وقتي درمورد بدعت ها صحبت مي کنيم ، سوالي براي ما مطرح مي گردد که چرا اين بدعت ها به اين اندازه مذمت شده اند ، آيا ضرري دارند ؟ وآيا هم ضرر بدعت ها به اين اندازه است که انسانرا به گمراهي بکشاند ، و گفته شده است که هر بدعت گمراهي است ، و گمراه کساني اند که از راه راست (صراط المستقيم ) دور مانده اند .
درپاسخ بايد گفت که بلي . بدعت ها به همان اندازه که گفته شده است ، بجز گمراهي چيز ديگري نمي باشد ، زيرا اين بدعت ها بزرگترين آسيب بر پيکر اسلام مي رسانند. ضرر اين بدعت ها در عقيده ، عمل ، عبادت و ساير احکام اسلامي تاثير منفي دارد که آنرا مي توان در بخش های ذيل تقسيم نمود:
بخش اول : تاثير منفی بدعت در دين ؛
الف : اسلام را ناقص دانستن: بدعت کار با بدعت خويش چنان وانمود مي کند که دين ناقص است ، بنابراين برای اينکه دين تکميل گردد اين امور بدعتی بايد داخل آن گردد . و اين بزرگترين جريمه مي باشد.
ب : مخالفت با آيه ی شريفه (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ) :خطرناکترين ضرر بدعت ، تاثير منفي آن در عقيده ی مسلمان مي باشد ، همه مي دانيم که الله (جل جلاله) در قرآن عظيم الشان فرموده است: (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ) امروز ما دين را براي شما کامل گردانيديم . بر اساس اين آيه ی شريفه مسلمانان مي دانند که الله کتاب کاملي را که قرآن عظيم الشان است نازل نموده ، و تمامي قوانين ضروري انسان در آن نهفته است ، تمامي احکام دين توسط قرآن عظيم الشان بيان و توسط حضرت محمد (صلي الله عليه وسلم) تشريح و توضيح شده است ، بنابراين اسلام به احکام جديدي براي عبادت ضرورت ندارد ، و هرگاه مسلمان مطابق قرآن عظيم الشان وسنت پيامبر عمل نمايد درحقيقت %100 دين اسلام را مراعات نموده است.
ج : برپيامبر تهمت زدن : بدعت و نو آوري در احکام دين به اين معناست که شايد پيامبراسلام وظيفه ی خود را بصورت کامل انجام نداده ، دين را ناقص بيان داشته است ، بنابراين ضرورت به ايجاد احکام جديدي براي عبادت مي باشد که اين طرز ديد کفر و تهمت بر حضرت پيامبر( صلي الله عليه وسلم) مي باشد ، در غير آن هيچ ضرورتي به ايجاد و نو آوري احکام جدِيد که آنرا جزء عبادت پنداريم نمي باشد.
د : از بين بردن يک سنت پيامبر(صلي الله عليه وسلم): علماء و دانشمندان اسلام بر اين نظرند که هر بدعت يک سنت پيامبر(صلي الله عليه وسلم) را از بين مي برد. مثلا امروز در بين مسلمانان در روز دوم و سوم جنازه ی يک متوفي مراسم فاتحه خواني که اصلي در دين نداشته رواج شده است ، اين بدعت، خواند نماز سنت جنازه و اشتراک در مراسم تدفين را که هر دو داراي ثواب و اجرمي باشند از بين مي برد زيرا بسياري از اشخاص بعد از شنيدن خبر وفات يک متوفي مي گويند مشکل نيست فردا به فاتحه اش مي رويم.
بخش دوم : تاثير منفی بدعت در خود شخص بدعت کار
شخص بدعت کار ضرر هايی را برای خود جلب مي کند که عبارت اند از :
الف : فساد درعقيده : شخص بدعت کار نخست عقيده ی خود را خراب مي کند ، زيرا معقتد بودن به بدعت ها بالاخره انسان را به گمراهی و کفر مي کشاند.
ب : عملش مردود مي باشد : هيچ عمل بدعت کار مورد قبول الله قرار نمي گيرد.
ج : توبه اش قبول نمي شود ، تا وقتي که بدعتش را ترک نموده ، و از آن توبه کند.
د : از امتی بودن پيامبر(صلی الله عليه وسلم) خود را خارج مي کند : پيامبر(صلی الله عليه وسلم) مي فرمايد: که (من رغب عن سنتی فليس منی) کسيکه از سنتهای من دوری نمود از جمله ی من نيست . بر اين اساس بدعت کار با زياده روی در اموری از سنتهای پيامبر دوری مي کند که اين عملکرد او را از امت آنحضرت خارج مي سازد.
هـ : از حوض پيامبر محروم مي گردد.
و : درجمله ی کسانی حساب مي شود که بدون علم بر الله سخن مي گويند.
بخش سوم : تاثير منفی بدعت در انتشار اسلام : بدعت کار نه تنها اينکه از داخل ضربه بر پيکر اسلام مي زند ، بلکه اشتباه خطرناک ديگرش اينست که ساير مردم غير مسلمان را در دوری از اسلام تشويق مي کند ، که اينگونه ضرر را مي توان در نقاط ذيل تشريح نمود:
الف : دشمنان اسلام را در متهم نمودن دين مقدس اسلام همکاری نمودن : اکثر دشمنان اسلام برای اينکه مردم جهانرا از دين مقدس اسلام به دور نگهدارند ، اتهاماتی بر اسلام نسبت می دهند که در احکام دين مقدس اسلام وجود ندارد ، ولی اشخاص بدعت کار با وارد نمودن افکار غير درست و انديشه های غير اسلامی ، به دشمنان اسلام این فرصت را مي دهند که بر ضد دين مقدس اسلام تبليغ کنند .
ب : متنفر ساختن مردم از دين مقدس اسلام : بدعت ها غالبا امور بسيار بدي مي باشند که به اسم اسلام در بين مردم پخش مي گردد ، لهذا غيرمسلمانان با ديدن چنين اعمال زشت ميان مسلمانان آنرا جزيي از اسلام دانسته از پذيرش اسلام متنفر مي شوند.
بسياري از مردم بعضي از عادات قومي و قبیله ای خويش را جزء عبادت پنداشته ، به عوض اينكه اين اعمال بدعتي فايده ای به دين برساند بلكه مردم را از دين متنفر مي سازند، اين عادات كه عبارت است از خود سازي ها ، خوردن غذا در روز وفات کسي ،روزهاي چهل، سالگردها براي مردگان، پختن غذا براي شركت كنندگان در مراسم جنازه ، پختن غذاي زياد درمنزل عروسي و غيره اموريكه اصلی در اسلام نداشته و يا اينكه نتيجه ی تفسير غلط از دين مي باشند ،از جمله اموريست كه در دين مقدس اسلام نصوصي در مورد آنها موجود نيست ، بعضي از مردم آنرا براي خود اختراع نموده و جزء عبادت مي شمارند ، درحاليكه دين مقدس اسلام همدردي و كمك با فاميل متوفى را لازم دانسته ، حق آنان است كه به ايشان كمك شود ، نه اينكه آنان مجبور شوند تا براي ديگران غذا آماده سازند، همچنان غذاي(وليمه) كه بايد در منزل شوهر به اختيار و رغبت داماد ترتيب گردد ، و اين غذا مطابق توان خودش باشد، اكنون شكل ديگري را بخود گرفته، زيرا فاميل دختر او را مجبور مي سازند تا مصارف منزل آنان را داماد آماده سازد. كه اين كار يك نوع نوآوري وظلم است كه نه تنها اساسي در دين مقدس اسلام ندارد بلکه مخالفت صريح از احکام الهي مي باشد.
همچنان طويانه گرفتن يك بدعت غير اسلامي است كه ، بسياري از مردم آنرا با مهریه ی زن كه حق خود عروس مي باشد ،متفاوت نمی دانند ، و پدران و برادران عروس اين پول را قبلا در جيب هاي خود انداخته، و بعضي از جاهلان آنرا در مهریه زن محاسبه مي كنند كه اين كار غير مشروع و مخالف احكام اسلامي مي باشد . زيرا مهریه ی زن همان مقدار پول و يا مالي است که هنگام نکاح براي عروس تعيين مي شود و حق تصرف آن در شريعت اسلامي صرفا بدست همان زن بوده ، وساير اعضاي فاميلش درآن هيچ حقي ندارد.
براي يک مومن حقيقي لازم است تا ميان عادات خود و عبادات فرق قائل باشد، و هرکاريکه در نصوص ديني اساس نداشته باشد آنرا ترک نمايد.
در بعضي از جاها بعضي از عادات قومي و قبیله ای مردم ، جزء عبادت پنداشته مي شود ، درحاليكه اين عادات نه تنها عبادت نيستند ، و ثوابي ندارند ، بلكه گناه بوده و براي فاعل آن هيچ منفعتي را بوجود نمياورد .
مثلا در قرآن عظيم الشان الله (جل جلاله) مي فرمايد (إنما الصدقات للفقراء والمساكين) صدقه ها فقط براي فقراء ومسكينان مي باشد ، بر اساس اين حكم الهي تنها كسيكه مي تواند از صدقه (پول زكات ، خيرات هاي نفلي وغيره استفاده نمايد كه فقير و یا مسكين باشد ، ولي بعضي از مردم يا صدقات را به شكل محافل ترتيب نموده ، حق فقراء و مساكين را به مردم پولدار و توانمند مي دهند ، و يا محافل و دعوت هاي خويش را در نهايت خيرات مي نامند . براي يک مسلمان با اخلاص لازم است که سعي و تلاش ورزد ، تا عادات و رواج هاي قومي را از عبادت متفاوت دانسته ، و مطابق شرايط عبادت ، به پرستش پروردگار خويش مبادرت ورزد.
ج: بدعت مخالف دوستي با الله (جل جلاله) و پيامبرست : مسلمان حقيقي هميشه سعي و تلاش مي ورزد که الله را دوست داشته باشد ، همچنان مي خواهد که الله او را دوست داشته باشد ، اکنون سوالی مطرح مي شود که ماچگونه می توانیم ثابت کنیم که الله (جل جلاله) را دوست داريم ، و الله چگونه ما را دوست می دارد؟
پاسخ اين سوال را قرآن کريم براي ما بيان مي کند (قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ)(آل عمران/31) :« بگو اگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا دوستتان بدارد و گناهان شما را بر شما ببخشايد و خداوند آمرزنده مهربان است»
بنابراين هرگاه ما الله (جل جلاله) را دوست داريم لازم است که پيروي از پيامبر(صلي الله عليه وسلم) کنيم .
وهرگاه از پيامبر(صلي الله عليه وسلم) پيروي کنيم الله (جل جلاله) ما را دوست خواهد داشت.
پيروي از پيامبر(صلي الله عليه وسلم) زماني محقق می گردد که ما مطابق گفتار ، اعمال و اموري که آنرا پيامبر تاييد نموده است عمل کنيم .
قَالَ أَنَسُ بْنُ مَالِكٍ: قَالَ لِي رَسُولُ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ) يَا بُنَيَّ إِنْ قَدَرْتَ أَنْ تُصْبِحَ وَتُمْسِيَ لَيْسَ فِي قَلْبِكَ غِشٌّ لِأَحَدٍ فَافْعَلْ ثُمَّ قَالَ لِي يَا بُنَيَّ وَذَلِكَ مِنْ سُنَّتِي وَمَنْ أَحْيَا سُنَّتِي فَقَدْ أَحَبَّنِي وَمَنْ أَحَبَّنِي كَانَ مَعِي فِي الْجَنَّة )
حضرت انس (رضي الله عنه) مي گويد که پيامبر(صلي الله عليه وسلم) به من گفت : اي پسرکم !هرگاه توان داشته باشي که صبح کنی وشام نمایی در حالی که در قلبت براي هيچ کسي کدورتي نباشد، اين کار را بکن ، سپس گفت : اي پسرکم ! اين سنت من است ، وهرکسي سنتم را زنده کند ، او مرا دوست دارد ، وهرکسي مرا دوست داشته باشد ، همراي من در جنت با من يکجا مي باشد . ترمذي شريف كتاب العلم عن رسول الله (صلي الله عليه وسلم) حديث شماره (2602 ).
ومن الله التوفیق
|