10 تير 1404 05/01/1447 2025 Jul 01

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3326522
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2080 تعداد مشاهده : 591 تاریخ اضافه : 2012-01-29

 

ابراهيم خليل فليبس استاد سابق لاهوت

او در سال 1919 در اسكندرية مصر در خانواده‌اي مسيحي به دنيا آمد. در يك مدرسه آمريكايي در مصر تحصيلاتش را شروع نمود. در جنگ جهاني دوم هنگامي كه اسكندريه مورد حملة هواپيماهاي جنگي قرار گرفت، خانوادة ابراهيم مجبور شدند به اسيوط نقل مكان كنند و در سال 1942 موفق به اخذ ديپلم در دانشكدة تعليمات داخلي در آن‌جا شد. پس از آن به مدت دوسال با نيروهاي نظامي آمريكا كه در مصر بودند، همكاري نمود. اما خبرهاي ناگوار از بدبختي‌ها و ناگواري‌هاي جنگ، ابراهيم را واداشت كه به صلح و آرامش فكر كند و از اين‌رو متوجه‌ كليسا شد و در سال 1945 وارد دانشكده لاهوت شد و سه سال به تحصيل در آن ادامه داد. او علاوه بر تسلط يافتن به زبان‌هاي عربي و انگليسي به مطالعة زبان‌هاي يوناني، آرامي و عبري پرداخت. پس از آن به مطالعه و تحقيق در مورد عهد عتيق و جديد، تفاسير و شرح‌هاي آنها، تاريخ كليسا و نهضت تبليغ براي مسيحيت و ارتباط آن با جامعة مسلمانان پرداخت. او سپس براي مبارزه با مسلمانان و استفاده از نقاط ضعف آنان به مطالعة قرآن و احاديث و فرقه‌های منشعب شده از مسلمانان پرداخت. و برهمين اساس، پايان‌نامة خود را به موضوعي تحت عنوان «چگونگي از بين بردن اسلام به كمك مسلمانان» اختصاص داد. او در سال 1952 موفق به اخذ فوق ليسانس در فلسفه و لاهوت از دانشگاه برنستون ايالات متحدة آمريكا شد. پس از بازگشت به مصر با گروه‌هاي تبليغي مسيحيت به فعاليت پرداخت، و پس از مدتي كه با اين گروه‌ها كار كرد دريافت كه قصد اين گروه‌ها تنها تبليغ مسيحيت نيست بلكه در كنار آن جاسوسي كرده و هدف‌هايي استعماري را دنبال مي‌كنند. او مي‌گويد: «پس از اين‌كه از اهداف گروه‌هاي تبليغي خارجي آگاه شدم، تصميم گرفتم كه ارتباطم را با آنها كم نموده و در عوض با مسلمانان كه هم‌وطن خود من بودند تسامح بيشتري نشان دهم. بنابراين، گاه‌گاهي به ميان جامعة‌ مسلمانان نيز مي‌رفتم تا اين‌كه يك روز صدايي دلنشين من را به خود جلب نمود. آن صدا، صداي يك قاري قرآن بود و آن سال، سال 1955 بود. به آن صداي دلنشين گوش دادم و با شنيدن دو آيه از آن دچار حيرت شدم:

(جن/ 1-2)

«(اي محمد صلی الله علیه و سلم) بگو: به من وحي شده است كه چند نفر از جن اين قرآن را شنيدند و سپس گفتند: ما قرآن عجيبي را شنيديم كه به بالندگي هدايت مي‌كند پس به آن ايمان آورديم و هرگز براي پروردگارمان شريك قائل نمي‌شويم».

 اين آيه به صورت عجيب در درون من رسوخ كرد و هنگامي كه به خانه بازگشتم به سرعت به كتابخانة خود رفته و قرآن را برداشته و شروع به مطالعة آن نمودم اما اين‌بار با قصدي ديگر آن را مطالعه مي‌كردم. من ديگر به دنبال يافتن نقطه‌ ضعف نبودم بلكه شيفتة اين كلام شده بودم يك‌بار، دوبار، سه بار و چندين بار ديگر آن را از اول تا آخر خواندم و هربار بيش از بار قبل مجذوب آن مي‌شدم. هنگامي كه به اين‌ آيات رسيدم كه خداوند مي‌فرمايد:

«آناني كه از اين فرستاده و پيامبر درس ناخوانده تبعيت مي‌كنند، احوال او را به صورت نوشته در نزد خود در تورات و انجيل مي‌يابند»(اعراف / 157)

(صف / 6)

«(به ياد آوريد) هنگامى را كه عيسى بن مريم گفت: اى بنى اسرائيل! من فرستاده خدا به سوى شما هستم در حالى كه تصديق‏كننده كتابى كه قبل از من فرستاده شده [تورات‏] مى‏باشم، و بشارت‏دهنده به رسولى كه بعد از من مى‏آيد و نام او احمد است!».

تصميم گرفتم كه در مورد آنها در كتاب مقدس تحقيق كنم. اگرچه بنا به نظر قرآن، تورات و انجيل تحريف شده‌اند، اما من مي‌خواستم ببينم كه آيا مي‌توان اشاراتي را در اين مورد يافت كه بني اسرائيل زياد به آنها توجهي نكرده‌اند و از اين‌رو درصدد تحريف آنها برنيامده باشند. زيرا آن‌چه كه به وضوح دربارة پيامبري محمد صلی الله علیه و سلم در تورات وانجيل اصلي آمده است، با توجه به دشمني پيروان اين اديان با اسلام قطعاً تحريف و تبديل شده است. چندسال متوالي به تحقيقات فشردة خود ادامه دادم و سرانجام به واقعيت‌هايي دست يافتم كه تحريف و تبديلي در آنها صورت نگرفته بود. براي مثال در سفر تثنيه كتاب پنجم از كتاب‌هاي تورات چنين آمده است: «پيامبري مانند تو از ميان برادران‌شان مبعوث خواهم نمود و كلامم را در دهان او مي‌گذارم تا به آن‌چه كه من سفارش مي‌كنم با آن سخن گويد»؛ از خودم پرسيدم: منظور از برادرانشان چيست؟‌ اگر منظور بني‌اسرائيل باشد بايد مي‌گفت: از خودشان، و چون گفته است: از ميان برادرانشان پس منظور پسرعموهاي آنان است. آيا منظور از پسرعموها، فرزندان عيسو برادر يعقوب (اسرائيل) مي‌باشند؟‌ اما در سفر تثنيه اصحاح 2 عدد 4 خداوند به موسي پيامبر u مي‌فرمايد: ‌شما به ستارة برادرانتان از فرزندان عيسو عبور مي‌كنيد ...». بنابراين، به فرزندان عيسو با كلمة برادرانتان اشاره شده است، اما برادرانشان بايد اشاره به فرزندان برادران اسحاق باشد. اسحاق جد بني‌اسرائيل است، و برادر او اسماعيل است كه جد قيدار مي‌باشد، و قيدار نيز جد پيامبر محمد صلی الله علیه و سلم مي‌باشد. و سپس دربارة عبارت مانند تو در جملة قبل توقف نمودم تا منظور آن را درك كنم و سه پيامبر عيسي، موسي و محمد را با هم مقايسه نمودم تا ببينم كه كدام يك مانند موسي است. تفاوت موسي با عيسي زياد بود زيرا براساس عقيدة مسيحيت او خداوند مجسم و فرزند خداي حقيقي و اقنوم دوم از اقانيم سه‌گانه بود و بر صليب كشته شد در حالي‌كه موسي و محمد صلی الله علیه و سلم بندة خدا،‌ مرد و پيامبر بودند كه با مرگ طبيعي از دنيا رفتند. بنابراين، عبارت «مانند تو» به محمد صلی الله علیه و سلم نزديك‌تر است تا به عيسي. اما در مورد عبارت «كلامم را در دهان او مي‌گذارم ...» به اين نتيجه رسيدم كه آن نيز به محمد صلی الله علیه و سلم برمي‌گردد زيرا با توجه به زندگي او در مي‌يابيم كه او مردي امی و ناخوانده بوده است كه تا سن چهل سالگي چيزي از قرآن را بيان ننموده است، و از آن پس قرآن در دهان او گذاشته شده است. مژده‌اي ديگر در تورات در سفر اشعيا اصحاح 79 آمده است آن‌جا كه مي‌گويد: «كتاب را براي كسي كه خواندن و نوشتن نمي‌داند بلند خواهد كرد و به او مي‌گويد: بخوان و او نيز مي‌گويد من بي‌سواد و ناخوانده‌ام و ...». و به نزول آيات اولية قرآن كه با عبارت اقرأ (بخوان) به پيامبر صلی الله علیه و سلم شروع مي‌شود، اشاره دارد. اما در تحقيقي كه در ميان اناجيل داشتم، بيش‌ترين و واضح‌ترين مژده‌ها به نبوت محمد صلی الله علیه و سلم را در انجيل برنابا يافتم و از اين‌رو است كه كليسا به اين انجيل اعتراف نمي‌كند. در انجيل يوحنا نيز نُه بار پيشگويي به نبوت برقليط شده است كه اين كلمه پنج معني دارد كه عبارتند از: تسليت دهنده، شفيع، طرفدار، ستايش شده در زمين و ستايش شده در آسمان (محمد و محمود)، و اين القاب بر پيامبر اسلام صلی الله علیه و سلم منطبق هستند. در اصحاح 14 عدد 16 و 17 در انجيل يوحنا آمده است: «من دست دعا به سوي خدا برمي‌دارم كه تسليت‌دهندة آخري به شما عطا كند تا روح حقيقت الي الابد با شما باشد» و در پيشگويي ديگر در اصحاح 16 عدد 13 و 14 آمده است:‌ «و اما زماني كه آن روح حقيقت نزد شما آيد،‌ همگي شما را به حقيقت رهنمون مي‌سازد زيرا او از خود سخن نمي‌گويد و آن‌چه را كه مي‌شنود، به شما مي‌گويد و به امور آينده شما را خبر دهد و از من ستايش مي‌كند». و اين مصداق كلام الهي در قرآن است كه مي‌فرمايد:

 (کهف / 110)

«بگو به درستي كه من بشري همانند شما هستم كه به من وحي مي‌َشود كه به حقيقت خداي شما، خدايي يگانه است پس هركس كه به لقاي پروردگارش اميد است بايد كردار نيك انجام داده و در پرستش پروردگارش براي او شريكي قائل نشود».

بعد از اين‌كه به حقيقت دست يافتم، مسئله را با همسرم در ميان گذاشتم، اما به مذاق او خوش نيامد و متأسفانه اين خبر به شركت آمريكايي كه در آن كار مي‌كردم، رسيد. آنها من را به سرعت به تيمارستان بردند و اعلان نمودند كه مشاعرم را از دست داده‌ام. چهارماه تمام در سختي و تنگنا بودم، از همسر و فرزندانم دور شده بودم و كتابخانه‌ام با كتاب‌هاي زياد و مهم مصادره شده بود. در آن دوران انگليس ملك طلال پادشاه اردن را به بهانة اين‌كه مشاعرش را از دست داده است، از قدرت خلع نمود و من نيز مي‌ترسيدم كه به اين بهانه تمام آن‌چه را كه در دستم بود، از من بگيرند. از اين‌رو سكوت اختيار كرده و آرام گرفتم تا اين‌كه آزاد شدم. از خدمت دين مسيحيت استعفا دادم و به يك شركت آمريكايي در قاهره كه لوازم التحرير مي‌ساخت، رفتم تا در آن‌جا شاغل شوم زيرا هيچ راه ديگري برايم باقي نمانده بود. كليسا تا آن‌جا كه نفوذ داشت مانعم مي‌شد و جامعة اسلامي نيز نمي‌توانست كمكي به من بكند. در آن دوران يعني دهه‌هاي پنجاه و شصت تصفية اخوان المسلمين در مصر شروع شده بود و مسلمان شدن و طرفداري از اسلام توسط من چيزي جز خسارت برايم در برنداشت و دولت به آن روي خوش نشان نمي‌داد. مدتي بعد شركت آمريكايي از جريان من باخبر شد و من را اخراج كرد. من به كار تجارت روي آوردم و در سال 1959 علناً‌ اعلام نمودم كه مسلمان شده‌ام و نام خانوادگي فيليبس را به احمد تغيير دادم و نام فرزندانم را از اسحاق به اسامه، سموئيل به جمال و ماجده به نجوا تغيير دادم. اعلام مسلمان شدنم دردسرهاي زيادي به دنبال داشت. همسرم حاضر به زندگي با يك مسلمان نشد و من را ترك كرد. كشيش‌هاي كليسا من را به محاكمه كشيدند و تهديدم نمودند و در امر تجارت تا جايي برايم اشكال تراشي نمودند كه مجبور شدم از آن نيز دست بكشم و نويسندة يك شركت خارجي با حقوقي پايين شدم. درآمدم در ماه 15 جنيه بود در حالي‌كه خرج خانواده‌ام 80 جنيه در ماه بود. در آن مدت به مطالعة‌ زندگي پيامبر اسلامصلی الله علیه و سلم پرداختم كه ماية تسلي خاطر من بود. جيره‌خواران آمريكا از سابقة من به آن شركت خارجي خبر دادند و آنها نيز من را اخراج نمودند و من مدت سه ماه تمام بيكار بودم. سرگذشت من به گوش افرادي از وزارت اوقاف مصر رسيد و وزير اوقاف با حضور استاد محمدالغزالي از من خواست كه منشي مجلس اعلاي امور اسلامي شوم. ابتدا خيلي خوشحال بودم اما پس از آن كه دريافتم جو وزارت جو مسمومي است و همه در فكر جاسوسي از يكديگرند، نگران شدم. اوضاع بر همين منوال گذشت تا اين‌كه دكتر محمدالبهي وزير اوقاف شد و امور ديني تا اندازه‌اي سروسامان گرفت اما رئيس مجلس اعلاي امور اسلامي كه نظامي هم بود با او لجاجت مي‌كرد. بعد از چاپ كتابم تحت عنوان «مستشرقين و مبلغين مسيحي در جهان عربي و اسلامي»،‌ دكتر البهي من را به وزارت دعوت كرد تا با من آشنا شود. خبر اين دعوت به رئيس مجلس رسيد و او به گمان اين‌كه من در جناح استاد غزالي و دكتر البهي هستم، با عصبانيت عذرم را خواست و من را در سن شصت سالگي در سال 1979 از كار بركنار كرد و تمام كتاب‌هايم را مصادره نمودند. بغض گلويم را گرفته بود؛ هم در جامعة مسيحي و هم در جامعة اسلامي تحت فشار قرار گرفته بودم. از اين‌رو تصميم گرفتم كه به كشور عربستان سعودي مهاجرت نمايم». ابراهيم خليل كشيش سابق و استاد لاهوت تبديل به يك دعوتگر اسلامي شد و در يكي از سفرهايي كه به سودان نمود، با سيزده كشيش سوداني مناظره نمود و باعث هدايت همگي آنان به دين مبين اسلام شد.

 


بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرمودند:
(اقتدوا باللذين من بعدي ،أبي بكر وعمر). 
 «به دو نفری که پس از من هستند، (یعنی) ابوبکر و عمر، اقتدا کنید» 
صحيح سنن الترمذي: ألباني 3/200

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010