در اين بحث لازم است كه دليل عبادات و احكام الهي را بدانيم . اين دلايل به انواع مختلف تقسيم مي گردد:
الف) دليل امور فطري: بعضي از امورفطري وجود دارد كه اصلاً ضرورت به دليلي ندارد زيرا انسان ها فطرتاً در برابر آن تسليم مي باشند.
مثلاً؛ انسان مي خورد، مي نوشد، ازدواج مي كند، خانه مي سازد،لباس مي پوشد، اينها امور فطري اند كه اصلاً هيچگاهي كسي دليلش را نمي پرسد و هرگاه اندكي فكر كنيم دليلش را بخوبي درك مي كنيم . ولي آنقدر در مورد دليلش كسي خود را مصروف نمي سازد.
ب ) دليل اموري بر اساس يقين: بعضي از اموري وجود دارد كه انسان بدون خواستن دليل به آن تسليم مي باشد، مثلا: هرگاه دكتري براي انسان امر نمايد كه براي معالجه يك مرض اين شربت را روزانه سه مرتبه استعمال نماييد . ما بر اساس يقينی كه به حقانيت عالم بودن دكتر داريم ، دليلش را نمي پرسيم. به همين سان کسانيکه الله (جل جلاله) را علاج تمامي مشکلات خويش مي دانند، تمامي احکام الهي را بر اساس يقين و باور خويش پذيرفته و بر اساس همين عقيده و يقين کامل به عملکرد احکام الهي، هميشه مبادرت ورزيده، ساير دوستان و افراد بشريت را به آن دعوت مي نمايند. زيرا به عقيده ی وي يگانه راه نجات بشريت در تطبيق احکام الهي نهفته است.
ج ) دليل امور موافق عقل: بعضي از اموري وجود دارد كه اصلاً مخالف عقل نيست ولي ما برای آن دليلي هم نداريم، ولي ازينكه با عقل ما مخالفت ندارد، بر اساس منطقی بودن آن از بررسي دليل آن صرف نظر مي كنيم ، زيرا مي داينم كه شايد اين امر دليلي داشته باشد كه ما نمي دانيم ، وشايد كسانيكه علم شان پيشرفته است دلايل آنرا بخوبي درك نمايند. مثلا:زماني طبيب براي مريضي دوا را توصيه مي کند ، هرگاه تمام مريضان براي فهميدن علت، دوا نخورند، شايد مليون ها مريض هلاك شود، ولي بر اساس معقوليت در نظام طب بسياري از دوا ها را با وجود نداشتن دليل مي خوريم، زيرا نسخه ی دكتر اگر چه براي ما بدون دليل بيان شده است داكترخودش دليلش را مي داند.
اكنون درموضوع عبادات هم بايد دانست كه همين سه نکته مراعات شده است .
|