انسان مسلمان در 24 ساعت زندگي خويش با استفاده از هر چيزي يا مطابق شريعت اسلام حرکت مي کند و يا هم مخالف آن.
هرگاه کسي از هر چيز مادي مطابق احکام الهي استفاده نمايد ، اين عملکرد وي عبادت وثواب پنداشته مي شود ، وهرگاه مخالف احکام اسلامي استفاده کند ، شامل گناه مي گردد.
مال در لغت: هرچيزي که آنرا مالک مي شوي مال گفته مي شود ، جنس باشد يا منفعت ، اصل مال به طلا و نقره استعمال مي شد ، سپس معناي آن پيشرفت نمود.
مال در اصطلاح: در اقتصاد اسلامي دانشمندان اسلام تعريف هاي زيادي براي مال نموده اند ، ابن عابدين از فقهاي احناف مي گويد : مال چيزي است که طبيعت انسان به آن ميل داشته و ذخيره نمودن آن به وقت ضرورت ممکن باشد . ([1])
نامي براي غير آدمي است که براي منفعت آدمي خلق شده است ، و نگهداشت وتصرف در آن به شکل اختياري ممکن باشد.
استفاده از اموال را مي توان به دو بخش اساسي تقسيم نمود: استفاده از وسايل و استفاده از پـول .
اول : استفاده از وسايل : الله (جل جلاله) براي انسان وسايل زيادي را خلق نموده است ، و همچنان به انسان عقل داده است تا با علم ومعرفت خود وسايل خوبي را اختيار نمايد ، اصلا دو نوع وسايل وجود دارد :
1- وسايل مباح : وسايل مباح وسايلي اند که براي ضرورت هاي روزانه ی انسان از آن استفاده مي گردد، مثل وسايل حمل و نقل ، وسايل زراعتي ، وسايل منزل ، وسايل آشپزخانه ، وسايل دفترداري ، وسايل مکتب ودانشگاه وغيره .
2- وسايل حرام : وسايلي است که براي انجام دادن امور حرام وناروا بکار گرفته مي شود ، مثل وسايلي که براي زنا از آن استفاده مي شود و در بعضي از مغازه های کشور هاي خارجي خريد و فروش مي گردد . همچنان وسايل موسيقي هاي مبتذل .
3- مطابق استفاده : بسياري از وسايل هستند که حلال وحرام بودن آن متعلق به نوعيت استفادهء آنها مي شود، مثلا اگر کسي کامپيوتر ، انترنت ، راديو ، تلويزيون ، فیلم ، سي دي، کاست هاي تايپي وغيره را به غرض اهداف نيک استعمال نمايد ، برايش جايز و کسی که آنرا برای امور حرام استعمال نمايد حرام و ناجايز مي باشد .
دوم : استفاده از پـول : در قسمت پول چهار بخش را مي توان مورد مطالعه قرار داد :
الف : مشروعيت عايدات
ب : مشروعيت مصارف
جـ : مشروعيت نگهداشت اموال .
د : مشروعيت تجارت در اموال .
اول- عايدات : انسان مومن قبل از همه در مورد عايدات خويش فکرمي کند ، زيرا در حديث شريف آمده است : عَنْ ابْنِ مَسْعُودٍ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «لَا تَزُولُ قَدَما ابْنِ آدَمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ حَتَّى يُسْأَلَ عَنْ خَمْسٍ عَنْ عُمُرِهِ فِيمَ أَفْنَاهُ وَعَنْ شَبَابِهِ فِيمَ أَبْلَاهُ وَمَالِهِ مِنْ أَيْنَ اكْتَسَبَهُ وَفِيمَ أَنْفَقَهُ وَمَاذَا عَمِلَ فِيمَا عَلِمَ.» ([2]) : «قدمهاي بني آدم تا زماني در ميدان حشر (ازمحاسبه ی ) پروردگارش دور نمي شود تا اينکه از پنج چيز پرسيده نشده باشد ، از عمرش که در چه چيزي آنرا صرف نموده است ، از جواني اش که در چه چيزي آنرا مصروف داشته است ، از مالش که از کجا حاصل نموده است و در چه چيزي مصرف نموده است ، و درباره ی علمش چقدر عمل نموده است.»
که اين عايدات را از کجا بدست مي آورد ؟
عايدات حرام را مي توان در نقاط ذيل خلاصه نمود :
1- معاش حرام : معاش حرام معاشي است که از کار کردن در شرکت هاي تجارتی حرام و وظايف حرام بدست آيد .
مثال تجارت حرام : تجارت در شراب ، مواد مخدر ، لباس هاي حرام ، وسايل حرام ، سي دي هاي فیلم ها و موسيقي هاي مبتذل .
مثال وظايف حرام : کار کردن درشرکت هاي شراب سازي ، مواد مخدر، بانکهاي سودی، هوتل هاي عرضه کننده شراب و زنا ، ومحافل گناه ، موسساتي که برضد منافع اسلامي وملي کشور مصروف اند .
2- تجارت حرام : در اقتصاد اسلامي تجارت حرام تجارتي است که در وسايلي صورت گيرد که استفاده از آنها حرام مي باشد .
3- سوء استفاده ها : استفاده جويي ها در وظايف مثل رشوت ، اختلاس .
4- بازي هاي حرام : بدست آوردن پول از طريق بازي هاي حرام ، مثل قمار .
5- امور حرام : بدست آوردن پول از طريق امور ناروا مثل پول کنسرت ها ، به جنگ انداختن حيوانات ، رقص ، خنداندن مردم با دروغ ها وغيره .
6- فريب کاري : بسياري از مردم از طريق فريب کاري و يا خاک به چشم مردم زدن پول بدست مي آورند ، که اين گونه پول ها حرام مي باشد ، مثلا :
الف : فريب در تجارت و دکانداري : اکثرا دکانداران وتجاران با فروختن مال هاي بدل وخراب فريب کاري مي کنند ، که اين پول براي شان حرام است . عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قَالَ « اتَّقُوا الظُّلْمَ فَإِنَّ الظُّلْمَ ظُلُمَاتٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاتَّقُوا الشُّحَّ فَإِنَّ الشُّحَّ أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ حَمَلَهُمْ عَلَى أَنْ سَفَكُوا دِمَاءَهُمْ وَاسْتَحَلُّوا مَحَارِمَهُمْ »([3]). جابر پسر عبدالله (رضي الله عنه) مي فرمايد: که رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه وسلم) گفت : از ظلم خود را نگهداريد، زيرا ظلم تاريکي هايي روز قيامت مي باشد ، از بخيلي پرهيز کنيد زيرا بخيلي امت هاي قبلي را هلاک نمود ، آنانرا واداشت که خون هاي يکديگر را بريزند ، ومحرمات را حلال گردانند .
ب : فريب در پيشه ها : بعضي از دکترها طب با فريب کاري ها پول بدست مي ورند ، مثلا براي يک مريض بيچاره نسخه هاي بزرگي را نوشته ومي خواهند با دواخانه ها قرار دادي شان منفعت نمايند . و يا براي کساني که با ايشان رابطه دارند بدون ضرورت معاينات خون ، سینوگرافی ، سرم وغيره توصيه مي کنند .
جـ : تعدادی مردم را از طريق تعويذ ، ورد جادو ، فال بيني وغيره فريب مي دهند و پول بدست مي آورند .
د : از مجبوريت مردم استفاده کردن : بسياري کساني هستند که هنگامي شخصي را مجبور ميبينند ، کار شان بند است از اين مجبوريت استفاده مي کنند ، مثلا خانه یشان را به قيمت بسيار کم مي خرند ، از نزد شان رشوت مي گيرند ، مريضي را بخاطر تداوي اش مجبور به پرداخت اموال زياد مي کنند ، از عاجزي و کس نداشتن شان اموال شانرا غصب مي کنند ، مال يتيمان را مي خورند ، بر زمين وخانه ی مردم دعوا مي کنند ، خلاصه اينکه از بيچاره گي، فقيري ، ضعيفي ، ناتواني کسي استفاده نموده اموالش را بدست مي آورند . در اين مورد اين حديث رسول گرامي اسلام صدق می کند.
عَنْ أَبِى هُرَيْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قَالَ « أَتَدْرُونَ مَا الْمُفْلِسُ ». قَالُوا الْمُفْلِسُ فِينَا مَنْ لاَ دِرْهَمَ لَهُ وَلاَ مَتَاعَ. فَقَالَ « إِنَّ الْمُفْلِسَ مِنْ أُمَّتِى يَأْتِى يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِصَلاَةٍ وَصِيَامٍ وَزَكَاةٍ وَيَأْتِى قَدْ شَتَمَ هَذَا وَقَذَفَ هَذَا وَأَكَلَ مَالَ هَذَا وَسَفَكَ دَمَ هَذَا وَضَرَبَ هَذَا فَيُعْطَى هَذَا مِنْ حَسَنَاتِهِ وَهَذَا مِنْ حَسَنَاتِهِ فَإِنْ فَنِيَتْ حَسَنَاتُهُ قَبْلَ أَنْ يُقْضَى مَا عَلَيْهِ أُخِذَ مِنْ خَطَايَاهُمْ فَطُرِحَتْ عَلَيْهِ ثُمَّ طُرِحَ فِى النَّارِ ».([4])
ابي هريره (رضي الله عنه) ميفرمايد: که رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه وسلم) گفت : آيا مي دانيد که مفلس کيست ؟ گفتند : مفلس ميان ما کساني اند که درهمي (پول) ومتاع (لوازمي مثل خانه ، موتور ، وغيره) ندارد . رسول الله (صلي الله عليه وسلم) فرمود: مفلس امتي من کسي است که در روز قيامت با نماز ، روزه و زکات مي آيد ، ولي اين يکي را دشنام داده است، بر خانمي تهمت زنا زده است ، مال ديگري را خورده است ، خون کسي را ريخته است، کسي را لت و کوب نموده است. بنابراين به این يکي از نيکي هاي شخص داده مي شود وبه آن ديگر نيز نيکي هايش داده مي شود ، تا اينکه هيچ نيکي به نزدش نماند ، وهنوز هم محاکمه اش ختم نشده است ، سپس از بقيهء اشخاص گناهان گرفته مي شود وبر وي انداخته مي شود ، وسپس به آتش دوزخ انداخته مي شود .
عَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- « إِنَّ الظُّلْمَ ظُلُمَاتٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ »([5]). عبدالله پسر عمر (رضي الله عنهما) مي فرمايد که رسول الله (صلي الله عليه وسلم) فرمود : ظلم، تاريکي هايي در روز قيامت است .
7- پيشه هاي حرام : از ديدگاه اسلام هر پيشه ای حلال نمي باشد ، پيشه هايي چون جادو گري ، فال بيني ، رمل اندازي ، رقاصه گري ، آواز خواني مبتذل وغيره از ديدگاه اسلام حرام اند .
8-غصب مال ديگران: هرگاه کسي مال کسي ديگري را به زور يا به دعوي غصب نمايد برايش حرام است. امروز بسياري مردم در اين زمينه بسيار بي تفاوت هستند ، بر زمين وخانه مردم دعوا مي کنند، وبه اشکال مختلف مال ديگران را غصب مي کنند.
عَنْ أَبِى هُرَيْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قَالَ « لَتُؤَدُّنَّ الْحُقُوقَ إِلَى أَهْلِهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَتَّى يُقَادَ لِلشَّاةِ الْجَلْحَاءِ مِنَ الشَّاةِ الْقَرْنَاءِ ». ([6])
ابوهريره (رضي الله عنه) مي فرمايد: که رسول الله (صلي الله عليه وسلم) فرمود : حقوق مردم را در روز قيامت بصورت کامل ادا مي شود ، حتي حق گوسفند بي شاخ از گوسفند شاخ دار گرفته مي شود .
در اين حديث شريف درس عبرتی است براي کسانيکه ظلم مي کنند ، زيرا با وجود اينکه حيوانات از محاسبه ی معاف مي باشند ، ولي حيوان ظالم حتما براي حيوان مظلوم حقش را ادا مي کند.
عَنْ أَبِى مُوسَى قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- « إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ يُمْلِى لِلظَّالِمِ فَإِذَا أَخَذَهُ لَمْ يُفْلِتْهُ ». ثُمَّ قَرَأَ (وَكَذَلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَى وَهِىَ ظَالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ) ([7])
ابي موسي (رضي الله عنه) مي فرمايد: که رسول الله (صلي الله عليه وسلم) فرمود : «الله جل جلاله به ظالم فرصت مي دهد ، ولي هنگامي که او را گرفت رهايش نمي کند.»
9-گدايي : اصلا گدايي نمودن براي کسي که مجبوريت ندارد حرام مي باشد ، زيرا :
الف: اظهار شکايت به مخلوق : در گدايي اظهار شکايت به مخلوق است که در اسلام ناروا است.
ب : ذليل ساختن خود : انسان مومن داراي عزت ومنزلت مي باشد ، او نبايد با اين کرامت عالي که دارد خود را در نزد ديگران ذليل سازد.
جـ: ضرر رساندن به جانب مقابل : انسان مومن نبايد به کسي ضرر برساند ، اکثرا گدايان بخاطر بدست آوردن مال ، جانب مقابل را مجبور به پرداخت پول مي سازند ، و از عاطفه ی آنان استفاده منفي مي کنند .
د : فريب کاري : اکثراً کساني که مضطر نيستند با فريب کاري از مردم پول جمع ميکنند .
هـ : دروغ : گدايان بخاطر بدست آوردن پول اکثرا دروغ مي گويند .
و : بيکارگي : انسان گدا از کار و زحمتکشي دوري مي کند ، و بار دوش جامعه مي باشد.
ز : عار وشرم براي خانواده : کساني که مشغول گدايي هستند بزرگترين عار وشرم را براي اعضاي خانواده ی خود کسب مي کنند.
ياد داشت : گدايي براي کسي اجازه است که درحالت ضرورت شدید بسر برد ، مثل کسي که از گرسنگي مي ميرد برايش خوردن گوشت مردار جايز است .
فرمول حلال بودن مال چيست ؟
مال زماني حلال ميباشد كه اين شش چيز را نداشته باشد :
1) سود : هرگاه کسي براي شخصي صد هزار افغاني بدهد ، و به او بگويد که در مقابل اين پول براي من ماهانه دو دو هزار بده ، و در ختم سال صد هزار خود را مي گيرم اين سود است. زيرا او در نفع و ضرر شريک نيست بلکه اگر شخص مقابل فايده و يا نقصان کرد مجبور است که ماهانه برايش دو دو هزار افغاني بدهد .
2) حرام : مالي است که از طريق نا مشروع مثل دزدي ، رشوت ، سرقت ، اختلاس ، غصب ، فريب کاري وغيره بدست آمده باشد .
3) سحت : سحت در لغت کسب هايي مردار وقبيح را گويند که به سبب آن شرم وعار حاصل شده و ياد نمودن آن بد باشد . اسحات هلاکت وبربادي را گويند ، ثعالبي ميگويد : هر حرامي که ياد کردن آن قبيح باشد واز آن براي انسان شرم بيايد ، مثل پول فروش سگ ، خوک ، شراب وغيره . ([8])
و در اصطلاح شريعت اسلامي سحت هر مال حرامي را گويند که کسب نمودن وخوردن آن حرام باشد ، وآنرا سحت ميگويند زيرا نيکي ها را از بين ميبرد . وغالبا تخصيص آن به رشوت و آنچه را شاهد وقاضي ميگيرند ميشود . ([9])
همچنان سود ، رشوت ، غصب ، قمار ، سرقت ، اجورهء زناکاران ، قمار ، مفاد فال بين ها وجادوگران ، وماليکه به باطل گرفته شده باشد نيز سحت ناميده ميشود . ([10])
4) غلول: در لغت خيانت را گويند ([11])و غلول چيزي را به شکل مخفي وپت گرفتن است . در اصطلاح فقه اسلامي گرفتن چيزي از مال غنيمت قبل از تقسيم آنرا گويند. ([12]) در قرآن شريف آمده است که ( وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ) ([13]) هر کسيکه خيانت نمايد در روز قيامت با آن خیانتش آورده میشود.
5) مكروه : مکروه در لغت ضد محبوب ميباشد ، يعني مکروه چيزي است که طبيعت انسان از آن نفرت ميکند ، همچنان شدت ومشقت را نيز مکروه گويند . ([14]) در اصطلاح فقه اسلامي مکروه را علماء به اشکال مختلف تعريف نموده اند ، در موسوعه فقهي کويتي ميگويد : ما يمدح تاركه ولا يذم فاعله ([15]) بعضي ها ميگويند ، احيانا مکروه براي يک چيز حرام گفته ميشود ، واحيانا چيزي را مکروه ميگويند که ترک آن مصلحت باشد ، ويا چيزي که نهي آن به شکل حرام نه بلکه به شکل منع باشد مثل خواندن نماز در بعضي اوقات ، وبعضي ها هم مکروه چيزي را گويند که در اصل حلال باشد ولي نفس انسان از خوردن آن احساس کراهيت کند مثل خوردن گوشت بعضي از حيوانات حلال .
فقهاي حنفي مکروه را دو گونه تقسيم نموده اند : الف : مکروه تحريمي . ب : مکروه تنزيهي . ([16])
6) شبهه: در حديث شريف قبلا خوانديم که ، درميان حلال وحرام اموريست كه درآن شك وشبهه نهفته است ، وآنرا بسياري از مردمان نمي دانند ، هركسی از اموري را كه در آن شك و شبهه است، اجتناب ورزيد ، براي خود پاكي در دين را خواستار شده است ، وهركسي كه در شبهات واقع شد مانند كسي است كه در اطراف مزرعه اي ديگران مالش رامي چراند، و عنقريب حيواناتش در مزرعه ديگران داخل خواهند شد. [17]
بنابراين بر هر مسلمان لازم است که براي حلال شدن اموالش از اين شش چيز اجتناب ورزد.
دوم ) مصارف: از ديدگاه شريعت اسلامي مومنان حقيقي کساني اند که مال خود را بصورت مثبت نفقه مي کنند. مصرف نمودن اموال نيز بايد مطابق احکام شريعت اسلامي باشد. مصارف مال يا حلال مي باشد ، و يا حرام
مصارف اموال به شکل حلال :
1- نفقه ی خودش ، فاميلش وکساني که نفقه یشان بر وي لازم است ، بدون زياده روي و يا کوتاهي .«وَاَلَّذِينَ إذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا»
نفقه در لغت : عرب ها کلمه ی نفق را به معاني مختلف استعمال نموده اند ، مثلا وقتي مي گويند : «نفقت الدابة» یعنی حيوان مرد ، ونفقه ی پول به معناي از بين رفتن آن است . نفق همچنان تونل را گويند . منافق را به همين جهت منافق گويند که مانند تونل دو دهان دارد . ([18])
نفقه در اصطلاح : مصارف عادي انسان است که در آن اسراف وکمي نباشد.
نفقه از صفات مومنان حقيقي است : «ومما رزقناهم ينفقون»
حکم نفقه : نفقه براي کسانيکه شريعت آنانرا تعيين نموده است واجب مي باشد .
اساب نفقه :
الف : نکاح : نفقهی منکوحه بر ناکح واجب مي باشد.
بـ : قرابت : نفقه ی بعضي از اقرباء مانند اولاد ، والدين ، واقارب فقير .
2- اداي زکات و دادن حق الله بر کسي که واجب باشد.
3- مصرف در راه هاي مشروع مثل کمک به اقارب ، فقيران ، يتيمان ، همکاري با دوستان ، صدقات نفلي ، مصرف در صدقه ی جاريه وغيره .
مصارف حرام : مصارف حرام را ميتوان به شکل ذيل خلاصه نمود :
1- اسراف
2- تبذير
3- تقتير
اسراف در لغت: اسراف در لغت زياده روي در قصد ، عدم توازن درمصرف مال ، وگذاشتن مال در غير موضع آن مي باشد . واسراف ممنوعه مصرف نمودن مال در غير طاعت الله (جل جلاله) کم باشد ويا زياد . ([19])
اسراف در اصطلاح : اسراف زياده روي در حلال مي باشد ، (وَلا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ) ([20]) علامه جرجاني مي گويد : «اسراف تجاوز حد در نفقه را گويند. وبعضي ها گويند : چيزي را که حلال است اضافه از حد اعتدال ومقدار حاجت بخورد اسراف است.»
(وَالَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً) ([21])
در اين آيت شريف اسراف در نفقه استعمال شده است ، بنابراين وقتي کسي مال حلال خود را در نفقه ی حلال استعمال مي کند ، در استعمال همين حلال زياده روي ويا کوتاهي نمي کند .
تبذير در لغت : تبذير در لغت از کلمه ی بذر گرفته شده است به معناي پاشيدن است.
تبذير در اصطلاح : مصرف مال در چيزهاي غير مناسب مي باشد ، و يا مصرف مال بدون حق مي باشد . بنابراين مصرف مال در چيز هاي حرام را تبذير گويند .
(وَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلا تُبَذِّرْ تَبْذِيراً - إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطِينِ وَكانَ الشَّيْطانُ لِرَبِّهِ كَفُوراً) ([22])
در اين آيه ی شريفه تبذير در خوردن حق ديگران استعمال شده است . فرق بين اسراف وتبذير : علامه ابن عابدين مي گويد : «اسراف مصرف نمودن مال در چيز هاي مناسب اضافه از آنچه لازم است مي باشد ، وتبذير مصرف نمودن در چيز هاي غير مناسب است.»
بر اساس گفته ی علامه ابن عابدين هرگاه کسي در خوراک حلال زياده روي کند ، و به عوض يک کيلو گوشت که برايش کافيست دو کيلو مصرف کند ، اسراف نموده است ، واما مصرف نمودن پول براي شراب ، موسيقي ها ، مجالس رقص وطرب تبذير مي باشد . (إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطِينِ) ([23])
علامه ماوردي مي گويد تبذير : جهل در مواقع حقوق مي آيد ، مثلا بي توجهي در جاهايي که مصرف مي شود ، مثل مصرف درحرام و اسراف جهل در مقدار حقوق است . يعني از آنچه که حق دارد بيشتر مصرف مي کند . ([24])
1- مصرف در خريدن اشياي حرام .
2- مصرف نمودن در غذا ها و نوشيدني هاي حرام ، مثل شراب ، گوشت خوک وغيره .
3- مصرف نمودن بخاطر تکبر وغرور .
4- مصرف نمودن در لهو ولعب .
حکم اسراف : حکم اسراف بر اساس مصرف نمودن در چيزي فرق مي کند ، هرگاه کسي در امور خير مال زيادي را مصرف مي کند ، اين اسراف گفته نمي شود ، مثلا شخصي مليونها مليون پول خود را براي ساختن مدارس اسلامي ، مساجد ، دار الايتام ها ، مکاتب ودانشگاه ها مصرف مي کند ، اين اسراف نيست .
اما زياده روي در خوراک خود ، نوشيدني ها ناروا مي باشد ، مثلا کساني هستند که به عوض يک تربوز چهار تربوز را پاره مي کنند ، سپس يک قسمت آنرا مي خورند و باقي را به سطل آشغال مي اندازند ،و يا در بسياري از محافل ديده مي شود ، که پس مانده های برنج با خاک يکجا شده ، وبه خاکروبه ها انداخته مي شود ، ويا بعضي از خانم ها در مصرف آنقدر بي احتياطي مي کنند که اولاد هاي شان نصف خوراک را خراب نموده سپس آنرا به کثافت داني ها مي اندازند .
(وَلا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَلا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً ) ([25])
تقتير در لغت : تقتير در لغت بمعناي تضييق (تنگي ) ([26]) و رمقه (نگهداشت زندگي با آخرين رمق هاي آن) ، بخيلي وغيره ميايد ، و(قتار) بوي ديگ وبوي کباب را گويند . ([27]) عرب ها مي گويند : أقتر يقتر وقتيکه فقير شد ([28]) و اقتار : کوتاهي نمودن در چيزي که حتمي است . ،([29])
تقتير در اصطلاح : تقتير را مفسرين کرام در آيه ی شريفه (وَالَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً) ([30]) به مفهوم کوتاهي نمودن در نفقه ، که درمقابل اسراف استعمال مي شود ، بيان داشته اند ، يعني اسراف زياده روي در نفقه و تقتير کوتاهي در نفقه مي باشد . ([31])
علامه شوکاني مي گويد : هرگاه کسي در غير طاعت پروردگار چيزي را مصرف نمود اسراف نموده است ، وهرگاه از طاعت الهي کوتاهی نمود تقتير نموده است ، وکسيکه در طاعت الهي نفقه نمود آنرا (قوام) گويند . . ([32])
علامه ابن جزي مي گويد : اقتار تضييق يا تنگي در نفقه وبخيلي مي باشد . . ([33])
علامه سيد قطب مي گويد : اسراف و تقتير در محيط اجتماعي و مجالات اقتصادي خلل وارد مي کند ، حبس اموال و يا هم بي تفاوتي درمصرف آن سبب مشکلات مي گردند . بنابراين اسلام اين مسائل را تنظيم نموده ، نخست از افراد جامعه آغاز مي کند ،{ وكان بين ذلك قواماً } . ([34])
سوم ) نگهداشت پول : از ديدگاه دين مقدس اسلام نگهداشت پول نيز بسيار مهم است ، درقسمت نگهداشت پول نقاط ذيل را بايد بدانيم :
الف : اسلام اجازه نمي دهد که سرمايه در نزد کسي ذخيره شود ، بلکه بايد از آن کار گرفته شود .
بـ : زکات اموال ادا گردد .
جـ : هرگاه ضرورت به نگهداشت پول مي شود ، نبايد در نزد کسي گذاشته شود که او آنرا در حرام استعمال نمايد ، مثلا بسياري از مردم پول خود را در بانک هاي سود گيرنده وسود دهنده نگهداري مي کنند ، اين بانک ها هیچ تضميني ندارند که پول را در چه چيز بکار مي اندازند ،بنابراين با هرکسي معامله مي کنند ، با شرکت هاي شراب سازي ، تجارت مخدرات ، قمارخانه ها ، شرکت هاي خارجي وغيره .
بنابراين گذاشتن پول درنزد آنها تعاون وهمکاري به گناه ميباشد .
چهارم) تجارت : در مسائل تجارتي تجارت به اشياي حلال حلال وتجارت اشياي حرام حرام مي باشد . به کار انداختن پول در تجارت وغيره امور صرف در امور حلال وجايز اجازه است.
----------------------------------------------------
[1] - الموسوعة الفقهية الكويتية 2/13098
[2] - السلسلة الصحيحة تاليف محمد ناصر الدين الألباني ، رياض : مكتبة المعارف
[3] - حديث نمبر (6741) صحيح مسلم
[4] - حديث نمبر (6744 ) صحيح مسلم
[5] - حديث نمبر (6742) صحيح مسلم
[6] - حديث نمبر (6745) صحيح مسلم
[7] - حديث نمبر (6746) صحيح مسلم
[8] كلُّ حرام قَبيحِ الذِّكرِ يلزَمُ منه الْعارُ كثَمنِ الكلبِ والخِنزيرِ والخمرِ فهوَ سُحْت فقه اللغة 1/22
[9] السّحت لغةً : ما خبث وقبح من المكاسب فلزم عنه العار وقبيح الذّكر ، وهو بضمّ الحاء وسكونها . واصطلاحاً : كلّ مال حرام لا يحلّ كسبه ولا أكله ، وسمّي بذلك لأنّه يسحت الطّاعات أي يذهبها . وقد يخصّ به الرّشوة وما يأخذه الشّاهد والقاضي ، والسَّحت " بفتح السّين " والإسحات : الاستئصال والإهلاك ، كما في قوله تعالى : { فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذَابٍ } أي يستأصلكم .
[10] الموسوعة الفقهية الکويتيه ، 25/253.
[11] غَل يَغُلُّ غَلّا، إذا خان. جمهرة الللغة 1/57
[12] موسوعة الفقهية الکويتية ، ج23 ص 250
[13] الموسوعة الفقهية الکويتية 40/366
[14] والغلول في الاصطلاح : أخذ شيء من الغنيمة قبل القسمة ولو قلّ ، أو الخيانة من الغنيمة قبل حوزها ، أو الخيانة من المغنم ، لأنّ صاحبه يغلّه أي يخفيه في متاعه ، أو هو السّرقة من المغنم . موسوعة الفقهية الکويتية ، ج23 ص 250
[15] موسوعة الفقهية الکويتية ، ج40 ص 366
[16]الف : مکروه تحريمي : چيزي است که در شريعت اسلامي به شکل قطعي حرام شده ولي ثبوت آن بطريق ظني باشد ، مثل خوردن پرنده گان پنجال دار مثل باشه ، بوم وغيره . ب : مکروه تنزيهي : آنست که در آن شريعت نهي قطعي ننموده باشد . اصول الفقه الذي لا يسع الفقيه جهله 1/36
[17] حديث نمبر(50) كتاب الإيمان ، بخاري شريف
[18] - تهذيب اللغة تاليف الأزهري3/238
[19] - الموسوعة الفقهية الكويتية 2/1261
[20] - الانعام/ 141
[21] - الفرقان/67
[22] - الاسراء /26-27
[23] - الاسراء /27
[24] - الموسوعة الفقهية الكويتية 2/1261
[25] - الاسراء/ 29
[26] - تفسير الجلالين تاليف جلال الدين محمد بن أحمد المحلي وجلال الدين عبدالرحمن بن أبي بكر السيوطي ، قاهره : دار الحديث 1/476
[27] - تهذيب اللغة تاليف الأزهري 3/193
[28] - الجامع لأحكام القرآن تاليف محمد بن أحمد بن أبي بكر بن فرح القرطبي أبو عبد الله13/71
[29] - زاد المسير في علم التفسير تاليف عبد الرحمن بن علي بن محمد الجوزي ، بيروت : المكتب الإسلامي ، ط 2 (1404 هـ ق ) 6/103
[30] - الفرقان/67
[31] - مفردات القرآن 1/1159
[32] - فتح القدير الجامع بين فني الرواية والدراية من علم التفسير تاليف محمد بن علي الشوكاني 4/12
[33] - التسهيل لعلوم التنزيل لابن جزى2/787
[34] - في ظلال القرآن تاليف سيد قطب 5/332
|