بدعت در اصطلاح: دراصطلاح شريعت اسلامي نو آوري در احکام اسلامي ميباشد که اصل درشريعت اسلامي نداشته باشد . (الحدث فی الدين بعد الاکمال او ما استحدث بعد النبی صلی الله عليه وسلم من الاهواء والاعمال) چيزی جديدی بعد از تکميل شدن دين ، وياهم خواهشات واعماليکه بعد از نبی صلی الله عليه وسلم بوجود آورده شده است ([1])
ولی بنظر من بهترين تعريف برای بدعت اينست که : نو آوری است که به دين نسبت داده شود و به یک اصل شرعی به شکل عام يا خاص استناد نشده باشد .
شرح تعريف : برای اينکه چيزی را بدعت اصطلاحی وبد بناميم ، بايد اين سه شرط را داشته باشد:
1) نو آوری باشد : هرگاه کسی عبادتی را انجام دهد که نو آوری نيست بلکه اصل آن در قرآن وسنت موجود باشد ، بدعت گفته نميشود .
2) اين نو آوری به دين نسبت داده شود : به اين شرط هرگاه کسی چيزی را نو آوری کند ، ولی آنرا به دين نسبت ندهد ، بدعت پنداشته نميشود.
نسبت دادن چيزی در دين به سه شکل ميشود :
شکل اول : تقرب جستن به چيزی که مشروع نباشد .
اصل دوم : از نظام دين خارج شدن .
اصل سوم : وسايلی که به بدعت منجر ميگردد .
3) اين نو آوری به یک اصل شرعی به شکل عام يا خاص استناد نشده باشد: هرگاه کدام نو آوری باشد که اصل شرعی داشته باشد ، بدعت ناميده نميشود ، مثل نماز تراويح که رسول گرامی اسلام آنرا انجام داده بود ، ويا اينکه يک سنتی باشد که فراموش شده باشد ، وکسی آنرا دو باره زنده کند.
حکم بدعت اصطلاحی : بدعت اصطلاحی که در امور دينی ميباشد ، حرام و ناجايز بوده ، وهيچ حسنه وسيئة ندارد ، بلکه همه زشت وناروا است .
در احاديث شريف آمده است ، حضرت عرباض پسر ساريه رضی الله عنه ميفرمايد ، که رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود : از نو آوری در دين خود داری کنيد ، زيرا هر نو آوری در دين بدعت است ، وهر بدعت گمراهی است . ([2])
صحابی مبارک جابر بن عبد الله رضي الله عنه ميفرمايد که نبی کريم صلی الله عليه وسلم در يکی از خطبه هايش فرمود : بهترين سخن کتاب خدا است و بهترين راه هدايت ، راه هدايت محمدی است و بدترين امور آن است که نوپيدا باشد، هر امری نوپيدا گمراهی است ، وهر گمراه در آتش دوزخ است . ([3])
بدعت حرام ، ناجايز ونوعی از گمراهي است ، وبه همين اساس پيامبر (صلي الله عليه وسلم) فرموده است که (کل بدعة ضلالة) هرنو آوري دردين گمراهي است. ([4])
احيانا به نام دين الهي و کتابهاي آسماني اعقتادات باطلي نو آوري ميگردد ، که مخالفت صريح با حکم الله جل جلاله داشته ، وعمل به آن يک بدعت اعتقادي ميباشد که گمراهي و شرک مطلق است . مثلا :
الف : بدعت پسر داشتن خداوند : پيروان حضرت عيسي عليه السلام که معتقد به يکتا پرستي بودند وهمه آنان مسلمان بودند ، و به تمامي پيامبران ، کتابهاي آسماني ، ايمان داشتند ، وحضرت عيسي عليه السلام آنانرا به عقيدهء توحيد دعوت نموده بود .
ولي با گذشت زمان ودسيسه سازي دشمنان ، حضرت عيسي(عليه السلام) را پسر الله (جل جلاله) گفتند ، وبه عوض اينکه پروردگار يگانه را عبادت کنند ، تصاوير ومجسمه هايی را بنام حضرت عيسي به عبادتگاه خود برده ، آنرا عبادت نمودند . اين يک بدعت زشتی در عقيدهء مسيحيان بود .
ب : بدعت واسطه جويي براي الله (جل جلاله) : تمامي پيامبران براي مردم ميگفتند ( الله الصمد) ، وصمد به معناي بي نياز است ، معناي بي نيازي الله جل جلاله اينست که الله (جل جلاله) مانند پادشاهان نيازي به واسطه ها ندارد ، وقتي مردم به نزد پادشاهان ميروند بخاطر عيوبي که پادشاهان دارند صحبت با آنان مستقيما مشکل ميباشد ، يا اينکه آن شخص بسيار مصروف ميباشد ، ويا مشکل مارا درک کرده نميتواند ، وياهم نميخواهد با هرکسي ملاقات کند ، بنابراين مردم مجبور ميشوند که ازطريق وزراء ، سکر تر ها ، باديگارد ها ، محافظين و غيره با آنان تماس گيرند .
در قرآنکريم ميخوانيم که (الله الصمد) الله جل جلاله بي نياز است ، بي نيازي الله جل جلاله به اين معناست که الله جل جلاله مانند پادشاهاني نيست که براي ارتباط گرفتن با او به واسطه ها نيازمند باشيم ، بلکه الله جل جلاله نيازي به واسطه ها ندارد .
بدعت واسطه جويي در اعتقادات وقتي پيدا شد که الله جل جلاله را مثل پادشاهان تصور نمودند . وگمان کردند که به همين قسميکه براي رسيدن به پادشاه ورئيس جمهور به سکرتر ، وزير ، باديگارد وغيره ضرورت است ، وانسان نميتواند بدون مشوره وواسطهء آنها به نزد آنان برسد و مشکل خود را بيان کند ، آنان فکر کردند که الله جل جلاله نيز مانند پادشاهان وروساي جمهوري به اينگونه واسطه ها نيازمند است ، که اين نوع تصور کاملا ضد معتقدات اسلامي است . زيرا الله جل جلاله به انسان مومن بي نهايت نزديک ميباشد وضرورتي به واسطه بازي ها ندارد .
امام قرطبي در تفسير الجامع لاحکام القرآن ميگويد : حضرت قتاده (رضي الله عنه) گفت : هرگاه به ايشان گفته ميشد كه پروردگار تان كيست؟ خالق تان كيست ؟ آسمانها وزمين را كي خلق نموده ؟ وكي از آسمان آب را فرو می اورد ؟ در جواب ميگفتـند : الله (جل جلاله) .
وقتي برايشان گفته ميشد : پس چرا اين بتها را عبادت ميكنيد ؟
ميگفتند : تا ما را به الله جل جلاله نزديك سازد ، و براي ما در نزد الله جل جلاله شفاعت كنند.
از حضرت زيد بن أسلم وابن زيد روايت است كه "إلا ليقربونا إلى الله زلفى" به معناي شفاعت كردن براي ما ، و ما را به نزد الله جل جلاله نزديك ساختن است .
امام ابن كثير(رحمه الله) ميگويد : اين سخن مشركان در تمامي زمانه هاست ، ولي تمامي پيامبران به ضد اين عقيده ومنع نمودن مردم از اين فكر برخواستند ، وبه يكتا پرستي و يگانگي الله جل جلاله ايشان را دعوت نمودند ، وبرايشان گفتند كه اين سخناني است كه مشركان براي خود اختراع نموده اند ، الله جل جلاله به چنين اعمال اجازه نداده ، وبه آن رضايت نداشته بلكه آنرا بد تلقي نموده و آنانرا از اين كار منع نموده است .
علامه ابن کثير علاوه ميکند : الله جل جلاله خبر داده است كه تمامي فرشته ها خواه درآسمانها هستند وياازجمله ملائكه هاي مقرب ،همه بنده هاي الله (جل جلاله) بوده ، نميتوانند شفاعت كسي را بدون اجازهء ورضايت الله (جل جلاله) بكنند ، فرشته گان مثل والي هاي پاشاهان نيستند كه بدون اجازه بادشاه خواه رضايت داشته باشد يا نداشته باشد شفاعت ميكنند.(إن الله لا يهدي من هو كاذب كفار) الله تعالي دروغگويان و نعمت فراموشان را هدايت نميكند .
زيرا الله جل جلاله به بندهء خود خيلي ها قريب ميباشد : (اذا سالک عبادي عني فاني قريب) هرگاه بنده گان من درمورد من بپرسند ، من بسيار نزديک ميباشم .
ج : بدعت استعانت (کمک خواستن) به غير از الله جل جلاله: حکم قطعي قرآنکريم اينست که انسان مسلمان درتمامي نماز هاي خود تعهد نمايد که (اياک نعبد واياک نستعين) الهي ! خاص ترا عبادت ميکنيم ، وخاص از تو کمک ميخواهيم . به اين تعهد خود درخارج نماز نيز متعهد باشد ، نه عبادتش را به کسي ديگري انجام دهد ونه هم به غير از الله (جل جلاله) از کسي ديگر کمک بخواهد .
(قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا ) ([5]) موسي براي قومش گفت که از الله (جل جلاله) کمک بخواهيد وصبر کنيد .
قرآن عظيم الشان مسلمانان را به کمک خواستن به دو اصل توجيه ميکند ، تا درهنگام مشکلات نخست با صبر وسپس با خواندن نماز وملاقات مستقيم با الله جل جلاله ، ازذات الله (جل جلاله) کمک بخواهند (وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ) ([6]) باصبرونماز کمک بخواهيد واين کار بسيار مشکل است مگر بر خشوع کننده گان
درميان مردم شيطان هاي انساني وجني سعي وتلاش ميورزند ، تا بدعت عبادت به غيرالله (جل جلاله) وبدعت کمک خواستن از غيرالله را رواج دهند.
بدعت مقدس دانستن ريشهء درخت ها : نباتات مخلوقاتي اند که به خدمت انسانها خلق شده اند ، وانسان مومن ميتواند که از تمامي نباتات براي نيازمندي هاي زنده گي خويش استفاده نمايند ، نباتات کدام قدسيتي ندارند ، بت پرستان بعضي از نباتات را مقدس دانسته آنرا تعظيم وعبادت ميکنند که اين کار شان شرک است . متاسفانه درکشور هاي اسلامي نيز يک تعداد از خانمها اولاد هاي خود را به زير ريشهء بعضي از درختان برده ، وآنرا مقدس ميدانند که اين عمل يک نوع بدعت بسيار زشت است . بعضي از تابعين روايت ميکنند که هنگاميکه در زير درختي بيعت صورت گرفت ما آن درخت را چند سال بعد هيچ نميشناختيم وشايد هم صحابه کرام بخاطر اينکه مردم آنرا مقدس قرار ندهند از بيخ کنده باشند .
بدعت رکوع وسجده نمودن به مخلوق : يکی از بدعت های خطرناک که به عقيدهء انسان بسيار ضرر ميرساند ، رکوع وسجده نمودن به مخلوقات است ، هنگاميکه يک مسلمان بداند که الله جل جلاله برايش تعليم داده است که (اياک نعبد) پروردگارا ! خاص ترا عبادت ميکنيم ، بنابراين برای انسان اجازه نيست که سجده ورکوع که دو عبادت مخصوص الهی است ، درمقابل مخلوقی صورت گيرد .
بدعت بردن قربانی برای زيارت ها : يکی از بدعت های خطرناک که انسانرا از دايرهء ايمان خارج ميکند ، ودرصف مشرکين قرار ميدهد ، ذبح نمودن حيوانات درمقابل يک مخلوق است ، اين مخلوق خواه زنده باشد ويا مرده ، درمقابل وی ذبح نمودن حيوانات جايز نيست .
بدعت لنگر گرم نمودن زيارت ها : در دين مقدس اسلام رفتن به قبرستان ها وزيارت ها به شرطي جواز دارد که انسان در آن صرف مرگ خود را بياد بياورد ، واز مردن آنان عبرت بگيرد ، از زيارت ها چيزي خواستن ، وبراي آنان نذر نمودن ، مخالف آيت قرآني است که کمک خواهي واستعانت را مخصوص الله قرار داده است ( اياک نستعين ) ما هميشه در نماز هاي خود ميگوييم که الله (جل جلاله)ا خاص خاص خاص از تو کمک ميخواهيم ، وهرگاه ما نذر و غذايي براي کدام شخص انجام دهيم مخالف اين آيت قرآني عمل کرده ايم ، بنابراين گرم کردن لنگر زيارت ها گناهي بزرگي بوده که مخالفت صريح با آيت قرآني (اياک نستعين ) دارد .
بدعت بوسيدن دروازه ها ، ديوار ها ، قبر ها وغيره : دربعضي ازکشور هاي اسلامي که متاثر به اعتقادات ديگران شده اند ، دروازه ها ، ديوار وحتي قبر ها را بوسه ميکنند ، اين اعمال از ديدگاه اسلام کاملا منفي ونا جايز ميباشد ، وقدسيت دادن به اين چيز ها براي انسان مشکلات عقيدتي را بار مياورد .
در روايات اسلامي تنها بوسيدن حجر الاسود جايز است و آنهم براي اينکه پيامبرصلي الله عليه وسلم آنرا براي اينکه از جنت است بوسيده است ، حضرت عباس از حضرت عمر رضي الله روايت ميکند که او به نزد حجرالاسود آمده آنرا بوسيد وبرايش گفت : من ميدانم که توسنگ هستي هيچ نفع وضرري براي کسي رسانده نميتواني وهرگاه من پيامبر صلي الله عليه وسلم را نميديدم که ترا بوسه نموده است ، هرگز من ترا نميبوسيدم. ([7])
اين روايت قوت ايمان حضرت عمر رضي الله عنه را نشان ميدهد که او چقدر عقيدهء راسخ داشت که اين اشياء براي کسي نفع وضرري نميرساند ، وبوسيدن حجر الاسود صرف براي متابعت از پيامبرصلي الله عليه وسلم است ، اما بوسيدن ساير اشياء هيچ نفع وفايدهء نداشته ، بلکه ازينکه مخالف عمل پيامبر و ارشادات قرآني است بعنوان يک بدعت بسيار زشت ميباشد.
بدعت کش کردن قفل ها براي مراد دادن : بعضي اشخاص به زيارت ها رفته وقفل هايي را که ساخت چين ميباشد ، در آنجا آويزان نموده وفکر ميکنند که هرگاه قفلي را کش نمايم و آن قفل باز شود ، مراد من حاصل ميگردد ، اين يک عمل کاملا زشت ومخالف عقيدهء اسلامي ميباشد ، که مسلمانان نبايد خود را به چنين افکار خرافي وغير معقول مشغول سازند .
بدعت خوردن خاک قبر ها : بعضي از مردمان بي خبر از معتقدات اسلامي وقتي به بعضي از قبور صالحين ميروند خاک آنها را بعنوان تبرک برداشته و آنرا ميخورند ، اين يک عمل کاملا مخالف عقيدهء اسلامي ميباشد .
بدعت ذبح کردن حيوانات براي مرده ها : نذر در شريعت اسلامي عبارت از يک نوع عبادتي است که خود انسان آنرا به دوش خود صرف بخاطر الله ميگيرد ، وقرباني هم صرف براي الله اجرا ميشود ، متاسفانه بعضي از اشخاص بعضي از نذر ها وقربان نمودن وذبح نمودن حيوانات را مخصوص بعضي از اشخاص نموده ، ودر بعضي زيارت ها حيواني را برده آنرا ذبح ميکنند ، اين حقيقتا يک عمل مخالف عقيدهء اسلامي ميباشد.
مشرکين قريش نماز را براي الله (جل جلاله) و قرباني هاي خود را به بتها تقديم مينمودند که اين کار آنان شرک پنداشته شد .
بدعت سپند کردن : دود کردن ، بخار کردن درمقابل معبودان و در اماکن مقدس يکي از طقوس در هندوييزم و مسيحيت است ، بت پرستان درمقابل بت هاي خود خوشبو ها ، بخار ها ودود ها را انجام ميدهند ، همچنان روزي در يکي از گذارشات تلويزيوني درکليسايي ديدم که کشيش ها در داخل کليسا يک نوع قطعي هاي کوچگي مانند قطعي ها سپند دارند وآنرا دود ميکنند ، در دين مقدس اسلام اين نوع خرافات وجود ندارد ، دود کردن چيزي عبادت نميباشد ، بنابراين سپند کردن ، وآنرا عبادت وثواب فکر کردن نوعي از بدعت ميباشد ، که در مورد کدام آيت وحديثي وجود ندارد که توسط دود وسپند کسي عبادت کند که متاسفانه اين عادات با زنده گي نمودن مردم در مناطق غير مسلمان درميان مسلمانان نيز رواج پيدا کرده است . که بعضي بته ها را سچه دانسته وآنرا دود ميکنند ، که از نگاه شريعت اسلامي چنين امور کدام اساس اسلامي ندارد .
بدعت مقدس شمردن مهره ها : تقدس مهره ها دربعضي از اعتقادات وجود دارد . ودر قديم الزمان انسانهاي بت پرست ومشرک بعضي از اشياي طبيعي را مقدس دانسته آنرا عبادت ميکردند ، مانند مهره ها ، ستاره ها ، درختها ، سنگها وغيره .
حضرت عقبه بن عامر رضي الله عنه ميفرمايد که از رسول کريم صلی الله عليه وسلم شنيدم که ميگفت : هرکسی تميمهء(مهره ها) را آويزان کند ، الله جل جلاله برايش کارش را تمام نکند ، وهرکسی که (ودعه( صدف) راآويزان کند الله جل جلاله او را ترک نکند ، وياهم سکون وآرامش نبخشد . ([8])
درقاموس محيط المحيط درشرح تميمه ميگويد ( وهی خرزات کان الاعراب يعلقونها علی اولادهم يتقون بها النفس ای العين بزعمهم ) تميمه مهره هايست که اعراب عصرجاهليت آنرا بر اولاد های خود آويزان ميکردند ، وميخواستند آنانرا از چشم زدن به گمان خود شان وقايه نمايند . ([9])
همچنان در مورد وديعه ميگويد : ( والودع خرز ابيض تخرج من البحرتتفاوت فی الصغر والکبرشقها کشق النواة تعلق لدفع العين الواحدة ودعة وجمعه ودعات ) مهرهء سفيدی است که از بحر گرفته ميشود ، ودرخوردی وبزرگی تفاوت دارند ، به اندازه دانهء خرماست ، وبرای چشم زده گی آويزان ميشود . ([10])
ودرحديث شريف است که پيامبرصلی الله عليه وسلم فرمود (مَنْ عَلَّقَ تَمِيمَةً فَقَدْ أَشْرَكَ) هرکسيکه مهره را آويزان کرد ، به تحقيق شرک آورد . ([11])
دکترعلي شريعتي ميگويد :((انسانها همواره از توتم گرفته، از مهره گرد وقرمزرنگ وخوشرنگ گرفته به اسم فتي شيسم ، از روح جدش گرفته به اسم آنيميسم ، از اشياء طبيعي گرفته ، از ستاره ها گرفته واز بعضي درختها گرفته از رب الأ نواع گرفته ازيك تكه سنگ گرفته ، همهء اينها را مي پرستيده است ، ومجسمه مي ساخته وپرستش ميكرده وتمام مدت عمرش را در راه آنها فدا كاري ميكرده ، بلكه خون خود ش را به ساده گي ميداده)) ([12])
اکنون درميان مسلمانان نيز متاسفانه بدعت مقدس شمردن بعضي از سنگها ومهره ها رواج شده وآنرا بر باربند هاي اطفال شان بسته ميکنند ، وآنرا نظر بردار ومقدس ميشمارند . در حاليکه دين مقدس اسلام انجام چنين اعمال را هيچ اجازه نداده واز جملهء بدعت هاي زشتي محاسبه ميکند که درميان مسلمانان رواج يافته است .
بدعت نذر کشمش نخود : نذر کشمش نخود که آنرا نذر مشکل کشا مينامند بدعت ديگري است که شامل مقدسات شده وبعضي از مسلمانان بي خبر از دين وعقيدهء اسلامي آنرا انجام ميدهند ، در دين مقدس اسلام يگانه مشکل کشاي مسلمانان ذات الله جل جلاله ميباشد ، وبراي اينکه الله جل جلاله مشکلات ما را رفع نمايد فرموده است (واستعينوا بالصبروالصلاة) با صبر ونماز کمک بخواهيد . بنابراين مسلمان دروقت رسيدن به کدام مشکلي نخست صبر ميکند وبعد از آن مستقيما از طريق نماز با الله ارتباط گرفته مشکلات خود را بيان ميکند ، ودرصورتيکه اعمال خوب داشته باشد ، الله مشکلش را دور ميکند .
اما چنين نذر ها در شريعت اسلامي ناروا بوده ازجملهء بدعت هاي سيئه ميباشد ، که لازم است مسلمانان بخاطر صافي عقيدهء شان از چنين امور جلوگيري نمايند .
بدعت گذاشتن موي اطفال براي نذر: بعضي مردم در زيارتي رفته ويا به نزد کدام شخص بزرگ رفته نذر ميکنند که درصورتيکه طفلي بدنيا بياورند لنگر آن زيارت را گرم ميکنند، ويا حيواني برايش ذبح ميکنند،بنابراين دروقت تولد طفل يک مقدار مويش را ميگذارند ، تا وقتيکه برايش آن نذر را انجام دهند ، هرگاه نذر براي الله باشد ، ضرورت به چنين موي ماندن ها نيست وهرگاه براي کدام زيارت ويا کدام شخص باشد ، نذر کردن براي اشخاص ناجايز وبدعت ميباشد که کنندهء آن مرتکب سخت ترين گناه شده است .
---------------------------------------
[1] - مرجع سابق عين صفحه.
[2] - عن العرباض بن سارية رضي الله عنه ، وفيه : قوله : " وإياكم ومحدثات الأمور ؛ فإن كل محدثة بدعة ، وكل بدعة ضلالة " . اين حديث را اخراج نموده است : أبو داود في سنن ابی داوود ، (4/201) در شمارهء : 4607) وابن ماجة (1/15) در شمارهء : 42) ، والترمذي (5/44) در شمارهء : 2676) وگفته است : که اين حديث حسن صحيح ، و امام البانی آنرا در في ظلال الجنة في تخريج السنة لابن أبي عاصم حديث صحيح خوانده است در شمارهء : 27 .
[3] - " إن أصدق الحديث كتاب الله ، وأحسن الهدي هدي محمد ، وشر الأمور محدثاتها ، وكل محدثة بدعة وكل بدعة ضلالة وكل ضلالة في النار " بروايت مسلم (3/153)
[4] - أَخْبَرَنَا عُتْبَةُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ أَنْبَأَنَا ابْنُ الْمُبَارَكِ عَنْ سُفْيَانَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ فِي خُطْبَتِهِ يَحْمَدُ اللَّهَ وَيُثْنِي عَلَيْهِ بِمَا هُوَ أَهْلُهُ ثُمَّ يَقُولُ مَنْ يَهْدِهِ اللَّهُ فَلَا مُضِلَّ لَهُ وَمَنْ يُضْلِلْهُ فَلَا هَادِيَ لَهُ إِنَّ أَصْدَقَ الْحَدِيثِ كِتَابُ اللَّهِ وَأَحْسَنَ الْهَدْيِ هَدْيُ مُحَمَّدٍ وَشَرُّ الْأُمُورِ مُحْدَثَاتُهَا وَكُلُّ مُحْدَثَةٍ بِدْعَةٌ وَكُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ وَكُلُّ ضَلَالَةٍ فِي النَّارِ ثُمَّ يَقُولُ بُعِثْتُ أَنَا وَالسَّاعَةُ كَهَاتَيْنِ وَكَانَ إِذَا ذَكَرَ السَّاعَةَ احْمَرَّتْ وَجْنَتَاهُ وَعَلَا صَوْتُهُ وَاشْتَدَّ غَضَبُهُ كَأَنَّهُ نَذِيرُ جَيْشٍ يَقُولُ صَبَّحَكُمْ مَسَّاكُمْ ثُمَّ قَالَ مَنْ تَرَكَ مَالًا فَلِأَهْلِهِ وَمَنْ تَرَكَ دَيْنًا أَوْ ضَيَاعًا فَإِلَيَّ أَوْ عَلَيَّ وَأَنَا أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ حديث نمبر( 1560) کتاب صلاة العيدين ، سنن النسائی .
[5] - الاعراف /128
[6] - البقرة /45
[7] - حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ كَثِيرٍ أَخْبَرَنَا سُفْيَانُ عَنْ الْأَعْمَشِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ عَنْ عَابِسِ بْنِ رَبِيعَةَ عَنْ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ أَنَّهُ جَاءَ إِلَى الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ فَقَبَّلَهُ فَقَالَ إِنِّي أَعْلَمُ أَنَّكَ حَجَرٌ لَا تَضُرُّ وَلَا تَنْفَعُ وَلَوْلَا أَنِّي رَأَيْتُ النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يُقَبِّلُكَ مَا قَبَّلْتُكَ بخاري حديث 1494
[8] - 1- حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ أَخْبَرَنَا حَيْوَةُ أَخْبَرَنَا خَالِدُ بْنُ عُبَيْدٍ قَالَ سَمِعْتُ مِشْرَحَ بْنَ هَاعَانَ يَقُولُ سَمِعْتُ عُقْبَةَ بْنَ عَامِرٍ يَقُولُ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ مَنْ تَعَلَّقَ تَمِيمَةً فَلَا أَتَمَّ اللَّهُ لَهُ وَمَنْ تَعَلَّقَ وَدَعَةً فَلَا وَدَعَ اللَّهُ لَهُ16763 مسند الشاميين / مسند احمد بن حنبل
[9] - محيط المحيط ، معلم بطرس البستانی ، بيروت : مکتبة لبنان ، (1987م) ص : 74
[10] - المحيط المحيط ، ص :963
[11] - (حَدَّثَنَا عَبْدُ الصَّمَدِ بْنُ عَبْدِ الْوَارِثِ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِيزِ بْنُ مُسْلِمٍ حَدَّثَنَا يَزِيدُ بْنُ أَبِي مَنْصُورٍ عَنْ دُخَيْنٍ الْحَجْرِيِّ عَنْ عُقْبَةَ بْنِ عَامِرٍ الْجُهَنِيِّ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَقْبَلَ إِلَيْهِ رَهْطٌ فَبَايَعَ تِسْعَةً وَأَمْسَكَ عَنْ وَاحِدٍ فَقَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ بَايَعْتَ تِسْعَةً وَتَرَكْتَ هَذَا قَالَ إِنَّ عَلَيْهِ تَمِيمَةً فَأَدْخَلَ يَدَهُ فَقَطَعَهَا فَبَايَعَهُ وَقَالَ مَنْ عَلَّقَ تَمِيمَةً فَقَدْ أَشْرَكَ) حديث نمبر(16781 ) مسند الشاميين مسند احمد بن حنبل رحمه الله
[12] - جهان بيني وايديولوژي تاليف دكتور علي شريعتي مجموعه آثار(23) ، ايران : چابخانه حيدري ، 1382 ص : 44- 45 .
|