9 فروردين 1403 18/09/1445 2024 Mar 28

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 605
بازدید کـل سایت : 2924860
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2194 تعداد مشاهده : 1006 تاریخ اضافه : 2012-03-10

 

فلسفه هاي نماز مومنان (عبدالظاهر داعی)

نماز در دين مقدس اسلام داراي ارزش زياد بوده ، وحتي دراحاديث شريف فرق ميان مسلمان و کافر در اداي نماز بيان شده است ، براي دانستن نقش نماز در دين مقدس اسلام لازم است در اين بحث مطالبي را پيرامون فلسفه ی نماز بيان دارم :

1- فلسفه سخن گفتن با پروردگار(جل جلاله): نخستين فلسفه نماز درسخن گفتن با الله (جل جلاله) بيان شده است، زيرا وقتي كسي بخواهد كه با  الله (جل جلاله) صحبت كند بايد نماز بخواند، و هرگاه مي خواهد كه  الله (جل جلاله) با او صحبت نمايد، قرآن عظيم الشان  را تلاوت نمايد.

مسلمان با عقيده و متدين، براي اينكه با پروردگار خويش ارتباط داشته، و مطابق هدايت الهي روزانه پنج مرتبه با پروردگار خويش با سخن گفتن عرض و نياز می نمايد، و در خواندن نماز هاي خويش جدا متوجه بوده، با پاكي مادي و معنوي، جسم، لباس، مكان، و مراعات ساير احکام نماز، با خشوع (حضورقلب، فکر و انديشه) وتواضع (فروتني وشکستگي) در مقابل الله(جل جلاله) بطرف قبله رو نموده، به عبادت الله(جل جلاله) از طريق اداي نمازهاي فرض، واجب، سنت و نفل، مطالب قلبي و آرزو هاي حياتي و اخروي خويش را به پروردگار(جل جلاله) بيان مي دارد.

شخص مؤمن مي داند كه نماز سخن گفتن با پروردگار(جل جلاله) است، انسان هميشه با دوست خود سخن مي گويد، براي دوست خود رازهاي خود را بيان مي دارد، از دوست خود كمك مي خواهد، به خانه ی دوست خود رفته و كوشش مي كند تا رضايت دوست خود را حاصل نمايد، عملي را انجام نمي دهد كه موجب ناخوشي دوستش گردد، و چرا که اين مؤمن مي داند كه (وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ) كسانيكه ايمان دارند محبت بسيار قوي با  الله (جل جلاله) دارند، بنابراين اين محبت خويش را با  الله (جل جلاله) همه روزه با عبادت و سخن گفتن با پروردگارخويش ازطريق نماز زياد مي كنند.

اما ترک نماز بدين معنا است كه  با  الله(جل جلاله)  قهر است، نمي خواهد با  الله (جل جلاله) گپ بزند، لازم است اين انسان دوباره با الله (جل جلاله) آشتي كند، و نماز بخواند، اگر مفهوم نماز سخن گفتن با  الله (جل جلاله) است، پس نخواندن نماز به مفهوم ترك سخن با الله (جل جلاله) مي باشد.

شما فکر کنيد که در زندگي عادي تان با کدام اشخاص سخن نمي گوييد؟

اول : کسي را نمي شناسيد ، بنابراين با يک شخص بيگانه سخن نمي گوييد .

دوم : از کسي خوش تان نمي آيد ، بنابراين با وجود اينکه او را مي شناسيد ولي نمي خواهيد باوي سخن بگوييد .

سوم : با کسي قهر هستيد ، بنابراين نمي خواهيد با وي سخن بگوييد .

چهارم : سخن گفتن با کسي را بي فايده و بي ارزش تلقي مي کنيد ، بنابراين ضرورتي به سخن گفتن با وي احساس نمي کنيد.

پنجم : کسي به شما بدي نموده است، و اکنون بخاطر بدي هاي وي نمي خواهيد با وي هم سخن شويد.

ششم : کسي است که مي ترسيد هرگاه با وي سخن بگوييد عادت بد و زشت وي به شما سرايت مي کند بنابراين با وي ترک سخن مي کنيد.

هفتم : باکسي دشمني داشته باشيد، بنابراين اين دشمني خود را با وي از طريق قطع رابطه که در راس آن قطع سخن گفتن است با وي ابراز مي کنيد .

هشتم : کسي که حق شما را تلف نموده است ، ويا هم در هنگام توزيع حقوق در قسمت شما ظلم نموده است .

اکنون کسيکه نماز نمي خواند، او در حقيقت نمي خواهد با  الله صحبت کند و دليلش را مي توان يکي از اين امور فوق دانست :

اول : الله جل جلاله را نمي شناسد ، او را بيگانه فکر مي کند ونمي خواهد با او سخن گويد .

دوم : از الله (جل جلاله) خوشش نمي آيد (العياذ بالله) و نمي خواهد با وي سخن بگويد (العياذ بالله )

سوم : با الله (جل جلاله) جنگي است که در اين صورت ضرورت به آشتي دارد تا دوباره به نماز بيايد .

چهارم : نماز خواندن(سخن گفتن با الله  جل جلاله را ) بي فايده و بي ارزش تلقي مي کند .

پنجم : فکر مي کند که  الله (جل جلاله) با تمامي نعمت هايي که در حق او عطا کرده هيچ نيکي به وي ننموده است .

ششم : ايمان و عقيده را چيز بدي فکر مي کند ، بنابراين نماز خواندن، او را ديندار مي سازد ، و نمي خواهد که ديندار باشد .

هفتم : با الله (جل جلاله) دشمني دارد ، او را دشمن خود فکر مي کند ونمي خواهد که با وي سخن گويد.

هشتم : گمان مي کند که اين نعمت هايي که در جهان است  الله (جل جلاله) به وي هيچ نعمتي نداده است ، بنابراين نمي خواهد با وي از طريق نماز سخن بگويد .

اين هشت دليل اساسي است که انسان را به ترک نماز وادار مي کند و در صورتيکه کسي بگويد که نخير چنين نيست پس چه دليلي براي ترک نماز دارد؟

كسانيكه خود را مؤمن مي دانند و ادعاي اسلام مي كنند ولي نماز نمي خوانند ، لازم است تا دو باره به دربار الهي رجوع نموده با الله جل جلاله آشتي نمايند، و اين آشتي خود را با خواندن نماز اعلام نمايند.

از اينكه نماز سخن گفتن با الله جل جلاله است، هرگاه كسي بعد از نماز قسم بخورد كه الله (جل جلاله) سخن گفتم حانث يا گنهكار نمي شود، و قسمش درست است، از  اينكه نماز سخن گفتن با الله ( جل جلاله ) است، و بنده با الله (جل جلاله) خود ملاقات مي كند بر اين انسان لازم است تا متوجه به پاكي بدن ولباس خويش باشد، الله (جل جلاله)  مي فرمايد: (يَا بَنِي آدَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلاِّ مَسْجِدٍ)(اعراف/31): «يعني در هرجاييكه نماز ميخوانيد با زينت باشيد،» صحابه كرام وقتي مسجد مي رفتند لباس پاك مي پوشيدند، خود را زينت مي دادند، عطرمي زدند، مي گفتند ما به ملاقات الله جل جلاله مي رويم.  

وقتی که الله بندگان خود را امر نموده است که روزانه پنج وقت به دربارش رجوع نموده و در مقابل ذات وي ايستاده، بندگي و محبت خود را با الله (جل جلاله) ثابت نمايد، مخالف اين امر، ديگر تفسيري ندارد بجز اينکه کسي نخواهد با الله (جل جلاله) صحبت نمايد.

بعضي از مردم هستند که نماز را ترک مي کنند ولي رحمت  الله بي نهايت زياد است باز هم به آنها وقت مي دهد که با دانستن حقيقت دوباره رجوع نموده، و اشتباهات قبلي را با خواندن نمازهاي قضايي جبران نمايند، ولي کسيکه رابطه خود را با الله (جل جلاله) هفته ها، ماه ها، وبالآخره سال ها قطع مي نمايد، معنايش همين است که او قطعا دشمني خود را با الله (جل جلاله) اعلام داشته است، زيرا در زندگي دنيا ديده ايم که کسيکه با يک نفر از دوستان خود را آزرده باشد، بالآخره بعد از گذشت يک هفته دو هفته پشيمان شده، دوباره با هم، هم صحبت مي شوند، ولي شخصي که با کسي ماه ها وسال ها صحبت نمي کند بدين معناست که او قطعا باوي دوستي ندارد، و نميخواهد با وي درتمامي زندگي دوستي نمايد.

اکنون کساني که نماز را ترک مي کنند، سخن گفتن با پروردگار را ماه ها وسالها ترک مي کنند، درحقيقت ترک دوستي نموده اند، و دوام اين کار سبب غضب  الله    مي شود.

ترک نماز يک امر خطر ناک مي باشد زيرا اين کار سبب غضب الله شده و در روز قيامت زماني که در مقابل الله (جل جلاله) قرار گيرند، الله (جل جلاله) با ايشان سخن نخواهد گفت، وغضب الله موجب داخل شدن به دوزخ مي گردد (مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ (42) قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ)(المدثر/43): «وقتي از دوزخيان پرسيده شود که چه چيزي شما را در دوزخ انداخت؟ گويند : ما از جمله ی نماز گذاران نبوديم.»

2- نماز دوام ارتباط مخلوق با پروردگار(جل جلاله): بسياري الله (جل جلاله)  را مي شناسند، به او ايمان دارند، ولي با او ارتباط ندارند، آنان با ترک نماز ارتباط خود را با الله (جل جلاله)  قطع نموده اند، فلسفه ی ديگر نماز اين است كه نماز ارتباط انسان را با خالقش دوام دار تضمين مي كند، انسان مؤمن در بيست و چهار ساعت عمر، پنج بار، درتقسيم اوقات خويش، با پروردگارخويش ملاقات مي نمايد، صحبت مي نمايد، مشكلات خويش را بيان مي دارد، و128 مرتبه سجده مي نمايد، كه اين سجده ها، لحظاتي است كه مخلوق را  با خالقش بسيار نزديك مي سازد.

برعكس انساني كه نماز را ترك مي نمايد، ارتباط خويش را با خالقش قطع نموده است، و خالق خود را فراموش کرده است، واگر بالفرض روزه هم بگيرد، بعد از يكسال پروردگار خويش را بياد داشته، ولي ارتباط انسان نماز خوان هميشه با الله (جل جلاله) ثابت و مستحکم است. زيرا وقتي کسي روزانه پنج مرتبه با دوست خود ملاقات نموده، به خانه اش رود، او را ياد نمايد، ارتباطش بسيار مستحکم مي باشد.

نماز در نخستين پايه باعث روي آوردن بنده بسوي پروردگار است و در دومين مرحله موجب اقبال ايزد منان به بنده است.

هرگاه بنده به بارگاه  الهي رو مي آورد، الله (جل جلاله)  نيز او را ياد مي نمايد، و نماز مثال بزرگي براي اين يادآوری است، الله (جل جلاله) مي فرمايد: (فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِي):  «مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم و شكر مرا بجا آوريد و كفران نكنيد». (البقره/ 152‏)

حضرت زيد بن أسلم (رضي الله عنه) مي فرمايد: كه موسى (عليه السلام) گفت: پروردگارا چگونه  شكرت را ادا نمايم؟ الله (جل جلاله) فرمود : «مرا بياد داشته باش، اين شكر گذاري من است ، وهرگاه مرا فراموش نمودي، كفران نعمتم را نمودي.»

چگونه مي توانيم الله (جل جلاله) را بياد داشته باشيم؟  بدون شک نماز بزرگترين ياد الله (جل جلاله) است.

امام ابن كثير درتفسير خويش مي نويسد در حديث صحيح روايت شده است كه  الله   (جل جلاله) مي فرمايد: «هركه مرا در نفس  خود ياد نمود، من او را نيز به نفس خود ياد مي كنم، و هرگاه کسي مرا در جمعي از مردم ياد نمود، من او را نيز در جمعي از بهترين ها ياد مي كنم.

اين تمام معاني در نمازهاي منفردانه و جماعت بخوبي ميتواند حاصل شود ، زيرا بنده،  الله (جل جلاله) خود را نخست با نماز ياد مي کند و  الله (جل جلاله) او را ياد نموده، ابواب رحمت خود را برويش باز مي کند .

3- تجديد عهد وپيمان با پروردگار(جل جلاله) : يکي از فلسفه های  نماز اينست كه انسان مؤمن روزانه 17 مرتبه با  الله تجديد عهد مي كند:

حمد وثنا فقط براي پروردگار عالمیان است . (الحمد لله رب العالمين)

تو رحمن و رحيم هستي و ما درسايه ی رحمتت زندگي مي کنيم .(الرحمن الرحيم)

در آخرت نيز مالکيت به تو ارتباط مي گيرد و همه در مقابلت با دستان خالي قرار خواهند داشت بجز اعمالي که رضايت ترا حاصل نموده باشد . (مالک يوم الدين)

 پروردگارا! خاص ترا عبادت مي کنم ، و هر چه نامش عبادت است فقط براي تو انجام مي دهيم و نام کسي ديگري را در عبادتت شامل نمي کنيم . (اياک نعبد)

پروردگارا! خاص از تو کمک و استعانت مي خواهم ، و درهنگام دردها و رنج ها فقط در زبان ما نام تو خواهد بود و هميشه مي گوييم (يا الله ، يا الله ، ياالله ) زيرا تنها تويي که مشکل گشا و حاجت روا مي باشي ، تنها تويي که درمشکلات به ما کمک مي کني . (وإياك نستعين) 

الهي! ما سعي و تلاش مي ورزيم که در 24 ساعت عمر خويش در راه درست برويم ، ولي تقاضا مي کنيم که ما را به تطبيق احکامت هدايت نما ، به ما توفيق نصيب کن که با ايمان و عبادات خويش در همان خط راستي که پيامبرت مي رفت حرکت نماييم(اهدناالصراط المستقيم)

 الله (جل جلاله)! ما سعي و تلاش مي ورزيم که به راه پيامبران ، صدیقین ، شهدا و مردمان نيک برويم ، ولي رفتن به اين راه بدون توفيق تو ميسر نمي گردد ما را توفيق نصيب کن که راه آنان را تعقيب نماييم (صراط الذين انعمت عليهم )

الهي ! ما نمي خواهيم که به راه کساني برويم که با نسبت دادن صفاتي که شايسته ی ذات مقدس تو نيست خود را مورد غضبت قرار دادند، بنابراين براي ما توفيق نصيب کن که راه آنان را تعقيب نکنيم ( غير المغضوب عليهم )

پروردگارا! ما نمي خواهيم به راه گمراهاني برويم که با وجود ادعاي ايمان راه حق را ترک نموده به راه گمراهان رفتند، و با وجود دينداري پيامبري را که انسان است به جاي توقرار دادند ، و عبادت نمودند و مجسمه اش را در معبد هاي خود قرار دادند، ما را توفيق نصيب کن که فقط قلب ما با تو باشد، و فقط ترا عبادت کنيم و از راه گمراهان دور باشيم ( ولاالضالين)

الهي ! تو ذات يگانه هستي و شريک و همتايي نداري و ما تعهد مي کنيم که تنها ترا به يگانگي بشناسيم و به يگانگي ترا بپرستيم ، (قل هوالله احد)

پروردگارا ! تو ذات بي نياز هستي ضرورتي به سکرتر ، رئيس دفتر ، باديگارد ، وزير وهمکار نداري که از طريق آنها به پيش تو بياييم ، بنابراين مستقيما به بارگاه تو رجوع ميکنيم ومستقيما از تو کمک ميخواهيم ، (الله الصمد)

 الله (جل جلاله)! تو ذاتي هستي که ضرورتي به فرزند ، همسر ، و والدين نداري ، ما انسان ها هستيم که محتاج به اين امور هستيم ، بنابراين يگانگي تو به همين سبب است که از داشتن فرزند ، والدين و شريک پاک و منزه هستي و ما ترا نه از طريق عدد بلکه ازهمين طريق به وحدانيت مي شناسيم (لم يلد ولم يولد ولم يکن له کفوا احد )

يا الله ! تو ذات با عظمت هستي و تنها بزرگي و عظمت شايسته ی تواست ، بنابراين تنها سر تعظيم را به بارگاه تو خم مي کنيم (سبحان ربي العظيم )

الهي ! ذات عالي مقام تنها تويي ، بنابراين تنها جبين خود را که بهترين و عاليترين عضو بدن ماست تنها به بارگاه تو به زمين مي گذاريم و تنها به بارگاه تو سر عاجزي را گذاشته وترا به بزرگي ياد مي کنيم ( سبحان ربي الاعلي )

الهي ! تمامي احترامات فقط به ذات تو شايسته است ، و ما درمقابلت نشسته و اظهار احترام به بارگاهت مي کنيم (التحيات لله)

الهي ! تمامي نماز ها ودعاها فقط به ذات تو شايسته هست و ما اين امور را فقط برای تو انجام مي دهيم ( والصلوات )

پروردگارا ! پاکي ها شايسته ی ذات توست ، تعهد مي کنيم که ترا به پاکي ياد کنيم ، و ازتمام صفاتي که شايسته ی ذات تو نيست قلب و زبان خود را دور نگهدايم (والطيبات)

الهي ! شهادت مي دهيم که هيچکسي بجز تو سزاوار عبادت نيست ، و به اين شهادت خويش متعهد هستيم ، و همچنان حضرت محمد (صلي الله عليه وسلم) را بنده و فرستاده ی تو مي دانيم . (اشهد ان لا اله الا الله واشهد ان محمد عبده ورسوله)

 پروردگارا: نيکي ها دنيا و آخرت را نصيب ما کن و ما هم تعهد مي کنيم که در دنيا به راه نيکان رويم ، و از نعمت هايت در امور خير استفاده کنيم ، و با زندگي درجامعه ی انساني شکر نعمت هايت را ادا نماييم ، و در آخرت نيز نيکي هاي آخرت را که رضايت توست ، جنت توست ، نجات از عذاب قبر ، سختي هاي روز محشر و دوری از دوزخت است ، نصيب ما گردان.

بدين اساس يک انسان مومن در هر نماز خويش چنين تعهداتي را با پروردگار خويش مي نمايد ، وکسي که چنين متعهد باشد  الله نيز چيز هايي که براي مومنان وعده نموده است نصيبش مي کند.

4- نماز اظهار عاجزي وبندگي به بارگاه الهي : يکي از حکمت هاي نماز اينست که انسان مومن در24 ساعت زندگي خويش ساعاتي را در مقابل پروردگار ايستاده و اظهار عاجزي و بندگي به بارگاه الهي نمايد ، و اين اظهار بندگي با قلبی پر از خشوع و عاجزي مي باشد به همين علت شرط اساسي نماز حضور قلب است. يعني قلبا در نماز با پروردگار خويش باشيم در غير آن حرکت هاي ظاهري بدون همگون سازي قلب با ساير اعضاء همان عظمتي را که نماز دارد از بين مي برد ، حضرت نبي كريم (صلي الله عليه وسلم) مي فرمايد: (لا صلاة إلا بحضور القلب) نماز درست نیست مگر با حضور قلب، منظور از حضور قلبي اينست كه تمام هوش و فكر انسان در هنگام نماز خواندن متوجه ذات  الله (جل جلاله) مي باشد.

از يكي از دوستان الله (جل جلاله) پرسيده شد : شما چگونه نماز مي خوانيد؟ گفت: وقتي من نماز مي خوانم فكر مي كنم كه اين آخرين نماز زندگي من است،  الله (جل جلاله) مي داند كه به نماز ديگري فرصت بيابم و يا عزرائيل (عليه السلام) روحم را قبض مي نمايد، وقتي در نماز مي ایستم فكر مي كنم كه كعبه شريفه در پيش رويم جنت بطرف راستم و دوزخم بطرف چپـم و  الله (جل جلاله)  بالاي سرم قرار دارد به اين فكر نماز مي خوانم .

هرگاه انسان مانند اين دوست الله (جل جلاله) نماز بخواند، حقيقتا در نمازش خشوع، تواضع، بيچارگي، عجز و نياز پيدا مي شود،  الله (جل جلاله) مي فرمايد: (قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ (1) الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ) به تحقيق پيروزي ورستگاري حاصل نمودند مومناني که  در نماز خود خشوع مي نمايند. 

امام قرطبي در ذيل تفسير اين آيه ی شريفه مي فرمايد :«محل خشوع قلب مي باشد ، وهرگاه  قلب انسان با خشوع شد تمامي اعضاي بدن نيز با خشوع مي باشد.»

درحديث شريف است: پيامبر(صلي الله عليه وسلم ) شخصي را ديد كه درنماز با ريش خود بازي مي نمود ، آنحضرت (عليه السلام) فرمود : هرگاه قلبش خشوع مي داشت ، اعضاي بدنش نيز خشوع مي داشت (لو خشع قلب هذا لخشعت جوارحه).

لازم است که نماز خوانان محترم در نماز خويش حضور قلبي داشته باشند، درخبراست كه  (لا صلاة إلا بحضور القلب) نماز درست نميشود مگر با حضور قلبي.

همچنان فقط همان مقدار از نماز بحضور پروردگار(جل جلاله) براي قبوليت تقديم مي شود كه در آن حضور قلب وجود داشته باشد، زماني حضور قلب با پروردگار(جل جلاله) باشد ، قلب از مشغوليت به ديگران منصرف شده تنها به ذات اقدس (جل جلاله) مشغول مي شود . انسان در اين حالت خود در پيشگاه خالق خويش قرار داده او را خطاب كرده با او مناجات مي نمايد ، و وقتي چنين  حالتي را درخود بيابد بزرگترين سعادت نصيب وي مي گردد .

اما کسانيکه نماز را بدون حضور قلب ادا مي کنند ، آنرا مثل يک قرض  بسيار سرعت خوانده و لذت نماز را حاصل نمي کنند  محبت محبوب زماني حاصل مي گردد که قلبا با او راز و نياز نماييم.

در روايات آمده است که اصحاب کرام (رضي الله عنهم) در هنگام نماز مانند درختان خشکي مي شدند که در بعضي حالات پرنده ها بر سرشان مي نشستند واحساس نمي کردند که اينان زنده هستند، گويند در کف پاي حضرت علي (کرم الله وجهه) خار بزرگي خليد که کشيدن آن برايش بسيار درد آورد بود ، همه حيران بودند که چه کنند ... شخصي به نزد آنان آمده گفت : عزيزان شما او را به درستي نمي شناسيد ، او درهنگام نماز چنان به محبت و ياد الله (جل جلاله) غرق مي گردد وچنان عظمت  الله (جل جلاله) را در قلب خود جا مي دهد که هرگاه تيري هم در بدنش فرو برده شود خبر نخواهد شد ، بنابراين آنان گذاشتند که او به نماز برود و درهنگام سجده خار را از پايش کشيدند و او هيچ احساس نکرد .

5- روي آوردن به  الله واقبال  الله  به انسان : نماز در نخستين پايه باعث روي آوردن بنده بسوي پروردگار(جل جلاله است و در دومين مرحله موجب اقبال ايزد منان به بنده است. هرگاه بنده به بارگاه  الهي رو مي آورد، الله (جل جلاله) نيز او را ياد مي نمايد، و نماز مثل بزرگي براي اين يادآوری است ،  الله (جل جلاله) مي فرمايد: (فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِي) البقرة / 152 (مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم و شكر مرا بجا آوريد و كفران نكنيد.) يک مسلمان مخلص روزانه پنج مرتبه به بارگاه الهي رجوع مي کند وتمامي راز و نياز هاي خود را به  الله (جل جلاله) بيان مي دارد و با اين کار خويش، رحمت الهي را به خود جلب مي کند.

6- فلسفه ی نگهداري از مبتلا شدن به فحشا ومنكر:  الله (جل جلاله) در قرآن عظيم الشان بزرگترين فلسفه ی نماز را بيان مي دارد كه (وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء) نماز از فحاشي ها و کارهاي بد منع مي نمايد.

هرگاه مومني با قلب پر از محبت و آکنده از ترس عدالت الهي به بارگاه  الله(جل جلاله) ايستاده، وتمامي اعضاي بدن خويش را مطابق اوامر الهي به حرکت مي آورد، معناي نماز را ياد گرفته و با تعهدات بيشتر و بيشتر به  الله (جل جلاله) دعاي هدايت براي خود و سايرمومنان مي نمايد ، تعهد مي کند که بدي ها را ترک نموده، و راه هدايت و انسانيت را در پيش گيرد ، بدون شک اين نماز وي در شخصيت وي تاثير مثبت داشته، و در بيرون از نماز مانع وي از فحشا ومنکرات مي گردد. و هرگاه به یک گناهي روی آورد، و چندين نماز را قضا نمايد، احساس تقصير می نماید، و هرگاه وضو نمايد و نماز بخواند و با ايستادن به بارگاه الهي ندامت خود را بيان داشته، دست توبه به بارگاه  الله (جل جلاله) بلند نموده دوباره رجوع مي کند، که بازگشت به اعمال نيک و توبه از بديها نصيب مومنان نمازخوان مي گردد ، برعکس انساني که نماز نمي خواند، با ارتکاب گناه هاي بيشتر احساس تقصير نمي کند، زيرا او با ترک نماز هيچ ارتباطي با ذات الله (جل جلاله) نداشته، و شيطان او را هنوز هم به بدي ها تشويق نموده، تا خودش را شيطان انساني سازد، که غالبا شيطان هاي انساني درخدمت شيطان هاي جني مي باشند.

بعضي ها مي پرسند که دوستاني داريم که نماز مي خوانند ولي بازهم به کارهاي بد مبتلا هستند، آيه ی شريفه ی فوق چگونه بر آنان تطبيق مي گردد؟

حقيقت اينست آيات قرآن يکديگر را تفسير و توضيح مي کند، آيه ی شريفه ی ديگري مي فرمايد: (قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ (1) الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ):« به راستى كه مؤمنان رستگار شدند * همانان كه در نمازشان فروتنند.»

اين خشوع در نماز به معناي نمازخواني با فهم معاني نماز، و احساس اينکه  الله   در مقابل قرار داشته، ونماز با حضور قلب بخواند، نمازي که دو رکعت آن در پنج الي ده دقيقه خوانده شود، تاثيرمثبتي درشخصيت انسان خواهد داشت، اما نماز هاي عاجل و فوري که درآن احکام نماز مراعات نشده، بلکه مجموعه اي حرکات فیزيکي بي معنا باشد، هيچگاهي تاثير خود را نخواهد داشت، نمازي تاثير دارد که مثل نماز پيامبر (صلي الله عليه وسلم) وصحابه کرام خوانده شود. صحابه ی کرام زماني که نماز مي خواندند، قلب شان پر از محبت و خوف، پر از عشق و صفا، و  با فکرشان به معناي هر کلمه دقت نموده، در آيات خوف گريه مي نمودند، و درآيات رحمت تقاضاي رحمت مي نمودند.

نمازهاي ما که تاثيري در شخصيت ما نمي کند و ما را از فحشا ومنکر مانع نمي گردد علت اساسي آن اينست بسیاری از ما معنی نماز را نمی فهمیم. ونمي دانيم که درمقابل الله ايستاده ايم چه مي گوييم، چگونه می توانیم با حضور قلب نماز بخوانیم در حالی که فکرمان در جایی دیگر سیر می کند زيرا کسي ميتواند با قلب نماز بخواند که معناي گفته هاي خود را بداند و به آن فکر کند ، نماز را بسيار عجولانه مي خوانيم و نماز با عجله و شتاب زده تاثير آنرا از بين مي برد ، در نماز به افکار ديگري مبتلا هستيم ، واين افکار ما را از حقيقت نماز دور مي سازد.  

7- فلسفه ی قرآن متحرک و ارتباط آن با نماز: بزرگ ترين فلسفه ی نماز اينست که انسان مومن زندگي خارج نماز را  مانند زندگي نماز خويش بسازد.

هرگاه به تمامي حرکات يک انسان درهنگام نماز متوجه شويم، خواهيم ديد که فرد مومن تمامي اعضاي بدن خويش را در نماز، مطابق احکام قرآني استعمال مي کند. دستانش، چشمانش، زبانش، قلبش، هوش و فکرش، تمامي حواسش به سوي پروردگار بوده، و با احتياط بسيار اعضاي بدن خويش را مطابق ارشادات الهي بکار مي اندازد، اين عملکرد وي او را يک قرآن متحرک مي سازد ، اصحاب کرام قرآن هاي متحرک بودند ، زيرا آنان تمامي حرکات خويش را مطابق قرآن کريم انجام مي دادند ، و انسان نمازخوان نيز در حالت نماز به يک قرآن متحرک مبدل مي گردد ، زيرا تمامي اعضاي بدن خويش را مطابق احکام قراني آراسته مي سازد ، قلب ، فکر وانديشه اش نيز مطابق احکام الهي مشغول فکر و ذکرمي باشد ،  وهرگاه اين نماز خوان درخارج نماز نيز عادت نموده اعضاي بدن خويش را مطابق احکام الهي در حرکت آورد او حقيقتا به يک قرآن متحرک مبدل مي گردد.

نماز تمريني  است براي اينکه انسان درتمامي حالات زندگي يک قرآن متحرک گردد.

8- نماز صفت اساسي متقيان بعد از ايمان به غيب وبنياد عملي دين مي باشد : بزرگترين صفتي که بعد از ايمان به  الله (جل جلاله) انسان را بعنوان يک مومن حقيقي به جامعه معرفي مي نمايد نماز است ، الله (جل جلاله) مي فرمايد: كه قرآن عظيم الشان هدايت براي متقيان است كسانيكه به غيب ايمان دارند و نماز مي خوانند و از آنچه برايشان عنايت شده نفقه مي نمايند. (الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ) (البقرة/3 )

مطابق اين آيه ی شريفه صفت اساسي مسلمانان بعد از ايمان به غيب، نماز مي باشد. زيرا نماز بنياد عملي دين است.

طوري كه در باب عقايد، ايمان به وحدانيت الله (جل جلاله) اساس، سرچشمه و محور دين و محور همه ی موضوعات مي باشد به همين ترتيب در بخش اعمال نماز بنياد عملي دين مي باشد، به همين علت در قرآن كريم بر نماز بسيار تاكيد صورت گرفته به اندازه اي كه گويا نماز محور و اساس عملي دين مي باشد.

9- نماز فرمانبرداري به چندين امر الهي : هرگاه به حقيقت نماز نظر اندازيم مي بينيم كه در نماز اركان مختلفي وجود دارد كه  الله (جل جلاله)  به هركدام بطور جدا گانه امر نموده است ، بنابراين اداي نماز چندين حكم الهي را لبيك گفتن است، مثل :

1-(وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ َ) نماز را بخوانيد ( البقرة /43 )

2- (وارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ) ( به همراي رکوع کنندگان رکوع نماييد )

3- (واسجد واقترب) ( سجده نما وخود را نزديک ساز)

4- (الذين يذكرون الله قياما وقعودا)   ( کسانيکه درحالت ايستاده ونشسته به ياد  الله (جل جلاله) مشغولند)

5- (فسبح بحمد ربك) ( به ثناي پروردگارت تسبيح بگو )

6- درحديث شريف است که : (عظموا ربكم)  ( پروردگار تانرا به عظمت ياد نماييد )

10- نماز نمونه ی شكرگذاري به پروردگار( جل جلاله) : هرگاه انساني براي ما تحفه اي دهد براي ارج گزاري به موقف آن شخص اظهار سپاس، امتنان و تشكري مي نماييم، زيرا اين شكر گذاري ما سبب رضايت وي شده براي ما در آينده ها چنين عملي را انجام مي دهد،  الله (جل جلاله) كه ذات بزرگ و مهربان است، براي انسان نعمت هاي بسيار گرانبهايي را تقديم نموده است كه (هرگاه بخواهيم اين نعمت ها را محاسبه نماييم، براي ما محاسبه آن مشكل خواهد بود (وإن تعدوا نعمة الله لا تحصوها ) بر ما لازم است كه براي تشكر از بارگاه  الهي نماز بخوانيم، زيرا نماز شكر نعمت هاي الهي مي باشد. 

يكي از دانشمندان را پرسيدند كه چگونه پسران ما را به نماز سوق دهيم، اوگفت: برايشان نعمت هاي الله (جل جلاله) را بيان داريد، آنان با دانستن اين نعمت ها حتما سر شكرگذاري  به بارگاه الهي خم مي نمايند.

11- نماز علامت رشد و كمال : نماز مانند يک دستگاه  انسان سازي است ، يك طفلي كه شير مادرش را مي خورد، در حقيقت يك غذاي كاملي را خورده است، و اين غذاي  كامل تمامي ضرورات وجود او را تكميل مي نمايد، و شايد مادر اين طفل غذاي عادي خورده باشد، ولي  الله (جل جلاله) براي اين طفل از همان غذاي عادي شيري را تهيه مي دارد كه تمامي ضرورت هاي وجود طفل مانند ويتامين ها، كلسيم، آب، فسفور، پروتين وغيره ضروريات آن طفل بر آورده مي شود.

 الله (جل جلاله) براي انسان بسياري از آثار كمال شخصيت و معنويت انسان را در نماز نهاده است. ادب، تواضع، انتخابات، امتيازات، اسلوب نشستن، برخاستن، ايستادن، خم شدن، پاكي لباس، بدن، مكان، قلب، همه در نماز است. و اين صفات همه براي كمال شخصيت انسان در بعد مادي و معنوي آن تأثير نهايت مهم دارد.

يک نفر از دانشمندان مي نويسد : ((براي اثبات اين امر به طور خلاصه بايد مفهوم كمال را دانست، كمال نقطه ی مقابل انحطاط، فروكاستن و ركود يا شكست مي باشد. تكامل و حركت استكمالي يك موجود عبارت از تغييرات تدريجي است كه براي آن حاصل مي گردد، و بر اثر آنها استعداد كه براي رسيدن به يك صفت وجودي كمال دارد به فضيلت مي رسد كه اين موجب رسيدن به  الله (جل جلاله) مي شود. ))

12- اُنس با  الله (جل جلاله) بواسطه ی نمازحاصل مي گردد : هرگاه بصورت دقيق به حقيقت نماز فكر نماييم، خواهيم دانست كه نماز انس گرفتن با الله (جل جلاله) مي باشد، زيرا خواندن نمازهاي پنجگانه انسان مومن را با پروردگارش نزديک مي سازد، او را هميشه به ياد او می اندازد.

 الله (جل جلاله) به موسى (عليه السلام) فرمود: ( اقم الصلاة ) نماز بخوان. ودليلش را هم بيان داشت که (لذكري) براي اينكه ياد من در تو زنده شود، وهرگاه انسان به ياد الله (جل جلاله) درهنگام نماز مشغول گردد، ارتباطش با الله(جل جلاله) قوي شده و اطمينان قلبي برايش حاصل مي گردد.

کسانيکه به عوض نماز و مشغول شدن به ذکر و ياد الله (جل جلاله) مصروف تماشاي سريال ها و برنامه هاي هندوها و بت پرستان مي باشند بالآخره هم خودشان و هم اعضاي فاميل شان انس و محبت با بت پرستان مي گيرند ، و در روز قيامت انسان با کسي حشر مي گردد که با او انس داشته باشد.

انس با الله (جل جلاله) زندگي در زير سايه ی رحمت اوست .

انس با دشمنان  الله (جل جلاله) محروميت از رحمت الهي است .

13- حصول قرب  الله  (جل جلاله) با نماز: هدف عالي يک فرد مومن رسيدن به قرب بارگاه الهي مي باشد ، اين مسلمان سعي و تلاش مي ورزد تا خود را به  الله (جل جلاله) نزديک سازد و تقرب بارگاه وي را حاصل نمايد و هرگاه كسي پنج وقت نماز خويش را به وقت آن ادا نمايد به اين هدف مي رسد ، برايش قرب و نزديكي با الله(جل جلاله ) حاصل مي گردد، الله (جل جلاله)  مي فرمايد: (واسجد واقترب ) (العلق /19)  سجده نما و نزديک شو. مهمترين حالتي که انسان به  الله  (جل جلاله) بسيار نزديک مي گردد حالت سجده است که در هنگام نماز صورت مي گيرد.

درحديث شريف است كه بنده وقتي به  الله (جل جلاله) بسيار نزديك مي شود كه الله (جل جلاله) را سجده نمايد.

14- نماز وسيله اي برای تقويت روحيه ی معنوي : نماز براي يک مومن سبب تقويت قوه ی معنوي وي شده،  او را در ساحات مختلف حيات به معنويت نيرومند و قوي سوق می دهد، مسلمانان در هنگام ظهور اسلام و قرن هاي بعدي آن، بر اساس اين معنويت قوي توانستند دايره ی اسلام را بي نهايت وسعت بخشند، و اين قوت معنوي و روحي، اثر مهمي در پيشرفت مادي آنان داشت ولي ضعف معنويت مسلمانان سبب شد تا درميان خود تکه تکه شده و بالآخره در مقابل قوت هاي استعماري نيز ضعيف شدند.

براي اينکه روح مسلمانان بار ديگر آغاز به بالندگي نمايد لازم است بار ديگر مفهوم عبادت در نظرمومنان جلوه نمايد، همه در اين مورد اتفاق دارند که عامل اصلي تمامي خواري و زبوني مسلمانان، درضعف روحيه معنوي و تفرقه است نماز توانايي آن را دارد که اين درد را درمان نمايد.

ليکن چه نمازي را  الله (جل جلاله) از مومنان خواستار است؟ الله (جل جلاله) نمازي را مي خواهد که مشتمل بر روحي باشد که معناي حقيقي نماز در آن تحقق يابد.

15- نماز وسيله ی وقت شناسي: وقت بزرگترين ثروت انسان مي باشد ، انسان های متمدن هميشه داراي يک تقسيم اوقات منظم در زندگي خويش مي باشند و هرگاه به اوقات نماز به صورت دقيق متوجه شويم، نماز انسان را براي وقت شناسي، و ارزش وقت متوجه مي نمايد، نماز مسلمانان بصورت 24 ساعته نبوده بلكه در طول شبانه روز اوقات دقيقي براي خواندن نمازها فرض گرديده است.

مسلمانان نمازخوان، اين تقسيم اوقات نماز را در ساير اعمال خويش تطبيق نموده، براي هرعمل خويش تقسيم  اوقاتي دارد، تا امورشان منظم گردد، و هرکه براي اجراي وظايف خويش چنين تقسيم اوقاتي مانند تقسيم اوقات نمازها داشته باشند، بدون شک در ميان هم قطاران درصف نخست و اول نمره ها قرار خواهد داشت. زيرا اکثريت بد بختي هاي جوانان، محصلان، وساير کارمندان، نداشتن برنامه خاص براي زندگي و نداشتن تقسيم اوقات براي کارهاي عملي مي باشد، و به اين سبب وقت آنان ضايع شده و بالآخره سبب ناکامي و عقب ماندگي آنان مي گردد.

اي کاش ملت مسلمان ما اين درس هاي ايماني را درنظر گرفته براي پيشرفت کشور مفيد واقع گردند.

16- نماز ستون دين است : نماز اصل مهم دين مقدس اسلام است كه بعد از كلمه ی طيبه از جمله ی بنا هاي اساسي اسلام قرار داشته و دراحاديث شريف حضرت پيامبر(صلي الله عليه وسلم) نماز را ستون دين بيان داشته است.

هرگاه اسلام بمثابه ی يک نهادي باشد که آنرا به شکل بنايي در ذهن خود مجسم نماييم، اساسي ترين بناي اين بنياد نماز است که ساير عبادات را تقويت مي بخشد.

بنابرين هرگاه كسي بخواهد كه خانهء اسلامش برپا ايستاده شود، نماز بخواند، زيرا ترک نماز ستون اساسي دينش را  ويران ميسازد.

17- شناخت امت محمد (صلى الله عليه وسلم) از چهره ها : در روز قيامت كه تمام بشريت، مؤمن و كافر،  براي حسابدهي وباز پرس، در مقابل ذات پروردگار(جل جلاله) قرار مي گيرند، وهر كسي براي اخذ اعمالنامه خويش منتظر است ، در اين روز پيامبر(صلي الله عليه وسلم) امت خويش را شفاعت مي کند ، ولي سوال مي شود که آنحضرت چگونه امت خويش را مي شناسد؟ 

حضرت پيامبر(عليه السلام) امت خويش را از چهره هاي شان مي شناسد، زيرا تمامي مردم در روز قيامت از شدت حرارت و سختي آنروز، رنگ اصلي خويش را از دست داده، همه سياه مي شوند، تنها چهره نماز خوانان امت پيامبر(صلي الله عليه وسلم) ودستها وپاهاي شان كه درهنگام وضو شسته شده اند سفيد مي باشد زيرا اماكني را كه به آن آب وضو رسيده است، آفتاب قيامت نميتواند سياه كند ، اين اشخاص نماز خوان از دور با چهره ، دست ها و پاهاي سفيد شناخته مي شوند و پيامبر(صلي الله عليه وسلم) هم آنانرا از همين چهره هايشان شناخته و آنها را شفاعت می کند. 

خلاصه اينکه نور ايمان هم در دنيا و هم درآخرت در چهره ی انسان هاي نماز گذار بوده و بي نماز هم از نور ايمان در دنيا محرومند، وهم در آخرت مانند انسان هاي بي ايمان از نور ايمان محروم بوده، در چهره هايشان آثار امت پيامبر آخرين ديده نمي شود.

18- نماز يك نعمت گرانبهاي الهي براي مؤمنان : هرگاه به حقيقت و فلسفه ی نماز توجه كنيم مي دانيم كه نماز فرصتي براي بنده است تا با پروردگار(جل جلاله) راز و نياز نمايد، با او صحبت كند، فرصت ملاقات با پروردگار( جل جلاله ) است، شما فكر كنيد هرگاه  يك رئيس جمهور براي كسي وقت دهد كه با او ملاقات نمايد، او چقدر خوشحال مي شود كه فلان رئيس جمهور با من مسكين ملاقات مي نمايد، درحالي كه رؤساي جمهوري غالبا با مردمان بيچاره و ناتوان ملاقات نمي كنند، و بسا اوقات از راهي كه رؤساي جمهور و پادشاهان حركت مي كنند كسي را براي عبور هم نمي گذارند، ولي بياييد ببينيم كه پروردگار(جل جلاله) كه (مالك يوم الدين ) نه تنها فرمانرواي دنيا، فرمانرواي آسمان ها و تمامي اجرام سماوي، و تمامي مخلوقات است بلكه فرمانرواي حقيقي روز قيامت است كه در آن روز حتی پادشاهان و رؤساي جمهور افراد عادي و ساده مي باشند. اين پروردگار دو جهان ( دنيا وآخرت ) براي يك بنده ای كه شايد بسيار فقير هم باشد فرصت مي دهد كه با او ملاقات نمايد، با او صحبت نمايد، دردهاي خويش را به او بگويد.

بنابراين نماز  يك نعمت گرانبهايي است كه براي بندگان الهي داده شده است، و خوشا به حال كسي كه از اين فرصت استفاده نموده، عريضه ی خويش را به پروردگار(جل جلاله) تقديم نمايد، و پروردگار(جل جلاله) هم عرايض او را مورد قبول قرار داده، سعادت دنيا وآخرت را نصيب وي گرداند.

19- نماز افتتاحيه ی خزانه هاي غيبي الهي براي مؤمنان : هرگاه انسان بصورت دقيق به عظمت نماز فكر كند مي داند كه دروازه هاي رحمت الهي زماني براي انسان باز مي گردد كه انسان در حالت نماز به دربار الهي رجوع نمايد.

هرگاه  مؤمن معتقد مشكلي پيدا كند، و راه حلي نداشته باشد، و يا به مرضي مبتلا گردد فورا به نماز رجوع نموده و عرض و نياز خويش را به پروردگار(جل جلاله) مي كند و درنتيجه درك مي كند كه  الله مشكلش را آسان نموده است. رحمت و دروازه هاي خزانه هاي غيبي الهي به رويش باز شده است.

 الله(جل جلاله) شفا دهنده ی حقيقي است و دواي مشكلات انسان را در  نماز بيان داشته است: زماني انسان به مشکلي مبتلا مي شود، براي رفع مشکلات خويش به نزد طبيب مي رود تا برايَش نسخه ای نوشته، و راه علاج مرضش را پيدا نمايد، در بسا مشکلات که طبيبان نمي توانند به انسان کمک کنند،  الله (جل جلاله) براي انسان راه علاج و تداوي را بيان داشته است، اين علاج الهي در مشکلات نماز مي باشد، (واستعينوا بالصبروالصلاة) از صبر و نماز طلب استعانت نماييد، و پيامبر(صلي الله عليه وسلم) درهنگام مشکلات به نماز رجوع مي نمود زيرا در هنگام نماز تمامي پرده ها برداشته شده و بين بنده و پروردگارش هيچ مانعي نمي باشد، اين بنده مي تواند درهنگام نماز مشکلات خود را به ذات پروردگار تقديم نمايد، از او کمک بخواهد، و راه حل مشکل خويش را به او عرض نمايد.

20- نمازانسان را با جامعه اش پيوند مي دهد: اثري ديگري كه نماز در حيات مسلمانان ايجاد مي كند اين است كه در عين قرب الهي، او را با جامعه ی انساني پيوند داده و نسبت به ساير انسان ها بلكه تمام همنوعانش ولو غير مسلمان، يك فرد مسؤول بار مي آورد و اين است روح نماز و تعبد به  الله (جل جلاله) كه هرگز نمي گذارد فرد در مقابل خلق  الله (جل جلاله) بي تفاوت باقي ماند، و احساس مسؤوليت اجتماعي نداشته باشد.

بس در نماز دو اثر عمده نهفته است:

الف : اثر فردي كه موجب نزديكي او با  پروردگارش مي گردد.

ب : اثر اجتماعي كه او را در جامعه، فردی با احساس مسوولیت بار مي آورد يعني نمي شود كسي اهل نماز و عبادت باشد و در عين حال نسبت به جامعه ی بشري و همنوعان خويش هيچ وظيفه و مسؤوليتي را احساس نكند. اين احساس بشر دوستي زماني بيشتر تقويت مي شود که انسان راهي مسجد که خانه  الله (جل جلاله)ست شود، و درآنجا با ساير مسلمانان ملاقات نموده، دريک صف با آنها نماز بخواند و به اين شکل تمامي قريه مانند يک فاميل از مشکل يکديگر باخبر شده به کمک و معاونت يکديگر بپردازند. 

21- نماز آخرين وصيت پيامبر(صلي الله عليه وسلم) است: حضرت رسول الله(صلي الله عليه وسلم) در مورد نماز بي نهايت تاکيد مي نمود وآخرين سخنان پيامبر(صلي الله عليه وسلم ) همين بود که مي گفت: ( الصلاة  الصلاة وما ملکت ايمانکم ) درمورد نماز و زير دستان تان خيلي توجه و دقت کنید.

22- نماز يگانه عبادت هميشگي : نماز يگانه فرض هميشگي است که بر همه فرض مي باشد تمامي عبادات بر مردمان خاص و در اوقات خاص فرض مي باشد مثلا : حج و زكات صرفا بر مسلمانان ثروتمند وسرمايه دار فرض است، روزه درهرسال يك ماه فرض است اما نماز يگانه عبادتي ست كه بعد از ايمان آوردن بدون هيج شرطي اداي آن بر هرمسلمان عاقل و بالغ خواه مرد باشد يازن، مقيم باشد يا مسافر، غني باشد يا فقير، صحتمند باشد يا مريض، هر روز پنج وقت فرض است وتنها استثناء براي خانم ها درحالت (حيض ونفاس ) مي باشد.

23- فلسفه ی فرضيت نماز درمكان خاص: هرگاه نماز را با ساير عبادت ها مقايسه کنيم درنخستين مرتبه تمامي عبادت ها در زمين ولي نماز در زمان عروج رسول الله (صلي الله عليه وسلم) در آسمانها و آنهم درسدرة المنتهي، جايي که دعوت بزرگ الهي براي پيامبرش بود فرض گرديده است. فرضيت نماز درچنين مقام، منزلت نماز را بخوبي واضح مي سازد، و از اينکه رسول الله(صلي الله عليه وسلم) در هنگام معراج چنين توشه ای را حاصل نمود بنابراين نماز معراج هرمومن به بارگاه الهي، به مقام شامخ، جايي که تقاضاي هر مومن مي باشد است. نماز انسان مومن را به عالي ترين مقام نيل به سعادت ها، وگفتگو با پروردگار مي کشاند، او را از منازل پايان به عالي ترين منازل عروج مي دهد.

24- نماز خلاصه ی عبادت تمامي فرشته گان: هنگامي که رسول الله (صلي الله عليه وسلم) از آسمانها مي گذشت و فرشتگان را مي ديد که به اشکال مختلفي به عبادت الله (جل جلاله) مشغول بودند، گروهي در حالت قيام، گروهي درحالت نشسته و قعده، گروهي درحالت رکوع، جماعتي درحالت سجده.

 اين منظره ی زيبا قلب رسول الله(صلي الله عليه وسلم) را به عبادت ذات يکتا مانند فرشته ها کشاند، ودر اينجا اميد نمود که کاش مانند آنان به عبادت  الله (جل جلاله) در چنين حالاتي  مشغول مي بود و کاش چنين شانسي براي امتش نيز ميسر ميشد،  الله (جل جلاله) اين درخواست رسول الله(صلي الله عليه وسلم) را چنان لبيک گفت  که حکم الهي در اداي نماز بروي نازل شد و نماز شامل تمامي عبادت هاي مختلف ملايکه ها ازقيام، قعده، رکوع، سجده بوده و کسي که نماز را ادا مي کند، تمامي اعمال فرشتگان را ادا نموده است و خود را به يک فرشته نه بلکه با تمامي فرشته گان همگون ساخته است و به اين اساس از حالت ماديت برون شده به حالت معنويت چنان به بارگاه الهي قرار ميگيرد که گويي فرشتهء است بدون بال.

25- نماز موجب عهد ميان مومنان است: درحديث شريف از حضرت انس (رضي الله عنه) روايت است که رسول کريم (صلي الله عليه وسلم) فرمود: کسي که نماز ما را بخواند ، وقبله ی ما را استقبال نمايد ، وحيوان ذبح شده بدست ما را بخورد ، او در عهد با الله (جل جلاله) و پيامبرش مي باشد ، بنابراين در شکستن اين عهد کاري نکنيد.  عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مَنْ صَلَّى صَلَاتَنَا وَاسْتَقْبَلَ قِبْلَتَنَا وَأَكَلَ ذَبِيحَتَنَا فَذَلِكَ الْمُسْلِمُ الَّذِي لَهُ ذِمَّةُ اللَّهِ وَذِمَّةُ رَسُولِهِ فَلَا تُخْفِرُوا اللَّهَ فِي ذِمَّتِهِ ) حديث نمبر 378 کتاب الصلاة صحيح البخاري

26- نماز روزنه ای براي توبه وبرگشت بسوي نيکي ها: گناه چيزي نيست كه در لحظاتي انجام پذيرد ، بلكه گناه ها ومعصيت ها ، وقت زياد انسان را در بر مي گيرد كه احيانا يك گناه سبب مي شود كه نمازهاي زياد انسان قضا و ترك گردد.

هرگاه كسي به اهميت نمازها پي برده باشد ، وهميشه نماز خويش را بوقت آن ادا نمايد ، و بداند كه پيامبر(صلي الله عليه وسلم)  فرموده است كه ( من ترك الصلاة متعمدا فقد كفر) هركه نماز را قصدا ترك نمايد ، كافر مي گردد ، و به گفته علماء اگر كافر حقيقي نشود ، بلكه مرتکب گناه بزرگي شده وخود را به كفر و دوستي شيطان نزديك ساخته است ، اين انسان مؤمن ، اگرچه بر اساس وسوسه هاي شيطاني ، وخواسته هاي نفس ، روزي فريب شيطان را خورده واطاعت از نفس ظالم خويش نموده است، و علاوه بر اين معصيت ، چند نماز خويش را ترك كرده است ، پشيماني بزرگي براي وي رخ داده ، و فورا به درگاه الهي توجه نموده ، توبه مي كند ، گريه مي كند ، از  الله(جل جلاله) مغفرت مي خواهد ، و همين نماز ، سبب مي شود كه او پشيماني خويش را از اين گناه بيان داشته ، ودر آينده تصميم گيرد كه بار ديگري به اين معصيبتي دست نورزد . 

زيرا او بالآخره ميداند که با مرتکب شدن يک گناه چندين گناه را مرتکب شده است ، وي از صحبت پروردگارخود محروم شده است ، زيرا مشغوليت وي به گناه او را از ملاقات با دوستش مانع شده است .

 27-نمازراهيست براي دوستي با الله در دوران جواني: برهيچ كسي پوشيده نيست كه زمان جواني و نوجواني مرحله ای سرنوشت ساز ، و اساس حيات يك انسان مي باشد ، يكي از روان شناسان مي گويد: (در نو جواني مسأله شخصيت وهويت باشدت تمام از نو وارد ميدان مي شود پس نوجواني وجواني يكي از مراحل و مراتب بارور هستي است كه طي آن ساخت هاي قطعي شخصيت وهويت بزركسال تثبيت شده يا دوباره مطرح مي گردند).بر این اساس دين مقدس اسلام توجه جوانان را نخست به باور هاي اعتقادي و اخلاقي سوق مي دهد ، تا جوانان نخستين هسته هاي زندگي خويش را به باورمندي و آرامش معنوي آغاز نمايند.

 اكثرا جوانان در حالت نوجواني و جواني نهايت دقيق و احساساتي مي باشند ، آنها مي خواهند درجامعه ، در ميان ديگران دوستاني داشته باشند ، و گاهي هم مي شود كه آنان بخاطر يك دوست خوب ، همه ی هستي خويش را فراموش كرده ، و بخاطر دوست خود جان مي سپارند ، اصلا علاقمندي براي دوستيابي براي اينست كه انسان در زندگي خويش به همرازي ضرورت دارد كه درزمان درد ورنج ، مشكلات و مصيبت ها ، ناكامي ها و لغزش ها ، آن دوست عزيز خويش را محرم رازهاي خويش گردانيده ، تمامي اسرار زندگي خويش را برای وی بيان دارد ، و دوست وي همه مشكلات وي را با حوصله شنيده ، و براي حل مشكلات وي مشاور خوب و راهنمایي صادق باشد ، ولي بسيار واقع شده كه دوستان مادي و مجازي ، نه تنها در مصيبت ها ياور انسان نشده بلكه سبب بسياري از بد بختي ها شده اند ، آناني كه مبتلا به مخدرات شده اند ، علتش مجالست و دوستي با انسان هاي مبتلا به مخدرات و يا تاجران مخدرات بوده اند ، وآناني كه به جرايم اجتماعي مبتلا شده اند ،علتش همان رهنمايي ها , و مجالس دوستان نا اهل بوده كه ، آينده اين جوانان را برباد  داده است ، درعقب هرجنايت دست يك دوست ناسالم بوده است ، اين جوان در بسياري اوقات ، بر اساس اين احساسات جواني با خطرهاي مواجه شده است كه در نتيجه نا اميد شده ، و از زندگي و اقارب خويش نفرت داشته است.

هرگاه جواني از آوان جواني به معرفت  الله   ( جل جلاله ) مبادرت ورزيده ، وخالق خويش را بشناسد ، او را دوست خويش بداند ، ومحبت شديدي با ذات الله ( جل جلاله ) داشته باشد ، اين دوستي ومحبت وي با ذات پروردگار( جل جلاله )  اورا به سعادت دنيوي و نيكي هاي آخرت ميرساند ، هرگاه ميخواهد با اين دوست خود سخن گويد ، درنماز رفته ، ودرهنگام سجده ، تمامي مشكلات خويش را بوي بيان ميدارد ، وهرگاه ميخواهد ، دوستش با وي سخن گويد ، قرآن عظيم الشان را با فهم معاني آن خوانده ، ودرك مينمايد كه درهر مشكلي اين دوست باوي است ، دوستي است قوي ، توانا ، قادر ، انتقام گير، مشكل كشا ، مدد رسان .

اين دوستي با پروردگار( جل جلاله )  او را از بسياري دوستان مجازي مستغني ساخته ، او ميتواند كه در سايه بارگاه الهي به تمامي مقاصد خويش نايل آيد .

آنكس كه ترا شناخت جان را چه كند         فرزند وعيال وخانمان راجـي كند ؟

ديوانه كني هر دو جهانش بخشــي         ديوانهء تو هردو جهان را جي كند ؟

روي همين علت است که جوانيکه از جواني به ياد  الله   مشغول باشد ، با  الله    دوستي کند مستحق بزرگترين رتبه وچوکي در روز قيامت ميشود ، روزيکه مقدار آن پنجاه هزار سال دنياست ، در اين روز اين شخص تحت سايه رحمت الهي ميباشد .

28- رکوع سري براي تعظيم پروردگار: شيطان هميشه درسعي وتلاش است که عظمت مخلوق را درقلب انسان انتقال دهد ، وبنده را از ياد  الله   دور ساخته ، او را به تعظيم به مخلوقات بکشاند ، رکوع درنماز بيان عظمت  الله است ، وانسا ن نماز خوان  درپنج وقت به عظمت پروردگار اقرار مينمايند ، وازينکه بت پرستان و مخلوق پرستان درمقابل معبودان باطل ايستاده سرتعظيم را خم ميکنند ، بنده گان مخلص  الله   سرتعظيم را صرف به بارگاه الهي خم ميکنند .ودر هر رکوع  ميگويند : سبحان ربي العظيم ( پاک است پروردگار باعظمت ) .

 خلاصه كلام در فلسفه ركوع اينست كه هيچ بنده اي براي  الله (جل جلاله) به حقيقيت ركوع نكنند مگر آنكه  الله   ( جل جلاله ) او را به نور جمال خويش بيارايد ، ودرسايه كبرياي خود در آورد وجامه برگزيده گانش را به وي بپوشاند ، ركوع مرحله اول وسجده مرحله دوم ، هركسي معنا وحقيقت اولي را بجا آورد شايستگي دومي را يافته پس بايد ركوع خضوع و خشوع كامل باشد تاسجده به متابعت آن كامل گردد.

 از ربيع بن خثيم روايت كنند كه بايك ركوع  شب را به صبح ميرساند وچون به صبح ميرسيد قامت راست ميكرد وميگفت : آه ! مخلصان پيشي گرفتند وما از راه مانديم .

پس از مومن بارومند ! ركوع خود را كامل كن با اينكه پشت خود را راست داري واز اين پندار كه به قدرت وهمت خود به خدمت او قيام كني  ، واين امكان ندارد جزء به ياري او.

قلب را از وسوسه هاي شيطان وفريب ها ونيرنگهايش فراري ده كه  الله   ( جل جلاله ) بنده گان خويش را  كه  در برابر سرخم كنند بلند ميكند ، وآنانرا به هراندازه كه عظمتش بر باطنهاي شان پرتو افگند  به حقيقت فروتني ميرساند و در برابر خود هدايت ميفرمايد .

ومعناي كشيدن كردن در ركوع اينست كه در ايمان به  الله (جل جلاله) استوارم اگرچه گردنم زده شود ، ومعناي سر برداشتن از ركوع و گفتن (سمع الله لمن حمده ) اينست كه هر مسلمان به اين عقيده است که ذات الله حمد وثناي مارا ميشنود ، وقتي سر تعظيم به بارگاه او خم نموديم ، وزبانرا به عظمت وي گشوديم همه راشنيده ، وهر حمد را خودش بطور مستقيم پاداش ميدهد ، واين اقرار عملي به صمديت ( بي نيازي )  الله   است ، وهيچگاهي اين انسان مومن به پيش ديگران نرفته از واسطه جويي ها صرف نظر نموده ، بلکه اعمال نيک خود را وسيله تقرب به بارگاه الهي قرار ميدهد .

29- سجدهء نشانهء از کمال بنده گي : سجده سر برآستان قدس ربوبي ساييدن است ، وچشم از خويشتن بستن ، بزرگترين موقعيت بدن که سر است آنرا برخاك نهادن وخود را حقير شمردن است .

روح سجده رهايي دل از امور مادي فاني و قطع اميد از علايق دنيوي است .

حقيقت سجود اتصال به معبود است ، ووصال به مقام محمود بنده به پروردگارش .

بهترين حالت قرب به  الله (جل جلاله)ست كه در مورد آن  ذات اقدس  فرمود (واسجد واقترب) سجده کن وتقرب بجوي .

جون قرب در سجود نهفته است به همين دليل ميتوانيم ادعا كنيم كه نشانهء کمال بنده گي  در سجود است ، ودر روايت آمده است ، كه :  الله   ( جل جلاله )  حضرت ابراهيم را در اثر سجده هاي طولاني به مقام خليل الله رسانيد .

واما سر سجده آنچنانچه از روايات بر ميايد ، اينست كه انسان درمقابل معبودش ادعاي هرگونه تكبر وخود بيني را نفي و همه عظمت وكبريا را از آن او ميداند .

روايت است كه مردي پيش پيامبر( صلي الله عليه وسلم )  آمد وگفت : اي رسول  الله (جل جلاله) ! گناهان من بي شمار است ، وعمل نيك من اندك ، پيامبر( صلي الله عليه وسلم )  فرمود : سجده فراوان بجاي آور ، زيرا سجده گناهان را دور ميسازد ، چنانچه  باد برگ  درخت را ميريزاند.

خلاصه كلام در اين باب اينست كه حضرت علي (رضي الله عنه) درباره فلسفه سجود سوال شد فرمود :

سجده اول به اين معناست كه  الله (جل جلاله) اصل ما را ازخاك آفریده است .

معناي سربرداشتن از سجده اينست كه  الله (جل جلاله) يا ما را ازخاك خارج كردي.

معناي سجده دوم اينست كه  الله (جل جلاله)ا دو باره ما را به خاك برميگرداني .

سربرداشتن ازسجده دوم بمعناي اينست كه  الله (جل جلاله)ا يك بار ديگر درقيامت از خاك بيرون مان خواهي كرد .

30- تشهد نشستي درمقابل  الله (جل جلاله) : باطل پرستان در هرجايي درمقابل معبودان باطل نشسته ، تمامي احترامات ، پاکي ها و عبادات خويش را براي آنان آنجام ميدهند ، ولي مومنان حقيقي هيچکسي را شريک  الله   ننموده ، بلکه درمقابل پروردگار خويش با نهايت احترام نشسته تمامي احترامات ، پاکي ها ، ودرود ها مخصوص ذات پروردگار(جل جلاله) ميداند ، وبه آن اقرار ميکند .

بندهء مومن  اين الفاظ را درحالتي ادا مينمايد كه ذات  الله   (جل جلاله)  را مافوق همه دانسته ، سپس به تشهد شروع مينمايد كه اين تجديد وتكرار شهادت به يگانگي  الله   (جل جلاله)  ورسالت حضرت محمد ( صلى الله عليه وسلم ) است كه او بنده  الله (جل جلاله) ورسولش ميداند  كه درواقع تاكيد بر ايمان واسلام است .

بنده همانطور كه درمقام گفتار وقول اظهار بنده گي ميكند بايد معناي آن كلام را با صفاي ضمير پيوند دهد و با همه وجودش  الله (جل جلاله) را بنده گي نمايد چون بايد بداند كه همه امور در دست اوست هيچ ارادهء جزء خواست واراده او قادر به انجام هيچ كاري درنظام هستي نيست .

خلاصه اينكه يكي از اسرار مهم تشهد اينست كه بنده درمقابل پروردگار نشتسه واکنون به حالتي جديدي تجديد احترام واظهار بنده گي به بارگاه الهي ميکند .

بنده زبان را هماهنگ با قلب ، وگفتار  را هماهنگ با كردار واقوال ، وعبوديت را از كثرت پرستي  به نظام توحيد ويكتا پرستي انتقال ميدهد . همچنان اين بنده  درود وسلام بر رسول کريم صلي الله عليه وسلم ميفرستد ، وازبارگاه الهي رحمت افزون براي وي استدعا ميکند . 

همچنان خود وبنده گان صالح را نيز درسومين مرحله به ياد داشته ، سلامتي ورحمت الهي را براي آنان نيز استدعا ميکند .

با کلمهء شهادت عبادت را مخصوص  الله   دانسته ، ومحمد صلي الله عليه وسلم را بنده ورسول  الله (جل جلاله) گفته ، براي هر يکي مطابق مقام ومنزلتش احترام ميکند ، مقام الهي مقام معبوديت است ، ومقام پيامبر مقام بنده گي ورسالت است .

 ودر ختم نماز معاني تشهد را سرمشق زنده گي خويش ميسازد که عبارت اند از :

1.    التحيات لله : تمامي عبادت هاي قولي (زباني) خاص مر الله (جل جلاله) را است.

2.    والطيبات : وتمامي عبادت هاي مالي خاص براي الله (جل جلاله) است .

3.    والصلوات : وتمامي عبادت هاي بدني  مخصوص  الله (جل جلاله)ست .

4.    درود وسلام بر فرستاده الهي

5.    دعاي سلامتي براي خود وساير مومنان

6.    اعتراف به تخصيص عبادت به بارگاه الهي فقط

7.    اعتراف به بنده گي ورسالت حضرت محمد صلي الله عليه وسلم

 

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم  فرموده است: 
(لقد کان فیمن کان قبلکم من الأمم المحدثون؛ فان یک فی امتی احد فانه عمر)
«
در میان امتهای گذشته، افرادی وجود داشتند که به آن‌ها الهام می‌شد و اگر در امت من، چنین کسی وجود می داشت، قطعاً عمر بود».
بخاری ش (3689)؛ مسلم، ش (2398)

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010