دعـاء : پيامبر(صلي الله عليه وسلم) مي فرمايد :(الدعاء هوالعبادة) دعا عبادت است ، وقتي دعا عبادت است ، يک مومن هميشه دست دعا را فقط به بارگاه الهي بلند نموده ، مي گويد: يا الله مرا ببخش، يا الله براي من کمک کن، يا الله مرا نجات بده.
و الله(جل جلاله) خطاب به کساني که به مخلوقات رجوع نموده به درگاه آنان در هنگام مشکلات خويش کمک مي خواهند مي فرمايد:(أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاء الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَّا تَذَكَّرُونَ) ([14]) :«کيست که انساني را که درحالت اضطرار قرار دارد، وبه درگاهش دعا کند، اجابت کند؟ و مشکلاتش را رفع نمايد.» در اين آيه ی شريفه براي آن مشرکان قريش که به بارگاه مخلوقات رفته و دست دعا بلند مي نمودند گفته شد که چه کسی مي تواند که مشکلات شما را رفع کند؟ يعني به غير از الله (جل جلاله) هيچ مشکل گشايي نيست.
(أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ) ([15]) : «من دعاي دعا کننده را اجاب مي کنم.»
قرآن عظيم الشان همچنان قصه ی دعاي پيامبران را نيز نقل مي کند، که آنان فقط به بارگاه الهي دست دعا بلند نموده از او کمک مي خواستند، تا کسانيکه خود را پيروان حقيقي پيامبران مي دانند مطابق روش آنان عمل کنند.
(هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاء)([16]): «درآنجا زکريا پروردگارش را دعا نموده و گفت : پروردگارا ! براي من از جانب خود ، اولادی نيک نصيب نما . تويي شنونده دعا.
درمورد دعاي ابراهيم (عليه السلام) قرآن کريم مي گويد: (الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاء /رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاء -رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ ) ([17])
«حمد وثنا براي الله جل جلاله است ، پروردگاري که براي من در بزرگسالي اسماعيل و اسحاق را اعطاء نمود ، پروردگارم شنونده ی دعاست، پروردگارا ! مرا و اولادم را ، از جمله ی نماز گذاران بگردان .دعايم را قبول نما ! پروردگارما ! مرا، و والدينم ، ومومنان را در روز قيامت مغفرت نما.»
قرآن عظيم الشان کساني را که به جزء بارگاه الهي به بارگاه مخلوقات دست دعا بلند مي کند، تهديد نموده، به ایشان مي گويد:
(وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ لاَ يَسْتَجِيبُونَ لَهُم بِشَيْءٍ إِلاَّ كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْمَاء لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاء الْكَافِرِينَ إِلاَّ فِي ضَلاَلٍ ) ([18]) : «دعوت حق براى اوست و كسانى كه [مشركان] جز او می خوانند هيچ جوابى به آنان نمى دهند مگر مانند كسى كه دو دستش را به سوى آب بگشايد تا [آب] به دهانش برسد در حالى كه [آب] به [دهان] او نخواهد رسيد و دعاى كافران جز بر هدر نباشد.»
در اينجا الله (جل جلاله) کساني را که به غير از بارگاه الهي به بارگاه ديگران دست دعا بلند مي کنند ، تشبيه به کساني نموده است که دستان خود را در آب دراز مي کنند ، و کف دست را در آب مي گذارند ، و فکر مي کند که از اين طريق بدون گرفتن آب و گذاشتن آن، در دهان شان برود ، اين کار نتيجه نمي دهد ، زيرا هرقدر دستان در آب گذاشته شود ، آب به دهان نمي رود. به همين سان کساني که دست دعا به بارگاه مخلوقي دراز مي کنند ، و از آن اجابت و قبولي دعا مي خواهند، خود را به زحمت ساخته و دعايشان هرگز قبول نمي شود ، زيرا نتيجه ی کار کافران فقط گمراهي است.
چگونگي دعاي مشرکين قريش : مشرکين قريش با وجود اينکه ادعاي ايمان مي نمودند ، دست دعا به بارگاه مخلوقات بلند نموده از آنان امور ذيل را مي خواستند:
الف : جلب خير و يا دفع ضرر از مخلوقات، مثل: طفل دادن زن نازا نه به طريق علاج توسط دوا ، بلکه توسط تصرف در جهان، زيرا آنان عقيده داشتند که جن ها وانسان ها مي توانند در حکومت الهي تصرف کنند ، براي کسيکه الله دختر يا پسر ندهد ، آنان پسر و يا دختر بدهند ، و يا زني را که دختر بدنيا مي آورد ، مي توانند به پسر مبدل کنند ، و يا اينکه عقيده داشتند که اين بت ها ، جن ها و مخلوقاتي که آنان به آن عقيده داشتند مي توانند ، بدون وسيله ای درمقابل حيوانات درنده مقاومت کنند، و يا اينکه مريضي را شفا دهند ، ويا مرده ای را زنده کنند ، و يا باران نازل کنند، و يا هم ساير اموري را انجام دهند که قرآن آنرا مخصوص الله (جل جلاله) بيان داشته است.
الله (جل جلاله) به ایشان گفت: {وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِن قِطْمِيرٍ (13) إِن تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ} و كسانى را كه بجز او مىخوانيد مالك پوست هسته خرمايى [هم] نيستند«13»اگر آنها را بخوانيد دعاى شما را نمىشنوند و اگر [فرضا] بشنوند اجابتتان نمىكنند و روز قيامتشرك شما را انكار مىكنند و [هيچ كس] چون [خداى] آگاه تو را خبردار نمىكند«14» ([19])
الله جل جلاله براي اينکه به اين اشخاص بهتر بفهماند به آنها خطاب نمود (قُلْ أَرَأَيْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَرُونِي مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّمَاوَاتِ اِئْتُونِي بِكِتَابٍ مِّن قَبْلِ هَذَا أَوْ أَثَارَةٍ مِّنْ عِلْمٍ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ) ([20]) . بگو به من خبر دهيد آنچه را به جاى خدا فرا مىخوانيد به من نشان دهيد كه چه چيزى از زمين [را] آفريده يا [مگر] آنان را در [كار] آسمانها مشاركتى است اگر راست مىگوييد كتابى پيش از اين [قرآن] يا بازماندهاى از دانش نزد من آوريد«4»
سپس به ایشان گفت:
(وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَومِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ ) ([21]): «و كيست گمراهتر از آن كس كه به جاى خدا كسى را مىخواند كه تا روز قيامت او را پاسخ نمىدهد و آنها از دعايشان بىخبرند.»«5»
----------------------------------------------
[1] - النمل/62
[2] - البقرة/186
[3] - آل عمران/38
[4] - ابراهيم /39-41
[5] - الرعد/14
[6] - فاطر : 13
[7] - الأحقاف : 4 .
[8] - الأحقاف : 5 . |