اکثر عالمان شیعه مدعی هستند که:
«هنگامی که آیة: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ» (النساء: 59) نازل شد و اطاعت کسانی را به عنوان «أولی الأمر» بطور مطلق واجب کرد، جابر بن عبدالله انصاری از آن حضرت پرسید این «أولی الأمر» چه کسانی هستند؟ [پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم] فرمود: «هم خلفایی یا جابر وأئمة المسلمین بعدی، أوّلهم علی بن أبی طالب ...» «آنها خلفا و جانشینان من و ائمه مسلمین هستند که اولشان علی ابن ابیطالب است و ..».
در اینجا پاسخ به سوالات زیر ضروری میشود:
الف. آیا عالمان شیعه (و از جمله خود ایشان) واقعاً نمیدانند که حدیث مذکور به هیچ وجه سند محکم و معتبری ندارد و در سلسلة راویان آن افرادی (مانند «محمد بن همام»، «جعفر بن محمد بن مالک»، «حسن بن محمد بن سماعه» و ...) وجود دارند که نه تنها از نظر عالمان اهل سنت، بلکه حتی از نظر بزرگان شیعه نیز فاسد، فاسق و لذا غیرقابل اعتماد هستند؟ درست است که عالمان باید به مردم «آموزش عقاید» بدهند، اما کدام «عقاید» عقایدی که ساخته و پرداختة عدهای حدیث سازِ فاسد، فاسق و غیرقابل اعتمادند؟
ب. مگر بنا به ادعای شیعه، پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم علاوه بر ابلاغ آیات الهی به مردم، مأمور شرح و تفسیر آن آیات نبودند و مگر آیة «أولی الأمر» سالها (و یا حداقل ماهها) پیش از واقعة غدیر خم نازل نشده بود، پس چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم این آیه را فقط برای جابر تفسیر کرد؟ آیا این سوال که «أولی الأمر چه کسانی هستند» فقط برای جابر پیش آمده بود؟ میدانیم که در زبان عرب، «أولی الأمر» به معنای «صاحبان امر حکومت» و یا به عبارتی دیگر «مسئولین حکومتی» است و عموم مردم از این آیه لزوم اطاعت از حاکمان (برای حفظ نظم و سامان یافتن امور مردم) را میفهمیدند. حال اگر واقعاً منظور خداوند از «أولی الأمر» افراد خاصی (یعنی علی بن ابی طالب و فرزندانش) بود، آیا پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم موظف نبود که این مطلب را در ملأعام و برای همة مردم بیان کند؟ اگر بگویید شرایط این اجاره را به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نمیداد، میپرسیم چرا خداوند آیهای را نازل کرد که هم نیازمند تفسیر بود و هم شرایط مناسب برای تفسیر آن از سوی پیامبر وجود نداشت؟ آیا نزول آیهای که هم نیازمند تفسیر و تعیین مصداق از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است و هم پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم (به دلیل شرایط خاص) از تفسیر آن خوف دارد و تا چند سال دیگر این خوف ادامه خواهد داشت، بیهوده و حتی نوعی اضلال از طرف خداوند نیست؟
مهتدین
Mohtadeen.Com
|