دين مقدس اسلام تنها دين متعلق به فرد نیست ، بلكه دين جامعه ، و جماعت است ، اغلب احكام دين به امور اجتماعي تعلق داشته ، و ارتباط انسان را با جامعه تحكيم و تقويت مي نمايد ، حدود و بعضي از مجازات ها نيز براي نگهداشت امنيت جامعه بنيانگذاري شده است.
بعد ازگفتن کلمه ی توحيد که هدف آن توحيد و يک پارچه ساختن تمامي ملت هاست ، هيچ مسلماني حق ندارد که صرفا براي خود دعا نمايد ، در نماز هاي پنجگانه امر الله است که ما براي خود نه، بلکه براي تمامي مومنان دعا کنيم چنين مي گوييم:
إِيَّاكَ نَعْبُدُ : الله (جل جلاله) خاص ترا عبادت مي کنيم.
وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ : الله (جل جلاله)ا خاص از تو کمک ميخواهيم .
اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ: الله (جل جلاله)ا ما را به راه راست هدايت نما .
در دعاهاي خود نيز يک مومن بر اساس امر الهي براي همه مومنان دعا مي کند نه تنها براي خود :
رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ: پروردگارا براي ما نيکي هاي دنیا وآخرت را نصيب نما و ما را از آتش جهنم محفوظ نگه دار.
نماز جماعت براي ارتباط انسان با خالق در ميان چندين صف بزرگ مردم مي باشد ، و فضيلت نماز جماعت نسبت به ســاير نمازها بر اساس احاديث پيامبر(صلي الله عليه وسلم ) 25-27 درجه مي باشد ، زيرا خواندن نماز در جماعت، مومنان را از احوال يکديگر باخبر مي سازد ، آنانرا با هم آشنا و دوست مي سازد.
انسان مؤمن تنها در حدود چند خانه همسايه باقي نمانده بلكه نماز هاي جمعه را در مساجد جامع منطقه مي خواند كه ارتباطش را با آنان تأمين مي كند ، و نماز عيد را در عيدگاه عمومي شهر مي خوانند تا همه با هم الفت گرفته و روز خوشي را با هم تجليل نمايند.
همچنان زكات كه ركن ديگر اسلام است ، اساس آنرا شفقت بر اعضاي جامعـه انساني به ويژه ، مردم فقير و مسكين تشکيل مي دهد ، روزه نيز ارتباط انسان را با خالق ، و با ساير مخلوقات مستحكم مي سازد ، افطارهاي دسته جمعي ، تراويح و ختم دسته جمعي در خلال نماز تراويح ارتباط قوي انسانرا با برادرانش بيشتر مي سازد ، انسان مؤمن تنها درحدود كشور خويش منحصر نبوده ، بلكه پا فراتر نهاده براي ارتباط وعلاقه با ساير مؤمنان جهان ، به حج بيت الله مشرف می شود ، در روز عرفه با مليون ها مسلمان سرخ پوست ، سفيد پوست ، سياه پوست ، زرد پوست ، با چهره ها و زبانهاي مختلف همه يك نداي ( لبيك اللهم لبيك ) را بزبان مياورند .
اسلام مخالف جدي ترك دنيا نمودن است ، و پيامبر( صلي الله عليه وسلم ) مي فرمايد : (لا رهبانية في الإسلام) در اسلام گوشه نشيني و انزوا گرايي وجود ندارد . زيرا اين گوشه نشيني ها منافي با اساس اسلام که ارتباط دادن بين انسانيت است ، مي باشد .
حديث سه جواني كه منزل پيامبر( صلي الله عليه وسلم ) آمدند مشهور ترين احاديثي است كه حقيقت فلسفه اجتماعي عبادت را در دين مقدس اسلام بيان مي دارد بخاري شر يف از حضرت انس(رضي الله عنه) روايت مي کند: سه شخصي به منزل نبي کريم (صلي الله عليه وسلم) آمدند ،و درمورد عبادت حضرت محمد (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّم) پرسيدند :
وقتي براي شان درمورد خبر دادند ، مثل اينکه ايشان اين عبادت را کم پنداشتند ، وگفتند : ما با پيامبر فرق داريم ، زيرا گناه هاي قبلي وبعدي وي بخشوده شده است، يکي از ايشان گفت : من براي هميشه تمامي شب را نماز مي خوانم .
ديگری گفت : من تمامي عمر روزه مي گيرم و هيچگاه افطار نمي کنم .
سومي گفت من از خانم ها دوري نموده ، و اصلا ازدواج نمي کنــــم ، پيامبر(صلي الله عليه وسلم) : به نزد ايشان آمده گفت : «شما همان اشخاصي هستيد که چنين سخنان را گفتيد؟ قسم به الله (جل جلاله) که من نسبت به شما از الله زياد مي ترسم ، و نسبت به شما بسيار متقي تر هستم ، ولي من روزه هم مي گيرم و افطار هم مي کنم ، نماز هم مي خوانم و مقداری از شب هم می خوابم ، و ازدواج هم مي کنم ، و هرکسي از سنت من بي رغبتي نمايد از امت من نيست» .(بخاری)
در اين حديث شريف پیامبر اکرم ( صلى الله عليه وسلم ) به امور ذيل اشاره مي نمايد:
الف) عبادت فقط اين نيست که انسان خود را مصروف خواندن نماز و روزه نمايد ، بلکه عبادت در دين مقدس اسلام شامل بخش هاي مختلف مي باشد.
بـ ) استراحت ، غذا خوردن ، ازدواج شامل عبادت مي باشند بشرطي که مطابق طريقه ی حضرت محمد ( صلى الله عليه وسلم ) صورت گيرد .
جـ) ترک دنيا ، ازدواج نکردن ، هميشه به شکل دائم روزه گرفتن ، تمامي شب بدون خواب به شکل هميشگي نماز خواندن ، مخالف سنت پيامبر و احکام اسلام مي باشد ، زيرا در دين اسلام قانون تعادل و میانه روی هميشه مراعات شده است .
د ) کساني که ترک ازدواج نموده ، روابط خود را با ديگران قطع نموده ، اين کار را بنام ترک دنيا انجام مي دهند و فکر مي کنند که عبادت نموده اند ، در حقيقت با سنت پيامبر(صلي الله عليه وسلم) مخالفت نموده ، خود را از امت پيامبر خارج نموده انــد.
مي گويند : شخصي به ابوسعيد ابوالخير كه يكي از دانشمندان اسلامي است گفت:
فلان شخص بر روی آب راه مي رود .
شيخ گفت : ماهي ها و قورباغه ها نيز بر روی آب راه ميروند .
او گفت : كسي را مي شناسيم كه با اوراد خواندن به هوا ميرود .
شيخ گفت : پرنده ها ومگس ها نيز به هوا پرواز مينمايند .
او گفت : فلان شخص در يك لحظه از يك شهر به شهر ديگري مي رود .
شيخ گفت : شيطان هم در يك نفس از مشرق به مغرب مي رود .پس اين چنين چيزها را قيمتي نيست ، بنده آن بود كه در ميان خلق بنشيند و برخيزد و بخورد و بخسبد و خريد و فروش نمايد ، و در بازار ميان مردم داد و ستد داشته باشد ، ازدواج نمايد , اولاد بدنيا آورد ولي يك لحظه هم از ياد الله (جل جلاله) غافل نباشد .
|