15 تير 1404 10/01/1447 2025 Jul 06

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3331932
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2138 تعداد مشاهده : 1333 تاریخ اضافه : 2012-02-11

 

استغاثه و استعاذه چیست و برای کیست؟

 استغاثه : به معناي طلبت کمک در حالت سختي وشدت است ، استغاثه دو نوع ميباشد :

الف : ستغاثه در عالم اسباب : استغاثه درعالم اسباب اينست که مثلا انسان در حالت سختي قرار دارد ، بنابراين از مخلوقات در چيزي کمک ميخواهد ، که آنان توانايي دارند ، مثل اينکه منزل کسي در حال آتش سوزی باشد ، او از آتش نشانی کمک ميخواهد ، يا طفل کسي مریض شده باشد، به منزل دکتر رفته از او کمک ميخواهد ، يا در منزل کسي دزد آمده است ، ازهمسايه ها کمک ميخواهد . «فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِن شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ»(قصص/15)  اينگونه استغاثه از قبيل کمک وهمکاري است ، چنانچه الله جل جلاله فرموده است « وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى» با يکديگر در نيکي وتقوا همکاري کنيد .

 بـ  :استغاثه در عالم مافوق اسباب : استغاثه در عالم مافوق اسباب اينست که انسان در آن کار توانايي نداشته باشد ، بنابراين انسان مومن آنرا از الله جل جلاله درخواست ميکند ، چنانچه رسول گرامي اسلام ، درعالم اسباب لشکري را تهيه نموده وبه جنگ بدر آمادگي گرفت ، اما ازينکه تعداد شان کم بود ، بنابراين به بارگاه الهي استغاثه نمود ، تا لشکرش را پيروزي ونصرت نمايد . «إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلآئِكَةِ مُرْدِفِينَ»(انفال/9): «هنگاميکه شما به پروردگار تان استغاثه نموديد ، او دعاي شما را اجابت نمود ، وگفت من شما را با هزار ملائکهی پیاپی مدد ميکنم.»

  صحيح مسلم از حضرت عمربن خطاب رضي الله عنه روايت ميكند : كه در روز بدر رسول الله صلي الله عليه وسلم به مشرکين نظر نمود که تعداد شان به هزار تن ميرسيد ، واصحاب وي 313 نفر بودند ، رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم) رو به قبله نموده ، سپس دستانش را دراز نموده  پروردگار خويش را صدا میزد : « اللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِى مَا وَعَدْتَنِى اللَّهُمَّ آتِ مَا وَعَدْتَنِى اللَّهُمَّ إِنْ تَهْلِكْ هَذِهِ الْعِصَابَةُ مِنْ أَهْلِ الإِسْلاَمِ لاَ تُعْبَدْ فِى الأَرْضِ »([2]) .

   امام بخاري روايت ميکند که ابن عبـــاس رضي الله عنهما مي گويد:« (روز بدر) نبي اكرم صلی الله علیه وسلم كه زير سايباني قرار داشت، فرمود: «خدايا! از تو مي خواهم كه به عهد و پيمانت، وفا كني. خدايا! اگر مي خواهي كه از امروز به بعد، عبادت نشوي...» در اينجا، ابوبكر دستش را گرفت و گفت:  اي رسول خدا! نزد پرودگارت بسيار اصرار نمودي، بس است. آنحضرت (صلی الله علیه وآله وسلم) كه زره بر تن  داشت، بيرون آمد درحالي كه مي گفت: )«سَيُهْزَمُ الْجَمْعُ وَيُوَلُّونَ الدُّبُرَ بَلِ السَّاعَةُ مَوْعِدُهُمْ وَالسَّاعَةُ أَدْهَى وَأَمَرُّ»(قمر/46) «يعني جمعيت ايشان بزودي شكست مي خورد و پشت مي كنند و مي گريزند. بلكه موعدشان، قيامت است و قيامت، مصيبتي عظيم تر و تلخ تر است.»

   امام طبراني روايت ميکند که در زمان رسول الله (صليالله عليه وسلم) منافقي بود که مردم را اذيت ميکرد ، بعضي ها گفتند که برويم به رسول الله (صلي الله عليه وسلم) از اين منافق استغاثه کنيم ، نبي کريم (صلي الله عليه وسلم) فرمود : «استغاثه به من نميشود ، بلکه به الله استغاثه ميشود.» ([3])

5) استعاذه (پناه جستن) : الله جل جلاله براي مسلمانان تعليم داده است که هميشه به الله پناه بجويند ، ( فاستعذ بالله ) (قل اعوذ برب الناس ) (قل اعوذ برب الفلق) بنابراين يک مسلمان در هنگام پناه جستن ميگويد : (اعوذ بالله من الشيطان الرجيم )  پيامبران الهي نيز به الله پناه ميبردند( أَعُوذُ بِاللّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ (67)به الله پناه ميجويم که از جملهء جاهلان باشم  ([4]) (وَإِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ أَن تَرْجُمُونِ ) 5]) من به پرودگار خويش وپروردگار شما پناه ميجويم اينکه مرا سنگسار کنيد .  { معاذ الله }([6]) (رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ) گفتند .... وقرآن اين رجوع شان را براي ما قصه ميکند ، چرا براي اينکه ما هم اولادهاي آنان هستيم بايد در وقت لغزش ها به بارگاه الهي پناه بريم .

ابراهيم عليه السلام که پدر پيامبران است او نيز درهنگام ضرورت به بارگاه الهي رجوع ميکند ، (رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ) حضرت عيسي عليه السلام نيز دعا به بارگاه الهي نموده ميگويد که (ربنا أَنزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِّنَ السَّمَاء تَكُونُ لَنَا عِيداً لِّأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآيَةً مِّنكَ وَارْزُقْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ) ([7]) موسي عليه السلام نيز مشکلات ودرد هاي خود را به بارگاه الهي تقديم مينمايد (وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلأهُ زِينَةً وَأَمْوَالاً فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّواْ عَن سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُواْ حَتَّى يَرَوُاْ الْعَذَابَ الأَلِيمَ ) ([8])

عادت مشرکين قريش در پناه جستن :  در عصر قبل از بعثت رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه وسلم) کساني بودند که :

1)  به جنها پناه ميبردند  (وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِّنَ الإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا ) ([9]) (ومردانى از آدميان به مردانى از جن پناه مى‏بردند و بر سركشى آنها مى‏افزودند) .

2)    بعضي از مشرکين به مجسمه هاي انسانهاي خوب پناه ميبردند مثل لات، منات ، هبل وغيره .

3)    بعضي از مشرکين حبشه به قبرهاي شخصيت هاي نيک پناه برده آنرا سجده گاه خود ساخته بودند .

4)  بعضي از مشرکين به درختان پناه ميبردند ، آنرا تبرک ميدانستند (فعن أبي واقد الليثي قال : « خرجنا مع رسول الله صلى الله عليه وسلم إلى حنين ونحن حدثاء عهد بكفر ، وللمشركين سدره ([10]) يعكفون عندها وينوطون بها أسلحتهم ، يقال لها ذات أنواط ، فمررنا بسدره ، فقلنا : يا رسول الله صلى الله عليه وسلم اجعل لنا ذات أنواط كما لهم ذات أنواط ، فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم : الله أكبر ، إنها السنن ، قلتم والذي نفسي بيده كما قالت بنو إسرائيل لموسى : { اجْعَلْ لَنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ } ([11])، لتركبن سنن من كان قبلكم » ،([12]))

5)    بعضي ها به مهره ها ، چوبها ، سنگها ، تار وغيره پناه برده ، براي بند نمودن نظر از اين چيزها استفاده مينمودند .

اين همه درس هاي براي اينست که انسان در هنگام مشکلات به الله جل جلاله پناه ببرد ، بي بي مريم که يک دختر موحد ويکتا پرست بود در هنگام ملاقات با ملائکه که اورا در نخست نميشناسد برايش ميگويد (قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَن مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيًّا) ([13])

اکنون برايم سوال پيدا ميشود که آيا کساني خواهد بود که به غير از پناه جستن به بارگاه الهي به کساني ديگري پناه برند ، بلي کساني هستند که عقيدهء قرآني ندارند ، توحيد در قلب شان جا نگرفته است ، وياهم خود قرآن از مشرکاني قصه ميکند که به غير از الله به کسان ديگري پناه ميجستند .... آيات قرآن از زبان جن ها براي ما قصه ميکند که جنها گفتند  (وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِّنَ الإِنسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا ) ([14]) وخود شان بيان کردند که اين اشخاصي که به جنها پناه ميبردند ، بجز اين براي شان تشويش ايجاد کند کاري ديگري نميکردند.

در عصر امروزي هم کساني هستند که به نزد فالبين ها رفته و به آنان پناه ميبرند ، و يا اينکه اين جادو گران وفال بين ها آنان را به کساني ديگري مثل جن ها پناه ميدهند ، در تعويذ هاي شان نامهاي جنها را نوشته ميکنند ، وشيطان هم از جن بود (وکان من الجن ) بنابراين آنان به اسلوب جديدي کارهاي همان کساني را که قرآن آنانرا به بدي ياد نموده است تکرار ميکنند ، منتهي به اشکال وآنواع ديگر.

امروز کساني هم هستند که به اشخاص پناه ميبرند ، شما در تمامي قرآن بخوانيد دريک صفحهء قرآن هم نيست که کدام پيامبري به کدام ملائکهء پناه برده باشد ، ويا اينکه کدام پيامبري به کدام پيامبر قبلي پناه برده باشد ، ويا کدام آيت قرآن امر نموده باشد که در مشکلات تان به کدام شخصي پناه ببريد ولي متاسفانه امروز بسياري اشخاصي هستند که به اشخاص بزرگوار پناه ميبرند ، اين اشخاص درست است که شخصيت هاي عالي هستند ، ولي پناه بردن به آنان در هنگام مشکلات ، مخالف دعاهاي تمامي پيامبر ان است ، مخالف اعوذ بالله است ، ما اگر از شيطان پناه ميبريم به رحمن پناه ميبريم ، همانگونه که پيامبران هميشه به بارگاه الهي پناه ميبردند ، ما اگر از درد و رنج پناهگاهي ميخواهيم فقط به بارگاه الهي رجوع کرده مانند پيامبران (ربنا ) ميگوييم .

اکنون اي برادر مومن از امر الهي ( فاستعذ بالله ) درس ميگيريم که وقتي آن ذات مهربان ما را امر نمود که به او پناه ببريم ، معلوم ميشود که پناه بردن به غير او  مخالف امر واراده وخواست اوست ، وهرکسي بغير از او به اشياء واشخاص ديگري پناه ميبرد در حقيقت آن شخص و آن چيز را با الله جل جلاله شريک نموده است . به همين سبب است که بسا مردمان به اشيايي چون مهره ها ، سنگها ، بتها ، انسانها ، جنها ، حيوانات وغيره پناه ميبرند واين پناه بردن شان شرک گفته ميشود ، رسول الله صلي الله عليه وسلم ميفرمايد ( من علق تميمة فقد اشرک ) همچنان در مورد کسانيکه به نزد فال بين و جادو گري رفته آن شخص در تعويذ هاي خود نامهاي جنها را نوشته و به آنها پناه ميجويد بنابراين به مجرد رفتن به نزد فال بين چهل روز عبادت او قبول نميشود ودر صورت باور نمودن به گفته هاي جادوگران وفال بين ها کافر ميگردد .

 هرگاه کسي به نزد فالبين وجادو گري رفته و سخنانش را تصديق نمايد و به آنچه آن جادو گر از نامهاي جنها وشيطانها درتعويذات خود نوشته است ، باور کند ،  به آنچه بر رسول الله صلي الله عليه وسلم نازل شده است کافر شده است.

مشکل اساسي اينست که الله جل جلاله براي ما درس ميدهد که ما به بارگاه او از شيطانها پناه ببريم متاسفانه امروز مردم برعکس امر الهي در هنگام مشکل بسيار عادي به شيطانها پناه ميبرند ، افسوس وصد افسوي به حالي کسيکه خودش با اينکه خود را مسلمان بنامد بازهم درمقابل جادوگري زانو زند ، واو برايش از جن سخن بگويد ، او برايش از غيب سخن ، بگويد ، او برايش تعويذي نوشته ودر آن نامهاي جنها را نوشته ، وخطرناکتر از همه که بسياري از مردم به نزد هندو هاي بت پرست ميروند.

 اکنون کسي که به نزد شخصي ميرود که برايش تعويذي بنويسد ، او به چه کسي پناه ميبرد ، شمادوستي که به نزد يک فالبين ، جادوگر ، غيبگو ، کف شناس ، نجومي وغيره ميرويد ، او خودش به کي پناه برده است ، او به شيطانهاي جني پناه ميبرند ، آن شيطانهاي جني براي شيطانهاي انساني بعضي از معلومات هاي دروغين را ميدهند ، واين شيطان چندين دروغ ديگري را بر آن علاوه نموده عقيده شما را خراب ميسازد .

بگونهء مثال به همراي هر شخصي يک شيطان وجود دارد ، مثلا شما ديشب ساعت ده شب کاري را انجام داديد ، وياهم يکماه قبل شما کاري را انجام داديد که هيچکسي شما را نديد ، آيا شما در هنگاميکه اين کار را انجام داديد ، تنها بوديد ، نخير به همراي شما ، ملائکه ها بودند که اعمال شما را نوشته کردند ، همچنان بالاي شما ذات يکتاي الهي بود که هميشه شما را مراقبت ميکند ، و به همينگونه به همراي شما در آنجا شيطانهايي بودند که درعقب شما افتاده وميخواهند شما را گمراه کنند ، بنابراين اين کاري را که انجام داديد ، درمحضر کساني انجام داديد که شما آنها را ديده نميتوانيد ، بهر صورت ، اکنون شما به نزد جادوگري ميرويد ، آن جادو گري با شيطانها ارتباط دارد ، وبا شيطان شما شيطانش ارتباط گرفته از او ميپرسد که شما در فلان وقت چه کرديد ، آن شيطان که ميداند که شما چه کاري را انجام داده ايد برايش قصه ميکند ، آن شيطان به شيطان انساني که در لباس جادوگر وفالبين وکف شناس در مقابل شما نشسته است براي تان آن قصه را بيان ميکند ، در اين قصه هيچ غيبي وجود ندارد ، واو براي شما از غيب سخن نگفته است ، بنابراين شما باعقيدهء ضعيفي که داريد فورا تسليم اين جادو گر شده وبرايش ميگوييد که او غيب را ميداند . و با اين اعتقاد تان خود را از دايرهء ايمان خارج نموده ايد ، زيرا غيب مخصوص الله جل جلاله است.

اکنون شما برادر ويا خواهري که به نزد يک هندو ميرويد تا براي تان تعويذ بنويسد ، اکنون شما چه فکر ميکنيد در اين تعويذ او چه نوشته ميکند ، او که خودش مشرک است ، به بتها ايمان دارد ، به بتها سجده ميکند ، براي شما چه خواهد نوشت ، حتماي نامهايي از شيطان را گرفته در تعويذ هاي خود نوشته ميکند وشما هم با اين کار تان به آنچه در تعويذ است پناه برده ايد ، اکنون خود بگوييد به کي پناه برده ايد ، معلوم دار به شيطان .

همچنان بعضي از جادوگران با هندو ها شريک هستند ، اين کار شان آشکارا است که با شيطان هاي انساني ارتباط دارند ، ودعواي ايمان ميکنند ، شما فکر کنيد که شما وقتي به نزد يک جادو گر ميرويد چه کاري را انجام داده ايد ؟

درينجا عقيده شما به (اعوذ بالله من الشيطان الرجيم )چي شد ؟

قرآن ميگويد به الله پناه ببريد وشما به شيطان پناه برديد .

قرآن ميگويد به الله پناه ببريد شما به جنها پناه برديد .

آيا همين است ايمان قوي که ما آنرا ادعا ميکنيم .

نکته ديگري که درينجا مهم است بعضي ها در مشکلات شان به مهره ها پناه ميبرند ، آنان ميخواهند از شر چشم زده گي ها مهرهء را در بر باربند ويا گردن اطفال شان آويزان کنند ، درينجا اين اشخاص به چه پناه برده اند ؟

آيا به يک مهره ويا يک صدف پناه نبرده است ؟

به همين علت است که رسول گرامي اسلام اين کار را شرک دانسته درحديث شريف بيان ميدارد که من علق ( تميمة فقد اشرک )

 

-------------------------------------------

[1] -   الأنفال : 9 .

[2] -   حديث نمبر  4687 صحيح مسلم .

[3] -  و روى الطبراني بإسناده عن عبادة بن الصامت أنه كان في زمان النبي (صلى الله عليه وسلم) منافق يؤذي المؤمنين ، فقال بعضهم فقوموا بنا نستغيث برسول الله - صلى الله عليه وسلم - من هذا المنافق ، فقال النبي - صلى الله عليه وسلم - : (( إنه لا يستغاث بي ، و إنما يستغاث بالله )) .

[4] -  البقرة : 67 .

[5] -  الدخان : 20 .

[6] - يوسف : 23 .

[7] -   المائده/114

[8] -  يونس/88 

[9] -   الجن/8

[10] -  درخت خار دار را گويند .

[11] -(الأعراف : 138)   

[12] - (2) سنن الترمذي تحت شماره (2180 ) وگفته است که حديث صحيح ميباشد.   

 [13] -  مريم /18  

[14] -   الجن/8

 

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: « لَـيْسَ مِنَّا مَنْ لَطَمَ الـخُدُودَ وَشَقَّ الـجُيُوبَ وَدَعَا بِدَعْوَى الـجَاهِلِـيَّةِ »

کسی که [سر] و روی خود را بزند و سینه چاک کند و ندای جاهلی سر بدهد، از ما نیست.

بخاری، 2/82 در مواضع متعدد و مسلم، 1/99.

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010