وقتي الله (جل جلاله) حضرت آدم (عليه السلام ) را خلق نمود شيطان از بدو پيدايش انسان ، دشمني خويش را با حضرت آدم (عليه السلام) آغاز كرد ، زيرا الله (جل جلاله) براي عزت و كرامت بخشيدن براي آدم و اولادش ، به او علم آموخت و ملايكه ها را به احترام وي به سجده ی احترام، امر نمود، شيطان که از ملايکه ها نبود، اصلاً از جن بود و درميان فرشتگان داخل شده، ادعا مي کرد که او مانند آنان مطيع و فرمان بردار می باشد، الله(جل جلاله)براي روشن نمودن حقيقت براي ديگران، همه را امتحان نمود، شيطان با تکبري که داشت ، از همان روز اول، مخالفت خود را عليه انسان آغاز نمود، اين تکبر او سبب شد که نافرماني نموده و در جمله ی ملعونان قرار گيرد :
الله (جل جلاله) قصه موقف متکبرانه ی شيطان را چنين بيان مي نمايد: به خاطر بياور هنگامى را كه پروردگارت به ملائكه گفت : من بشرى را از گل مى آفرينم (إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِينٍ).
( هنگامى كه آن را نظام بخشيدم و از روح خودم روح شريف و ممتازى را كه آفريده ام در او دميدم همگى براى او به خاك بيفتيد و سجده كنيد (فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ ).
در آن هنگام همه فرشتگان بدون استثنا سجده كردند (فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ (73) إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ).
اما تنها كسى كه سجده نكرد ابليس بود تكبر ورزيد و تمرد و طغيان نمود و به همين دليل از مقام با عظمت خود سقوط كرد و در صف كافران بود
الله(جل جلاله) به ابلیس گفت :اى ابليس! چه چيز مانع تو از سجده كردن برمخلوقى كه با دو دست خود آفريدم گرديد؟! (قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ
باز الله (جل جلاله) براي واضح ساختن حقيقت پليدي داخلي شيطان و اعتراف ابليس به زبان خودش از او پرسيد : آيا تكبر ورزيدى ، يا بالاتر از آن بودى كه فرمان سجود به تو داده شود؟! (أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ).).
شيطان گفت : من از او (آدم) بهترم ، چرا كه مرا از آتش آفريده اى و او را ازگل!( قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ).
الله(جل جلاله) گفت :از صفوف ملائكه ، از آسمان برين، بيرون رو كه تو رانده درگاه منى !) (قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ).
مسلماً لعنت من بر تو تا روز قيامت ادامه خواهد يافت و هميشه مطرود از رحمت من خواهى بود (وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ).
شيطان عرض كرد:پروردگارمن مرا تا روز رستاخيز كه انسانها برانگيخته مي شوند مهلت ده ) (قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ).
الله (جل جلاله) گفت : تو از مهلت داده شدگانى (قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ).
ولى نه تا روز رستاخيز و مبعوث شدن خلايق بلكه (تا روز و زمان معينى) (إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ).
شيطان دشمني خويش را با انسان از همان وقت اعلام نموده گفت: به عزتت سوگند كه همه ی آنها را گمراه خواهم كرد! (قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ).
ولي شيطان براي انسان ها يک راهي را هم بيان داشت که پيروي از اين راه مي تواند انسان را از شر شيطان نجات دهد ، اين رحمت الله (جل جلاله) است که از زبان خود شيطان ، وسيله ی رهايي از شرشيطان را بيان ميدارد .
شيطان گفت : مگر بندگان مخلص تو از ميان آنها!) (إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ) يعني من نمي توانم که با همه ی وسوسه ها و دسايس شيطاني خويش بنده هاي مخلص الله (جل جلاله) را که اعمال خويش را خاص به رضاي الله (جل جلاله) انجام مي دهند ، گمراه نمايم .
الله (جل جلاله) در مقابل اين اعلان دشمني شيطان ، حکم خويش را چنين بيان داشت که به حق سوگند، و حق مى گويم (قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ) كه جهنم را از تو و پيروانت همگى پرخواهم كرد (لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَمِمَّن تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ).
بنابراين الله (جل جلاله) به شيطان فهماند که من هم درمقابل، باوجود اينکه راه هاي خير و سعادت را بيان داشته ، برايشان تمامي اعضاي بدن و نعمات را در دنيا خلق مي نمايم، پيامبران مي فرستم، کتاب هاي آسماني را به ترتيب نازل مي کنم، تا آنان امکان زيادي براي طاعت و عبادت داشته باشند،هرگاه کسي با وجود اين همه دلايل و امکانات مادي و معنوي باز هم ، پيروي از شيطان نمايد ، او را با شيطان يکجا ، در آتش دوزخ مي افکنم.
هرگاه به اين آيات قرآني به دقت فکر نماييم، دروس ذيل در آن نهفته است :
1) نتيجه وآخرکار متکبران بد بختي و لعنت است ، خواه انسان باشد و يا جن.
2) شرف در خلقت از آتش يا خاک نيست، قوم ، زبان ، قريه ، قدرت و صلاحيت داشتن ،كسي را برتريت نمي دهد ، وآنانيكه خود را نسبت به ديگران تفوق مي دهند ، مانند شيطان اند كه گفت (انا خيرمنه) من از او بهترم .
3) دشمني شيطان تا آخرين لحظات عمر انسان ادامه دارد. بايد در مقابل شيطان هاي انساني و جني خود را با اعمال نيک محفوظ نگه داشت.
4) شيطان براي دشمني انسان كمر بسته و با وي اعلان جنگ نموده است ، ولي اين جنگ شيطان ، جنگ فكري با فريب كاري ها می باشد . وسوسه مي كند ، فريب مي دهد ، ولي هدف نهايي اش گمراهي انسان است .
5) شيطان براي گمراهي انسان، از وسايل مختلف استفاده مي نمايد،هر خلايي كه در وجود انسان ، پيدا شد ، فورا شيطان از همان خلا استفاده نموده،كسي را مغرور مي سازد،كسي را قوم پرست ، كسي را از خواندن نماز و اطاعت به الله (جل جلاله) مانع مي گرداند ، كسي را به استخدام الکل و مخدرات ،سیگار و غیره سوق مي دهد ، كسي را به بي حيايي و بي حجابي سوق مي دهد ، کساني را به خوردن حرام و بي پروايي در بدست آوردن مال، گمراه مي کند ، مال داران را به مصرف اموال شان در راه هاي نامشروع راهنمایی مي کند و کساني را هم مبتلا به سيالي ها ، خود سازي ها و پيروي از عادات قومي نموده ، آنانرا از راه مستقيم الهي ، دور مي سازد ، دانشمندان گويند که شيطان جاهل ، جاهل می باشد و شيطان عالم ، عالم مي باشد ، براي وي دلايلي را در عقل و فکر او مي گنجاند تا با اين دلايل ميان تهي وي را از راه حق منصرف سازد ، ولي تنها کسيکه ، مي تواند از شر شيطان نجات يابد کسي است که با اخلاص از احکام الهي پيروي نمايد و هدفش تنها رضايت الله (جل جلاله) بوده و در پيروي از راه الهي از ملامتي هيچ کسي هراس وترس نداشته باشد .
بعضي ازانسان هاي گنهکار که قلب هاي شان با گناه سياه شده ، بعنوان نماينده گان شيطان کار مي کنند ، اين گونه شيطان هاي انساني کوشش مي کنند با مسخرگي ها ، ونيش زدن ها مومنان را از طاعت و عبادت دور سازند و گاهي هم در لباس دوست به گمراهي ديگران اقدام مي نمايند ، ولي مسلمان مخلص که دوستان خود را بر اساس محبت الله (جل جلاله) تعيين نموده اند از شر شيطان هاي انسي و جني نجات می یابند. پروردگارا ! اخلاص را نصيب ما نما و ما را توفيق اعمال نيک عنايت فرما ( آمين يا رب العالمين )
|