10 تير 1404 05/01/1447 2025 Jul 01

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3327243
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

1967 تعداد مشاهده : 602 تاریخ اضافه : 2012-01-13

 

الکساندر فریتز کودک هشت ساله

روزنامة «الوطن» در شماره 134 خود گزارشی را از یک کودک هشت سالة آمریکایی از یک خانواده مسیحی که دین اسلام را انتخاب کرده بود، منتشر نمود. خلاصة گزارش چنین است: مادر این کودک کتاب‌هایی از تمام ادیان را برای پسرش می‌آورد تا آنها را مطالعه و به اختیار خود یکی از آنها را انتخاب کند. پسر نیز بعد از مطالعة کتاب‌ها و بدون این‌که حتی یک نفر مسلمان را ببیند و با او صحبت کند، دین اسلام را اختیار نمود و مصداق حدیث شریف نبوی شد که می‌فرماید: «هر نوزادی براساس فطرت پاک به دنیا می‌آید پس این والدین او هستند که او را مسیحی، یهودی یا مجوسی می‌نمایند». الکساندر فریتز در سال 1990 میلادی به دنیا آمد. مادرش از همان ابتدا تصمیم گرفت که پسرش را با دین خانوادگی خود آشنا نکند و به او اجازه دهد که به دور از تأثیرات خانوادگی و اجتماعی، خود دینش را برگزیند از این‌رو به محض توانا شدن فرزند به خواندن و نوشتن، کتاب‌هایی را از تمام دین‌های آسمانی برای او تهیه نمود. پس از مطالعة کتاب‌ها الکساندر تصمیم گرفت که مسلمان شود. عشق به دین اسلام باعث شد که او به زودی طریقة نماز خواندن را یاد بگیرد و بر بسیاری از احکام شرعی آگاه شود و به مطالعة تاریخ اسلام بپردازد و کلمات زیادی را از زبان عربی یاد بگیرد. همة این موارد قبل از برخورد او با مسلمانان اتفاق افتاد. او پس از خواندن سرگذشت پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم چنان شیفتة آن حضرت شد که نام خود را به محمد عبدالله تغییر داد. در اولین برخوردم با محمد از من پرسید: آیا تو قرآن را حفظ کرده‌ای؟ در جواب گفتم: نه‌خیر و احساس ناامیدی را در سخنش احساس نمودم که گفت: ولی تو یک مسلمان هستی و زبان خودت نیز عربی است، این‌طور نیست؟ من سرم را تکان دادم و چیزی نگفتم اما او سئوالات خود را یکی پس از دیگری از من می‌پرسید: آیا مناسک حج را انجام داده‌ای؟ عمره چه طور؟ چطور می‌توان لباس احرام را به دست آورد؟ آیا می‌توان در این‌جا آنها را خرید و یا فقط در عربستان سعودی آنها را می‌‌فروشند؟ به سؤالات او جواب دادم و از او پرسیدم که مشکلاتش به عنوان یک مسلمان در جامعه‌ای غیراسلامی چیست؟ انتظار داشتم که او در مورد نوع رفتار همکلاسی‌ها و نوع خوردن و آشامیدن خود و یا لباس سفیدی که به تن می‌کند و یا به اذان گفتنی که در پارک‌ها انجام می‌دهد، با من سخن گوید اما او جوابی داد که بسیار غیرمنتظره بود: مشکل من فقط این است که در بعضی اوقات به علت نداشتن زمان دقیق نمازهای روزانه، بعضی از آنها را سروقت انجام نمی‌دهم و نمازم فوت می‌شود. از او پرسیدم: چه چیزی تو را شیفتة اسلام نمود؟ جواب داد: نمی‌دانم فقط این را می‌دانم که هرچه بیشتر دربارة آن می‌خواندم، بیشتر به آن جذب می‌شدم. پرسیدم: آیا ماه رمضان روزه بوده‌ای؟ لبخندی زد و گفت: آری، الحمد لله ماه رمضان گذشته روزه‌ام را کامل گرفتم. خانواده‌ام مخالفت می‌کردند زیرا آن را برای سلامتی‌ام مضر می‌دانستند و می‌گفتند: تو نمی‌توانی روزه بگیری ولی من سخن آنان را باور نداشتم. چند روز اول آن سخت بود ولی به تدریج برایم آسان شد. از او پرسیدم: آرزوی تو چیست؟ جواب داد: آرزوهای من زیاد هستند، اول این‌که آرزو می‌کنم به مکه مکرمه بروم و حجرالاسود را ببوسم. در این هنگام مادرش وارد اتاق شد و گفت: محمد چنان به کعبه علاقه دارد که اتاقش را پر از تصاویر کعبه و شهر مکه نموده است. محمد از این‌که می‌دید مادرش از آرزوهای او می‌گوید لبخندی زد و ادامه داد: مادر حج عبادت بزرگی است و یکسانی و برابری تمام مردم در آن‌جا برایت مشخص می‌شود. همة مردم از هر رنگ و نژاد و مقامی، جامه‌ای سفید و یک‌رنگ به تن کرده و به دور کعبه طواف می‌کنند. من آرزو دارم روزی به آنجا‌ بروم اما پول کافی ندارم. شنیده‌ام برای سفر به آن‌جا چهارهزار دلار لازم است، و من الان فقط سیصد دلار دارم. مادرش گفت: فرستادن او به مکه از نظر ما اشکالی ندارد ولی ما هنوز پول کافی برای آن نداریم. محمد به سخنانش این‌گونه ادامه داد: آرزو دارم که روزی فلسطین به صاحبان اصلی آن برگردد. به نظر او اسرائیلی‌ها غاصب بودند اما مادرش با سخنان او موافق نبود. محمد به مادرش گفت: مادر تو تاریخ را نخوانده‌ای باید در این مورد مطالعة بیشتری داشته باشی. از او پرسیدم: آیا آرزوی دیگری داری؟ در جواب گفت: آرزو دارم که زبان عربی را یاد بگیرم و تمام قرآن را حفظ کنم. از او پرسیدم: دوست داری در آینده چه‌کاره شوی؟ محمد جواب داد: می‌خواهم فیلمبردار شوم تا فیلمی واقعی از مسلمانان تهیه کنم. من فیلم‌های زیادی را دیده‌ام که قصد دارند چهرة مسلمانان را بد و زشت جلوه دهند. البته فیلم‌هایی را نیز دیده‌ام که منصفانه در مورد اسلام تهیه شده‌اند و بیشتر آنها مربوط به کسانی است که در دهة شصت مسلمان شده‌اند. دوست دارم که به دانشگاه آکسفورد بروم و در رشتة مطالعات اسلامی تحصیل کنم و در جهان اسلام نیز دانشگاه الازهر را دوست دارم. در این هنگام مادر محمد پرسید: آیا شما فیلم «شاهان سه‌گانه» را دیده‌اید؟ آن فیلم جالبی در مورد جنگ خلیج‌فارس است. محمد گفت: من آن فیلم را اصلاً دوست ندارم. مادرش گفت: پسران سربازان آمریکایی را دوست ندارد زیرا در این فیلم آنها چند مسلمان بی‌گناه را بدون علت می‌کشند. از محمد پرسیدم: آیا در رابطه با غذاهای محلی مشکلی نداری؟ نظرت در مورد گوشت خوک چیست؟ جواب داد: خوک حیوان کثیفی است من تعجب می‌کنم که مردم چگونه گوشت آن را می‌خورند. خانواده‌ام می‌‌دانند که من گوشت خوک نمی‌خورم از این‌رو آن را برایم نمی‌آورند و در رستوران‌ها نیز آن را سفارش نمی‌دهند. از او پرسیدم: آیا در مدرسه نماز می‌خوانی؟ محمد گفت: آری، مکانی مخفی را در آن‌جا پیدا کرده‌ام و هر روز نمازهایم را در آن‌جا می‌خوانم. هنگام نماز مغرب بود. محمد به من نگاه کرد و گفت: آیا اجازه می‌دهی که اذان بگویم؟ سپس برخاست و اذان گفت و من در حالی‌که اشک از چشمانم سرازیر بود او را نظاره می‌کردم.


مهتدین

Mohtadeen.Com

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

علي رضی الله عنه  به روايت از رسول

‎الله  صلی الله علیه و سلم  مي‌گويد ايشان فرمودند: «أُعْطِيتُ مَا لَمْ يُعْطَ أَحَدٌ مِنَ الأَنْبِيَاءِ»، فَقُلْنَا مَا هُوَ يَا رَسُولَ الله، فَقَالَ: «نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ، وأُعْطِيتُ مَفَاتِيحَ الأَرْضِ، وسُمِّيْتُ أَحْمَدَ، وَجُعِلَتْ لِي التُّرَابُ طَهُوراً، وَجُعِلَتْ أُمَّتِي خَيْرَ الأُمَمِ». (به من چيزهايي داده شده‌است كه به هيچ‌يك از پيامبران داده نشده‌است، گفتم: اي رسول خدا، آنها چه هستند؟ فرمود: خدا رُعب و هراس از مرا در دل دشمنانم انداخت و با آن یاریم کرد و به من كليدهاي زمين داده شده، به اسم ‌احمد نام گذاري شدم، خاك برايم وسيله پاك كننده قرار داده شده و امتم بهترين امّتها قرار داده شده ‌است.
صحيح بخاري، ش335




 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010