فتوا يکي از امور بسيار مهم و دقيق در شريعت اسلامي بوده که صلاحيت آنرا صرف براي يک تعداد از علمايي تفويض نموده است که داراي اهليت فتوا باشد، و حتي در ميان علماء هرکسي نمي تواند مفتي باشد ، بلکه تنها کساني مي توانند که در امور ديني و شرعي فتوا دهند که به درجه ی اجتهاد برسند.
خطر فتوا در اين است که مفتي به حلال و حرام بودن چيزي فتوا مي دهد، و يا هم چيزي را جايز و نا جايز مي داند، صلاحيت حلال، حرام ، جايز و ناجايز بودن چيزي صرف به الله (جل جلاله) مربوط است ، و هيچکسي اين حق را ندارد که چيزي را حلال و يا حرام بسازد، مفتي سعي و تلاش مي ورزد که به استناد دلايل قرآني ، سنت نبوي ، اجماع امت و قياس مجتهدان دين در مورد حلال و حرام بودن چيزي ابراز نظر نمايد.
هرگاه کسي علم نداشته باشد، او شايد حلالي را حرام و حرامي را حلال بسازد که اين کار بر ضد احکام الهي شده و مستقيما بي ادبي درمقابل الله (جل جلاله) مي باشد .
درعصر امروزي يکي از بدعت هاي خطرناک فتوا دادن بعضي از جاهلان است که مطابق انديشه ی خود فتوا مي دهند ، بگونه ی مثال : هنگامي که در مورد کامپيوتر صحبت مي شود شخصي که کامپيوتر را نمي شناسد، و تنها شنيده يا ديده که کسي در کامپيوترش تصوير هاي مبتذل ثبت است ، وقتي از وي درمورد کمپيوتر پرسيده مي شود ، فورا آنرا حرام مي داند ، به همين سان براي اينکه در تلويزيون برنامه هاي خوبي وجود ندارد ، تلويزيون را حرام مي داند ، و به اين شکل هر چيز را حرام دانسته و براي ديگران ايجاد تشويش مي کند ، درحاليکه کامپيوتر ، راديو ، تايپ ، انترنت ، تلويزيون همه وسايل اند ، و ما نمي توانيم بر يک وسيله حکم حلال و يا حرام نماييم ، ما نمي توانيم بگوييم که گيلاس حرام است ، ولي نظر به استفاده از آن وسيله جايز و ناجايز بيان مي گردد ، هرگاه کسي از اين وسايل استفاده ی علمي مثبت نمايد ، کاري حلالي را انجام داده است ، و هرگاه از اين وسايل استفاده منفي شود ، عمل ناجايز وحرامي را مرتکب شده است.
بعضي اوقات بسياري از انسان ها که هيچ تخصصي در شريعت ندارند ، در مورد مسايل ديني ابراز نظر مي کنند، مثلا روزي شخصِي را ديدم که بوسه دادن زنان بر دست های مردان نامحرم را جايز دانسته مي گفت : هرگاه به انگشتان من نظر کني در آن لفظ الله نوشته است ، بنابراين آنان دستان مرا نه بلکه نام الله (جل جلاله) را مي بوسند، او با اختراع اين فرضيه خود را به دو گناه خطر ناک مبتلا مي سازد ، گناه اول اينکه يک کار حرام را حلال مي داند ، ودوم اينکه بي احترامی بزرگي به الله (جل جلاله) مي کند ، زيرا با همين دست او به دستشویی رفته واز آن استفاده مي کند.
رهيابي و خود را مفتي ساختن وسيله جنايت هاي امروزي : يكي از احاديث زنده گي ساز پيامبر(صلى الله عليه وسلم ) اينست كه ميفرمايد (دع ما يريبك إلى ما لا يريبك) (ترمذی) آنچه ترا به شك مياندازد از آن صرف نظر كن و خود را مشغول آنچه ساز كه در آن هيچ شكي نيست . صحابه كرام و مؤمنان حقيقي اين حديث شريف را هميشه مد نظر داشتند و ميدارند ، و هرگاه كدام كار ، خوراك ، محفل ، رواج ، و يا غيره امور در نزد شان مشكوك ميبود و از حلال و حرام بودن آن كاملا متيقن نميبودند از آن بر اساس اين حديث شريف اجتناب ميورزيدند . همچنان هنگام نظر در موضوعي به نزد دانشمندان وعلماي ميرفتند كه آنها صلاحيت فتوا و حكم در شريعت اسلامي را دارا ميبودند ، و در زمان صحابه كرام از فتوا دادن حذر مينمودند ، آنان ميگفتند كه مفتي به نيابت از الله (جل جلاله) صحبت ميكند ، ولازم است ، تا در فتواي خويش كاملا دقيق باشد و شخصي بايد فتوا بدهد كه به تمامي احكام الهي عالم باشد ، و علومي را خوانده باشد كه او را شايسته فتوا دهي گرداند ، روي همين ملحوظ هر گه كسي به نزد يك صحابي ميرفت او از دادن فتوا اجتناب نموده و آن شخص را به نزد صحابي ديگري كه او را نسبت به خود عالمتر ميدانست ميفرستاد ، و باز آن صحابي نيز جرئت نكرده فتوا نميداد و براي آن شخص ميگفت تا به نزد شخص ديگري كه نسبت به او عالمتر بود برود و از نزدش استفسار نمايد .
مشكل حرام خوري بسياري از مردم در عصر ما همين است كه بسياري از مردم خود را مفتي ساخته و براي خود راه هاي خلاصي از حرام را به نظر خود شان باز ميكنند ، و هرگاه با كدام مشكلي كه آنان را در شك مياندازد روبرو ميشوند خود شان فورا ابراز نظر نموده و براي خود بهانه هايي را پيدا ميكنند ، و هرگاه يك عالم و يا شخص متديني برايشان در مورد حكم اسلامي را بيان نمايد ، آن شخص را به باد مسخره گرفته و ازينكه تعداد اين اشخاص خود خواه در جامعه بيشتر است ، با استفاده از اكثريت آراء آن شخص متدين را ملامت مينمايند و براي رد نمودن گفته هايش هزاران دليل بيجا و بي مورد پيش ميكنند ، و فكر ميكنند كه اين موقف آنان درست بوده و سبب خلاص آنها خواهد شد ، ولي بايد دانست كه در امور ديني چال و نيرنگ نمودن در حقيقت خود را فريب دادن است ، زيرا نتيجه عمل بد به خود انسان رجوع ميكند ، و هر انسان مطابق هر ذرهء اعمالش محاسبه ميشود ، و هرگاه شخصي قصدا براي فريب مردم و يا هم فريب خود و فاميل خود حلالي را حرام و حرامي را حلال توجيه نمايد گناهش به مرحله كفر ميرسد (العياذ بالله)
بگونه مثال بسياري از رشوت خوران عصر حاضر نام رشوت را تغيير داده بنام (پيدا و پناه) و هم (تحفه و هديه) رشوت ميخورند، و هرگاه برايشان گفته شود كه رشوت به هرنام كه باشد حرام است دليل مياورند كه شرايط امروزي ايجاب ميكند انسان رشوت بخورد در غير آن زنده گي نمودن بسيار مشكل است ، آنان با پول رشوت در موتر هاي لكس ، خانه هاي مجلل زنده گي ميكنند و با خوراك هاي متنوع و مهماني هاي پي در پي خود را بهتر از ديگران ميدانند ، در حاليكه انسان متدين ميتواند با پول حلال بدون داشتن موتر شخصي ، وياهم خانه لوكس ، و مهماني ها و محافل زنده گي شرافتنمدانه نمايد .
نکته ديگری که درينجا قابل ذکر ميباشد ، تغيير يک حکم شرعی به کدام حکمی که مطابق رواج وعادات قديمی بوده باشد .بعضی ها ميخواهند که اسلام را مطابق خواسته های خويش در مسايلی تطبيق نمايند که با رواج ها ، فرهنگ ها و خواسته های شخصی آنان موافقت داشته باشد ، ودرجاييکه احکام شريعت اسلامی برخلاف عادات آنان باشد ، آنرا ترک نمايند .
يهودی ها چنين تصوری داشتند ، وبه همين علت الله (جل جلاله) برای شان گفت که (افتومنون ببعض الکتاب وتکفرون ببعض فما جزاء من يفعل ذلک الا خزی فی الحياة الدنيا ويوم القيامة يردون الی اشد العذاب ومالله بغافل عما تعملون ) آيا به بعضی از کتاب ايمان مياوريد وبه بعضی ديگر آن کافر ميشويد ، پس چيست جزای کسيکه چنين کند بجز خواری وذلت در دنيا ، ودر روز قيامت نيز به شديد ترين عذاب گرفتار ميشود ، و الله از آنچه که ميکنيد بی خبرنيست.
يهوديان صفت بدی داشتند وآن اينکه هر حکم را مطابق خواسته های خويش ميپذيرفتند ولی وقتيکه حکمی ديگر مخالف خواهشات نفسانی آنان ميبود آنرا ترک ميکردند . قصهء يهودی ها در قرآن برای ما برای عبرت بيان شده است که الله (جل جلاله) آنانرا فضيلت داد ، ولی هنگاميکه آنان با احکام الهی مکرو فريب را آغاز کردند مورد لعنت الله (جل جلاله) قرار گرفتند ، بنابراين اين درس برای تمامی مسلمانانی است که آنان نيز ميخواهند عين برنامه های يهودی ها را تطبيق نمايند .
بگونه مثال در دين مقدس اسلام جزای قاتل قصاص است ، وهرگاه ثابت شود که اين قتل بطور قصدی صورت گرفته ، لازم است که همه با هم متحدانه برای تطبيق حکم الله (جل جلاله) سعی تلاش ورزند ، تا حدود الله (جل جلاله) تطبيق گردد ، ولی متاسفانه اکنون قصاص را تبديل وبه تسليم نمودن دختران برای فاميل مقتول حکم ميکنند .
|