) فلسفه ی ذخيره نشدن مال در نزد اغنياء : در دين مقدس اسلام مال و پول احکامي دارد که اين اموال بر اساس ارشادات الهي تنها در دست ثروتمندان نمانده بلکه انسان غني مجبور است که سالانه 5/2 درصد مال خود را به فقرا بدهد، اين مال وي از طرف دولت اسلامي به شکل قانونی وحتمی از وي اخذ مي شود و براي فقراء و مساکين مصرف مي گردد، هرگاه تجاري که مليارد ها دلار داشته باشند، و زکات آنرا حکومت هاي اسلامي به شکل رسمي از اين تجاران بگيرد تمامي اموال بدست اغنيا نمانده بلکه براي فقرا نيز فرصتي داده مي شود که از ان استفاده نمايند.
2) فلسفه ی حفظ حقوق بينوايان : در نظام هاي دست ساخته بشر اگرچه ادعاي حقوق انسان و بشر دوستي گوش ها را هميشه طراوت مي بخشد ولي در ساحه ی تطبيق عملي آن، بشر هنوز هم به فقر و بيچارگي مبتلا مي گردد، فقيران هنوز هم به فقر و غربت مبتلا مي شوند و مال داران هرچه بيشترخون ملت ها را مي مکند.
اين نظام ها گاهي تحت نام سوسياليزم و کمونيزم سرمايه را درانحصار دولت ها مي گذارند و رهبران دولت تمام سرمايه را مطابق پلانهاي خويش به مصرف رسانده، حق ملت را مي بلعند، و گاهي هم اين نظامهاي ساخت بشربنام پلوراليزم، براي سرمايه داران حق مي دهند که ازهر راهي که باشد پول بدست آورند و در مقابل آن هيچ مسووليتي هم درمقابل فقرا و طبقه ی محروم جامعه نداشته باشند.
قانون زکات اسلامي که يکي از اساسات بنيادي پنجگانه دين مقدس اسلام است که، انکار آن کفر بوده و يکي از فرايضي است که بدون اداي آن حتی مال حلال انسان ناپاک مي گردد اغنياء مجبورند که اين مقدار را دونيم در صد مال مي شود، سالانه تسليم فقيران نمايند. و هرقدر اندازه ی سرمايه زياد گردد به همان اندازه مقدار زکات بيشتر مي گردد که تقسيم عادلانه اين اموال ميان فقرا و بينوايان، اين مشکل را ازجامعه ی اسلامي نابود مي سازد.
با جاري ساختن نظام زکات حقوق فقرا و مساکين حفظ شده، براي آنان يک سرمايه ی خاصي در دولت مي باشد و اين سرمايه به منفعت آنان مطابق ضرورت هاي آنان مصرف مي گردد، اين نظم سبب مي شود که فقرا با دريافت امکانات بالآخره درصف اغنياء قرار ميگيرند.
3) فلسفه ی انفاق اموال مهمترين بخش دين : هرعبادتي تأثير ويژه ی خود را درحيات مومنان دارد، و گاهي هم امکان دارد که کسي، درعبادت هاي بدني و بي مصرف، در نخستين صف قرار داشته باشد، ولي ايمان وي زماني تکميل مي گردد که اين فرد مومن، علاوه بر اين عبادات بدني در تقديم اموال براي رضايت پروردگار که عبادات مالي است نيز سهم فعال داشته باشد و الله (جل جلاله) درقرآن عظيم الشان زکات را در پهلوي نماز ذکر نموده است تا انسان مومن براي اثبات ادعاي بندگي خويش هر دو را به شکل متوازي البته درصورت توانايي انجام دهد. (وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ) (بقرة / 43)
پاکي اموال با اداي زکات صورت ميگيرد:نماز براي پاکي جسم انسان ازنگاه مادي ومعنوي موثر است، ولي عبادت زماني مقبول بارگاه پروردگار قرار ميگيرد که جسم انسان ازمال حلال و پاک تغذيه شده باشد، لباس وجاي عبادت نيز پاک وتمييز باشند، همان قسيمکه براي پاک ساختن گوشت يک حيوان حلال به ذبح نيازمند هستيم به همين سان براي پاک نمودن، اموال به دادن زکات نياز داريم.
براي پاکی نفس اعمال نيک لازم است (قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا) (شمس / 9)
براي پاکی گوشت حيوان به ذبح ضرورت است ( ولا تأکلوا مما لم يذکراسم الله عليـه) از آنچه که نام الله بر آن گرفته نشده است ، نخوريد .
براي پاکی مال به زکات نياز است (خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ) (توبة / 103)
4) تطبيق نظام زكات وظيفه ی حکومت اسلامی است : مهمترين اساس اقتصادي اسلام را جمع زکات ومصرف آن بصورت قانوني مطابق شريعت اسلامي براي مستحقان و فقرا مي باشد، هرگاه مسوول يک حکومت حقيقتا اين نظام را مراعات نمايد و آنرا بصورت درست جمع آوري نمايد و در امور خير و نيک که به نفع مستحقين ومسکينان باشد، او حقيقتا مسووليت خويش را درمقابل ملت خويش انجام داده است،الله (جل جلاله) درمورد اين گونه اشخاص ميفرمايد: (الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوْا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنْ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ) (الحج/ 41) کساني اند که زماني براي شان امکانات درزمين دهيم، نماز را برپا مي نمايند ، و زکات هم مي دهند به کار هاي نيک مردم را امر مي کنند، و از کارهاي بد منع مي نمايند و عاقبت و انجام کار به الله (جل جلاله) ارتباط دارد .
هرگاه يک مسوول دولت اين چهار اساس قرآني را مراعات نمايد حقيقتا نظم حکومت خويش را بصورت شرعي و ايمان ترتيب و تنظيم نموده، هم سعادت نصيب خودش مي شود و هم نصيب اتباعش اين چهار حکم درآيت فوق بخوبي بيان شده است که عبارت اند از:
الف : برپا نمودن نماز: هرگاه مسوولين دولتي در برپا نمودن نماز که ارتباط انسان را با پروردگارش محکم مي سازد سعي ورزند و اتباعش با الله (جل جلاله) ارتباط داشته باشند، هيجگاهي اين مردم مخالف دستورات الهي عملي را انجام نمي دهند. زيرا آنان هميشه با الله (جل جلاله) ارتباط داشته اند وهرگاه کسي با الله (جل جلاله) ارتباط داشته باشد، هميشه خودش مراقب اعمال خود بوده ازترس الله (جل جلاله) به کسي ظلم وتجاوز نمي کند.
ب ) دادن زکات ونظم امور زکات: هرگاه مسوولين يک حکومت در برنامه هاي اقتصادي خويش زکات را مطابق احکام الهي برنامه ريزي نمايند بسياري از مشکلات اقتصادي دولت از اين طريق مرفوع ميگردد.
جـ ) به نيکي ها امر نمودن: هرگاه مسوولين دولتي متوجه اين امر بوده و مردم را به کارهاي نيک دعوت نموده، و تمامي و سائل اطلاعات جمعي دولتي و آزاد به دعوت مردم بسوي نيکي ها مصروف باشند و تمامي برنامه هاي هنري، پارچه هاي تمثيلي، برنامه هاي تفريحي و فیلم هاي خويَش را در خدمت امر به نيکي ها قرار دهند، حقيقتا ميتوانند که جامعه را بسوي نيکي ها و برتريت هاي اخلاقي کشانند.
د : نهي از بدي ها: بسياري از مردم مفهوم حقيقي نهي از بدي ها را ندانسته و فکر مي کنند مجبورساختن مردم به عبادت با خشونت ها، عبارت ازنوعي از ين حکم اسلامي مي باشد، درحالي که اين چنين نبوده هدف اصلي منع مردم از بدي درتمامي ساحات عملي زندگي انسان مي باشد، هرگاه در منزل کسي بيسوادي منتشرباشد و خواهران، برادران و ساير اعضاي فاميلش به اين کار منفي و مرض هلاک کننده مبتلا باشند، اين شخص کوشش نموده و با برنامه هاي درسي ايشان را باسواد بسازد وآنانرا براي آموزش علم ودانش تشويق نمايد، درحقيقت نهي از منکر نموده است.
هرگاه مسوولين دولتي براي از بين بردن جنايت ها وجرايم سعي وتلاش ورزند، آنان يک پديده ی منفي جامعه را محو نمايند درحقيقت نهي از منکر نموده اند.
5) زكات يكي ازعلامات رستگاري مومنان: درآغاز جزء 18 درمورد مومناني که فلاح ورستگاري نصيب آنهاست، آيات قرآني بيان شده است که ازجمله کساني را نيز بدين صفت بيان داشته است که زکات اموال خويش را ميدهند (وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ) (المومنون / 4)
زکات دهنده گان اميدواران رحمت الهي اند: الله (جل جلاله) براي مومنان داشته که شما اين سه کار را بکنيد که شايد به رحمت الهي نايل گرديد که اينها عبارت اند از:
نماز گذاران - زکات دهنده گان و کسانيکه اطاعت پيامبر را ميکنند.
(وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ) (النور/56) زکات سبب زيادت اموال ميگردد .
(وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ رِبًا لِيَرْبُوَا فِي أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا يَرْبُوا عِنْدَ اللَّهِ وَمَا آتَيْتُمْ مِنْ زَكَاةٍ تُرِيدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُوْلَئِكَ هُمْ الْمُضْعِفُونَ) (روم / 39)
6) زکات اندازه محبت انسان را با الله (جل جلاله) ثابت ميکند: هرکسي به زبان خويش ادعاي محبت الهي را مينمايد، چون مال براي هرشخص ذاتا محبوب است به همين خاطر در امتحان انسان، تقديم اموال به ويژه زکات فرض گردانيده شده است که در آن اندازه محبت مردم با الله (جل جلاله) ثابت ميگردد.
7) زکات وسيله ی پاک نمودن انسان از صفت بخل: منظور از فرضيت زکات پاکي انسان از صفت بخل مي باشد، اين خاصيت بسيار هلاکت کننده در وجود انسان مي باشد که شایسته نیست مومن حقيقي داراي چنين خصلت باشد، حضرت محمد ( صلى الله عليه وسلم ) مي فرمايد: سه چيز هلاک کننده انسان است:
1- حرص و بخلي که اطاعت آن شود.
2- خواهش نفس که از آن پيروي شود.
3- رأي خود را ازهمه برتر دانستن.
8) شکرانه نعمت مال بازکات ادا مي گردد : الله (جل جلاله) نعمات زيادي براي انسان داده است که بايد شکرهمه ادا گردد وشکر نعمت مال بواسطه تقديم زکات ادا ميگردد .
|