بايبل توهيني است به پيامبرا ن
دليل 23 رد مسيحيت
نسبت دادن بايبل توهين به عيسی (عليه السلام)
در این قسمت نخستين موضوعي را که خاطر نشان سازيم ، نسبت دادن تمامي اقوال قبلي به حضرت عيسي عليه السلام توهيني براي آنحضرت است ، زيرا وي يک شخصيت يکتا پرست وبي نهايت پاک وبا اخلاق بود ، نسبت دادن سخن هاي بد اخلاقي وبي احترامي درمقابل خدا به حضرت عيسي اهانت بزرگي به شخصيت حضرت عيسي (عليه السلام) نيز ميباشد ، زيرا مسيحيان عقيده ميکنند که اين سخناني است که حضرت عيسي براي شاگردانش گفته است ، وآنان اين سخنان را در این کتاب از زبان وي نبشته اند ، آيا ممکن است يک پيامبر معصوم چنين امور کفري را به خدا نسبت دهد ، ما مسلمانان حضرت مسيح را يک پيامبر يکتا پرست ميدانيم که از تمامي اين اتهامات پاک و معصوم ميباشد .
دليل 24 رد مسيحيت
نسبت شراب خوری و بی حيايی به پيامبران
ماهمه مسلمانان به اين عقيده هستيم كه الله متعال (جل جلاله) بنده هاي پاك ومعصوم خود را براي دعوت به راه الله اختيارنموده است ، اين اشخاص درتمامي عمرخويش بي نهايت پاك ومعصوم بوده اند ، آنان نه تنها به گناهاي كبيره دست نمي زدند بلكه حتی ازگناهان صغيره اجتناب مي ورزيدند ، وقصه پاك نمودن قلب پيامبر( انشراح صدر) آن حضرت صلي الله عليه وسلم براي همه بخوبي معلوم است .
ولي مشكل بايبل اينست كه هيچ حرمتي براي پيامبران خدا قايل نيست آنانرا به صفات انسانهاي زشت و شراب خوار ، زنا كار ومجرم معرفي ميكند ، شايد شما فكر كنيد كه من بعنوان يك مسلمان اين سخن را بر كتاب مسيحيان تهمت ميكنم ومن شايد يک شخص متعصب باشم ، ولي ازشما دوستان تقاضا ميكنيم لطف نموده اين صفحه بايبل را خوب بخوانيد وباز خود قضاوت نماييد ، گفتن ونقل كردن ازما و قضاوت بدست شما ، زيرا ما دعوتگران حق هستيم وبايد حقيقت ها را ازكتابهاي خود انان براي تان پيدا و تقديم نماييم ، هرگاه اشتباهي داشته باشيد من حاضرم که نقطه به نقطه سخنان باطل بايبل را براي تان نشان دهم: بايبل ميگويد : (( نوح به كار كشاورزي مشغول شد وتاكستاني را غرس نمود . روزيكه شراب زياد نوشيده بود ، درحالت مستي درخيمه اش برهنه خوابيد. هام ، پدر كنعان ، برهنگي پدرخود را ديد وبيرون رفته به دو برادرش خبرداد)) ([1])
شما اين متن را خوب خوانديد ، در اینجا حضرت نوح (عليه السلام) كه پيغمبر پاك ومقدس الله متعال (جل جلاله) است متهم به شراب نوشي شده است (العياذ بالله ) و باز متهم به بي حيايي كه برهنه ميخوابد ، وپسرش نيز با بي حيايي به جسم پدرش كه غرق نشه ومانند انسانهاي شراب خوار برهنه افتاده است مشاهده ميكند .
ايا خداي عزوجل پيامبر خود را چنين اهانت ميكند ، وبراي ما شخصيت وي را چنين معرفي ميدارد ، هرگاه پيامبرخدا چنين صفات زشت را داشته باشد ، انسانها از پيامبران چه خواهند آموخت ، ، ولي حقيقت اينست كه كسانيكه كتاب تورات وانجيل را تحريف نموده اند ، خواسته اند تا فرهنگ شرابخوري و بي لباسي غرب را در آن داخل نمايند ، تا اين كتاب مطابق رواج آنان ، صفات زشت آنانرا تمثيل نموده ، اين صفات غير انساني را خوب جلوه دهند ، و براي شرابخواري وبي حيايي خويش دليل پيدا كنند ، وبگويند وقتي پيامبرخدا شراب مينوشيد ، برهنه ميخوابيد ، پس ما كه انسان هاي عادي هستيم حق داريم هم شراب بنوشيم وهم برهنه بخوابيم .
حقيقت اينست كه پيامبرخدا حضرت نوح (عليه السلام) پاك ومعصوم بوده ، واز این صفات زشت كاملا خالي بوده است ، زيرا الله متعال او را براي نقل رسالت توحيد فرستاده بود .
وبا درک اين حقيقت ثابت ميگردد که اين بي حرمتي هاي ذکرشده در بايبل بجز تحريف هايي دشمنان خدا وپيامبران که در رأس آنها پولس يهودي بود ، چيزي ديگري نيست .
متهم نمودن داوود (عليه السلام ) به چندين گناه وجنايت
ما مسلمانان به اين عقيده داريم که قرآن عظيم الشان انسانها را از زنا منع نموده نموده ، وحتی به نزديک شدن به وسايل زنا منع نموده است ، وپيامبران الهي براي پاکي وصفاي جامعه انساني ، هميشه دعوت به پاکي ودوري از زنا مينمودند . همچنان تجاوز به ناموس ديگران و بد دين بسوي ناموس همسايه ها يکي از گناه هاي کبيره بوده ، که مجازات آن دوزخ بوده ، واشخاصيکه به چنين اعمال دست مي يازند ، درجمله انسانها فاسق و فاجر درجامعه بشمار ميروند .
بايبل نه تنها حرمتي براي پيامبران نداشته ، وصفات نيک آنانرا بيان نداشته بلکه آنانرا به صفات فسق وفجور ( زنا وتجاوز به ناموس ديگران ) متهم نموده است ، شما لطف نموده اين عبارات بايبل را بخوانيد : (( يک روز هنگام عصر داوود ازخواب برخاست وبراي هواخوري به پشت بام کاخ سلطنتي رفت وقتي درآنجا قدم ميزد چشمش به زني زيبا افتاد که مشغول حمام کردن بود ، داود يکنفر را فرستاد تا بپرسد ، آن زن کيست ، معلوم شد اسمش (بتشبع) ، دختر (اليعام) وزن (اورياي حيتي) است ، پس داود چند نفر را فرستاد او را بياورند، وقتي (بتشبع) نزد او آمد ، داود با او همبستر شد ، سپس (بتشبع) فهميد که حامله است ، پيغام فرستاد واين موضوع را به داود خبرداد ، پس داود براي (يواب) اين پيغام را فرستاد : (اورياي حيتي) را نزد من بفرست ، وقتي (اوريا) آمد ، داود از او سلامتي (يواب) وسربازان واوضاع جنگ را پرسيد ، سپس به او گفت حال به خانه برو واستراحت کن ، بعد از رفتن (اوريا) داود هدايايي نيز به خانه اوفرستاد ، اما (اوريا) به خانه خود نرفت وشب را کنار دروازه کاخ ، پيش محافظين پادشاه ، بسر بر د . وقتي داود اين را شنيد اورا احضار کرد وپرسيد چه شده است ، چرا پس از اينهمه دوري ازخانه ، ديشب به خانه نرفتي ؟ اوريا گفت : صندوق عهد خدا وسپاه اسرائيل ويهودا وفرماندهء من (يوآب) وافسرانش درصحرا اردو زده اند ، آيا رواست که من به خانه بروم وبا زنم به عيش ونوش بپردازم وبا او بخوابم ؟ به جان شما قسم که اين کار را نخواهم کرد . داود گفت : بسيارخوب ، پس امشب هم اينجا بمان وفردا به ميدان جنگ برگرد ، پس اوريا آن روز وروز بعد هم در اورشليم ماند ، داود او را براي صرف شام نگهداشت واورا مست کرد ، با اينحال (اوريا) آن شب نيز به خانه اش نرفت بلکه دوباره کنار دروازهء کاخ خوابيد . ، بالآخره صبح روز بعد داود نامه اي براي (يواب) نوشت وآن را بوسيلهء (اوريا) برايش فرستاد ، درنامه به يواب دستور داده بود که وقتي جنگ شدت ميابد (اوريا) را درخط مقدم جبهه قرار بدهد واورا تنها بگذارتا کشته شود ، پس وقتي (يواب) درحال محاصرهء شهر دشمن بود ، (اوريا) را به جايي فرستاد که ميدانست سربازان قوي دشمن درآنجا مي جنگند ، مردان شهر با (يوآب) جنگيدند ودر نتيحه (اوريا) وچند سرباز ديگر اسرائيلي کشته شدند )) ([2]) برادر خدا پرست وپيامبر دوست ، شما ميدانيد که در این متن حضرت داود (عليه السلام) را يک پيامبرمعصوم است ، به چند جرم متهم نموده اند : حساب کنيد وبعدا قضاوت کنيد که آيا ممکن است خداي عزوجل درمورد پيامبري چنين اتهاماتي را وارد سازد ، آيا اين تهمت ها بي احترامي درشان پيامبر خدا حضرت داود (عليه السلام ) نيست ، وهرگاه به دقت توجه کنيد ، بخوبي درک خواهيد نمود که اين متن کلام خدا نيست ، نه تنها کلام حضرت عيسي نيست ، حتی کلام يک انسان مسلمان نيست ، بلکه کلام دشمن سرسخت خدا وپيامبران است ، وآن هم شايد کلام پولس يهودي ويا يکي از پيروانش که خواستند عقيده توحيد را به شرک مبدل سازند ، وپيامبران خدا را بي عزت سازند ، شما لطفا اين اتهامات را به دقت بخوانيد :
دليل (25) رد مسيحيت
متهم نمودن داوود (عليه السلام) به تجاوز به ناموس ديگران
بايبل ميگويد : ((يک روز هنگام عصر داوود ازخواب برخاست وبراي هواخوري به پشت بام کاخ سلطنتي رفت وقتي درآنجا قدم ميزد چشمش به زني زيبا افتاد که مشغول حمام کردن بود ، داود يکنفر را فرستاد تا بپرسد ، آن زن کيست ، معلوم شد اسمش (بتشبع) ، دختر (اليعام) وزن (اورياي حيتي) است ، پس داود چند نفر را فرستاد او را بياورند)) ([3])
دليل (26) رد مسيحيت
متهم نمودن داود (عليه السلام) به زنا
بايبل ميگويد : (( وقتي (بتشبع) نزد او آمد ، داود با او همبستر شد ، سپس (بتشبع) فهميد که حامله است ، پيغام فرستاد واين موضوع را به داود خبرداد)) ([4])
دليل (27) رد مسيحيت
متهم نمودن داود (عليه السلام) فريب کاری وشراب نوشاندن رعيت
بايبل ميگويد (( داود او را براي صرف شام نگهداشت واورا مست کرد ، با اينحال (اوريا) آن شب نيز به خانه اش نرفت بلکه دوباره کنار دروازهء کاخ خوابيد .)) ([5])
دليل (28) رد مسيحيت
متهم نمودن داود (عليه السلام) به دسيسه سازی
بايبل ميگويد : (( بالآخره صبح روز بعد داود نامه اي براي (يواب) نوشت وآن را بوسيلهء (اوريا) برايش فرستاد ، درنامه به يواب دستور داده بود که وقتي جنگ شدت ميابد (اوريا) را درخط مقدم جبهه قرار بدهد واورا تنها بگذارتا کشته شود )) ([6]).
دليل (29) رد مسيحيت
متهم نمودن داود (عليه السلام) به دست داشتن در قتل
بايبل ميگويد : (( پس وقتي (يواب) درحال محاصرهء شهر دشمن بود ، (اوريا) را به جايي فرستاد که ميدانست سربازان قوي دشمن درآنجا مي جنگند ، مردان شهر با (يوآب) جنگيدند ودر نتيحه (اوريا) وچند سرباز ديگر اسرائيلي کشته شدند )) ([7])
خوب دوستان محترم : هرگاه ما درکتابی که به خدا نسبت ميشود ، وادعا ميگردد که کلام خداست، آيا چنين عبارات سبب فساد جامعه نميگردد ، درصورتيکه يک پيامبر به ناموس ديگران تجاوز کند ، زنا کند ، شراب بنوشاند ، فريب کاری کند ، دسيسه بسنجد وبالآخره برای قتل انسان بيگناهی امرنمايد ، پيروان اين پيامبران را همه مجرمان تشکيل خواهند داد .
با خواندن اين عبارات %100 ميگوييم که اين عبارات کلام خدا نيست ، کلام پيامبرخدا هم نيست ، کلام دوستان خدا هم نيست ، بلکه کلام دشمنان خدا وپيامبران است .
دليل (30) رد مسيحيت
متهم نمودن داود (عليه السلام) به ازدواج با بتشبع بدون رضايت خداوند(جل جلاله)
بايبل ميگويد : (( وچون زن اوريا شنيد که شوهرش اوريا مرده است ، برای شوهر خود ماتم گرفت وچون ايام ماتم گذشت ، داود فرستاده ، او را به خانهء خود آورد و او زن وی شد ، وبرايش پسری زاييد ، اما کاری که داوو د کرده بود در نظر خداوند (جل جلاله) ناپسند آمد )) ([8])
بايبل در نهايت قصهء داود سخنان خداوند(جل جلاله) که برای داوود گفته است چنين بيان ميکند : (( پس چرا کلام خداوند را خوار نموده در نظر وی عمل بد بجا آوردی و اوريای حتی را به شمشير زده ، زن او را برای خود به زنی گرفتی و او را با شمشير بنی عمون به قتل رسانيدی ؟ پس حال شمشير از خانهء تو هرگز دور نخواهد شد به علت اينکه مرا تحقير نموده ، زن اوريای حتی را گرفتی تا زن تو باشد )) ([9])
توهين های بايبل به حضرت سليمان عليه السلام
ما مسلمانان به اين عقيده داريم پيامبران نسبت به ساير مردمان دارای عقيده راسخ ميباشند ، وآنان برای حکم خدای عزوجل هزاران درد ورنج را کشيده اند ، ولی راه حق را ترک نکرده اند ، ولی بايبل بازهم جسارت نموده ، يک پيامبربزرگوار را به بت پرستی متهم ميسازد ، شما به اين متن بايبل دقت کنيد : ((سليمان پادشاه بغير از دختر فرعون ، دل به زنان ديگر نيز بست ، او برخلاف دستور خدا زنانی از سرزمين قومهای بت پرست مانند موآب ، عمون ، ادوم ، صيدون وحيت به همسری گرفت . خدا قوم خود را سخت برحذر داشته وفرموده بود که با اين قومهای بت پرست هرگز وصلت نکنند ، تا مبادا آنها قوم اسرائيل را به بت پرستی بکشانند ، سليمان هفتصد زن وسيصد کنيز برای خود گرفت ، اين زنها بتدريج سليمان را از خدا دور کردند بطوری که اووقتی به سن پيری رسيد بجای اينکه مانند پدرش داود با تمام دل وجان خود از خدايش پيروی کند به پرستش بتها روی آورد ، سليمان (عشتاروت) الهه صيدونيها و(ملکوم) بت نفرت انگيز عمونييها را پرستش می کرد ، او به خدا گناه ورزيد ومانند پدر خود داود از خدا پيروی کامل نکرد . حتی روی کوهی که در شرق اورشليم است ، دو بتخانه برای (کموش) بت نفرت انگيز موآب و(مولک) بت نفرت انگيز عمون ساخت ، سليمان برای هريک از این زنان اجنبی نيز بتخانه ای جداگانه ساخت تا آنها برای بتهای خود بخور بسوزانند و قربانی کنند )) ([10])
خوب دوستان محترم و مومنانيکه شما به پيامبران مقدس ايمان داريد با خواندن اين عبارت ازکتاب بايبل چه فکر ميکنيد که اين کلام ، کلام خدای متعال است.... هرگز ، کلام پيامبرخداست .... هرگز .... اکنون ببينيد که آنها حضرت سليمان (عليه السلام ) را به چند عيب وگناه متهم ميسازند:
دليل (31) رد مسيحيت
متهم نمودن سليمان (عليه السلام) به ازدواج با زنان بت پرست
بايبل ميگويد : (( سليمان پادشاه بغير از دختر فرعون ، دل به زنان ديگر نيز بست ، او برخلاف دستور خدا زنانی از سرزمين قومهای بت پرست مانند موآب ، عمون ، ادوم ، صيدون وحيت به همسری گرفت .)) ([11])
دليل (32) رد مسيحيت
متهم نمودن سليمان (عليه السلام) به ازدواج با 1000 زن بدون امر خداوند(جل جلاله)
بايبل ميگويد : (( خدا قوم خود را سخت برحذر داشته وفرموده بود که با اين قومهای بت پرست هرگز وصلت نکنند ، تا مبادا آنها قوم اسرائيل را به بت پرستی بکشانند ، سليمان هفتصد زن وسيصد کنيز برای خود گرفت )) ([12]).
دليل (33) رد مسيحيت
متهم نمودن سليمان (عليه السلام) به گمراهی درسن پيری
بايبل ميگويد : (( اين زنها بتدريج سليمان را از خدا دور کردند بطوری که او وقتی به سن پيری رسيد بجای اينکه مانند پدرش داود ، با تمام دل وجان خود از خدايش پيروی کند به پرستش بتها روی آورد)) ([13]) .
دليل (34) رد مسيحيت
متهم نمودن سليمان (عليه السلام) به پرستش دو بت
تهمت چهارم : حضرت سليمان دو بت مخصوص را بنامهای (عشتاروت ) و(ملکوم) عبادت کرده است : بايبل ميگويد : ((سليمان (عشتاروت) الهه صيدونيها و(ملکوم) بت نفرت انگيز عمونييها را پرستش می کرد )) ([14]).
دليل (35) رد مسيحيت
متهم نمودن سليمان (عليه السلام) به عدم پيروی از الله (جل جلاله)
بايبل ميگويد : (( او به خدا گناه ورزيد ومانند پدر خود داود از خدا پيروی کامل نکرد )) ([15])
دليل (36) رد مسيحيت
متهم نمودن سليمان (عليه السلام) به بتخانه سازی
بايبل ميگويد : (( حتی روی کوهی که در شرق اورشليم است ، دو بتخانه برای (کموش) بت نفرت انگيز موآب و(مولک) بت نفرت انگيز عمون ساخت ، سليمان برای هريک از این زنان اجنبی نيز بتخانه ای جداگانه ساخت تا آنها برای بتهای خود بخور بسوزانند و قربانی کنند )) ([16]) اين سخنان را زمانی هر انسان با عقل بخواند ، ودرمورد پيامبری چنين سخنان گفته شود ، اهانتی به آن پيامبراست ، وهرگاه پيامبرخدا بت پرست ، شهوت ران ، وبتخانه ساز باشد ، پس ساير مردمان چه خواهند کرد . واين دين با دين بت پرستان چه فرق دارد ، روی همين اعتقادات باطل آنان است که امروز خود بت حضرت مسيح را ساخته و خدای عزوجل را فراموش کرده به بت عيسی سجده ميکنند .
ايا شما فکرميکنيد که اين عبارات کلام خدا باشد ، تعالی شانه عما يصفون .
------------------------------------------------------------
[1] سفرپيدايش ، فصل 9 شماره 20-22 صفحه 8
[2] کتاب سموئيل دوم ، فصل 11 شماره 2- 17
[3] کتاب سموئيل دوم ، فصل 11 شماره 2- 17
[4] کتاب سموئيل دوم ، فصل 11 شماره 2- 17
[5] کتاب سموئيل دوم ، فصل 11 شماره 2- 17
[6] کتاب سموئيل دوم ، فصل 11 شماره 2- 17
[7] کتاب سموئيل دوم ، فصل 11 شماره 2- 17
[8] کتاب سموئيل دوم ، فصل 11 شماره 26
[9] کتاب سموئيل دوم ، فصل 12 شماره 9 الی 11
[10] کتاب اول پاشاهان ، فصل 11 شماره 1-7
[11] کتاب اول پاشاهان ، فصل 11 شماره 1-7
[12] کتاب اول پاشاهان ، فصل 11 شماره 1-7
[13] کتاب اول پاشاهان ، فصل 11 شماره 1-7
[14] کتاب اول پاشاهان ، فصل 11 شماره 1-7
[15] کتاب اول پاشاهان ، فصل 11 شماره 1-7
[16] کتاب اول پاشاهان ، فصل 11 شماره 1-7
|
