قربانی يکی از فرایض حجاج بيت الله شريف مي باشد ، قربانی دارای فلسفه هايی است که هرگاه مومنی هرکدام آنرا با دقت در نظر گرفته و حيوانی را به قربانگاه برد ، يک سلسله از رابطه ها و احساساتی را با خود حمل خواهد نمود که هرکدام آن درسی برای انسان سازی ورابطه ی انسان با خودش ، مردمش و پروردگارش خواهد بود .
الف - قربانی رمزی برای باورها : امروز افراد زيادی هستند که مال خويش را برای خواهشات و تقاضاهای خويش به مصرف مي رسانند ولی اين مصارف آنان بجز بدبختی و زيادت مشکلات بر آنان چيزی ديگری را به ارمغان نمی آورد ، کسانيکه مي خواهد با مصارف گزاف قلوب مردمان را بخرند ، درنهايت متوجه مي شوند که به عوض بدست آوردن دل آنان ، برعکس سبب بغض وعناد شده وبه عوض اينکه او را توصيف وتمجيد کنند ، در غيابش نکته ها ونيشخند ها زده اند ، زيرا انانيت اين انسانها سبب مصرف نمودن شده بود وبدون شک انانيت که يک صفت شيطانی است هيچ نتیجه ای جز لعنت ندارد . ولی کسانيکه مصارف شان بر اساس باورها مي باشد ، ومي خواهند پول خود را برای رضای الله (جل جلاله) مصرف کنند ، اينجاست که قربانی خود را برای رضای الله (جل جلاله) نموده ، وهرگاه در عمل اخلاص وجود داشت اين اخلاص او ، او را به تقرب بارگاه الهی مي کشاند ، و کسی را که الله (جل جلاله) مقرب بارگاه خود ساخت ، سعادت دارين را نصيبش مي کند .
بـ : قربانی درسی برای شناخت هابيلی ها : نخستين قربانی بعد از خلقت آدم همان قربانی مشهور هابيل وقابيل است که به بارگاه الهی تقديم نمودند ولی در مقابل الله (جل جلاله) توجه به ماديات نه بلکه به معنويت است ، توجه به توشه نه بلکه به قلب صاحب توشه است ، و اينجاست که اخلاص هابيل سبب مي شود تا قربانی وی مقبول گردد ، و برعکس عدم اخلاص و دنيا طلبی قابيل که با قلب کثيف و پر از عناد ، و با قربانی زشت و بی ارزش ، سبب غضب الهی شد ، و اينجاست که قلب شرير قابيل وی را به بد بختی انداخته ، وبالآخره به عوض اينکه برای سعادت خويش راه توبه و انابت را اختيار نمايد ، دست به بغض وعداوت زده ، نخستين جريمه قتل را در جهان نيز مرتکب مي گردد.
قربانی کنندگان مومن درنخستين صفحات کتب احاديث گفته های گهر بار حضرت سرور کاينات محمد مصطفی (صلی الله عليه وسلم) را خوانده که (انما الاعمال بالنيات ) هرعمل به نيت مرتبط است ، و با انديشه رسيدن به قرب بارگاه الهی چون حضرت هابيل بهترين قربانی را با بهترين قلب آراسته مي نمايند ، در اختيار حيوان سعی وتلاش می وزند ودرهنگام آماده نمودن پول ، خريدن حيوان ، ذبح نمودن ، تقسيم گوشت ، فقط رضايت الله (جل جلاله) را درنظر داشته ويک تشويش در قلب خواهند داشت که چی کنند تا قبول بارگاه الهی گردد ، و بالآخره مي دانند که نسخه ی علاج اين مشکل در همان حديث پيامبر صلی ا لله عليه وسلم است که اخلاص وصفای نيت را يگانه راهی برای قبول عبادت ها مي داند .
جـ : قربانی پيوندی با ابراهيم (عليه السلام) : حضرت ابراهيم عليه السلام کسی است که از امتحانات مختلف زندگی ميگذرد ، امتحان آتش نمرود، امتحان خواست وتقاضا از مخلوقات ، بالاخره اينبار امتحان بزرگتري ، امتحاني که بر شيرين ترين توشه ی دنيا ، قربانی کی ؟؟؟ قربانی فرزند . برای چی ؟ برای اثبات محبت بيشتر ... اکنون سخن از دو محبت است ، محبت فرزند ويا محبت الله (جل جلاله) ... آيا قربانی يک فرزند ازميان ده ها فرزند ؟؟ نه بلکه قربانی يگانه فرزند ... قربانی فرزندی که در ايام جوانی اش بدنيا آمده وروز های خوش زندگی را باوی سپری نموده است ؟ نخير قربانی فرزندی که درهنگام کهولت وپيری با هزاران نيايش بدست آورده است .
قربانی فرزندی که درهنگام بشارت دادن فرشتگان خانمش را به تعجب مي اندازد که ( وبشروه بغلام عليم ) وخانمش که اين کار را نا شد ميداند (فصکت علی وجهها) ميکند وبا دستانش با روی خود ميزند . ولی بالآخره اين فرزند را بايد به حکم الله (جل جلاله) قربانی کند ، او قربانی را گرفته به سوی قربانگاه ميرود ... قربانی چيست ، همان فرزند دلبند است ... اينست که الله (جل جلاله) فقط امتحان ميکند واين امتحان الهی نه برای رنجاندن است ، وفقط برای آزمودن است .. وهنگامی که ابراهيم امتحانش را بخوبی سپری ميکند ، الله (جل جلاله) برايش (ذبح عظيم) قربانی بزرگی را تحفه مي دهد ( وفديناه بذبح عظيم ) گفته ... فر زندش را از زير تيغش نجات ميدهد .. الله (جل جلاله)ی که به ابراهيم ميگويد که ببر و برای کارد امر مي کند که نبری .
اکنون مسلمانان درسی از ابراهيم گرفته قربانی مي کنند ، ولی نه يک قربانی بايد دو قربانی کنند ، قربانی يک حيوان تا سنت ابراهيم را زنده کنند ... ياد انسانهای مخلص الله را بياد آورده .. ازسيرت آنان استفاده نموده ، خود را آماده ی قربانی کنند ... وبرای رضايت الله (جل جلاله) ... مال را قربان کنند ... ولی قربانی دومی که از اين قربانی مهمتر و بسيار با اهميت ترست آنرا درقصه ی اسماعيل ميخوانيم ...
د : قربانی يادی از اسماعيل يا قربان نمودن (نفس ) قربانی شده: قربانی اسماعيل درسی است برای تقديم جان برای الله (جل جلاله) وآمادگی برای قربانی ، درسی است برای دانستن مفهوم حقيقي طاعت پروردگار .
اکنون مومنان از اين درس استفاده نموده وسعی وتلاش می ورزند که خود را تسليم احکام الهی نمايند ، نفس را آماده ی قربانی دارند ، دشمنی ها را کنار گذاشته وقلب خود را برای پذيرش ديگران باز نمايد . آنانيکه در اين روز خود را قربان بارگاه الهی ميکنند ، با کسانيکه عداوت دارند ، ويا هم باکسانيکه آزرده گی دارند دو باره برگشت ميکنند ، ولی قربانی بيشتر نفس زمانی است که انسان در اين روز به نزد کسی رود که بداند که او درحق او ظلم نموده است ، او حقيقتا از وی آزرده است ، ولی بخاطر رضايت الله (جل جلاله) آغوش خود را باز نموده ... وشيطان را مانند اسماعيل خوار وذليل نموده ، وسوسه های شيطانی را با ياد الله (جل جلاله) دور نموده فقط بخاطر رضايت الله به دروازه ی آن شخص رفته وخود را همقطار وهمسفر اسماعيل و راهيان منزل اسماعيل سازد .
هـ : قربانی يادی از ابن الذبيحتين : زماني حجاج بيت الله شريف و همراه آنان ساير مسلمانان به قربانگاه رفته و حيواني را بخاطر رضايت الله (جل جلاله) يکتا تقديم مي کنند، در حقيقت همان سنت ابراهيمي را بياد داشته باشند که چه قهرمانانه حاضر شد پسرش را قرباني بارگاه الهي نمايد، او درس الله (جل جلاله)شناسي را چنان عاشقانه به شکل عملي آن تطبيق مي نمايد که محبت الله (جل جلاله) را بر محبت فرزند ترجيح داده آماده مي شود او را در راه الله (جل جلاله) قربان نمايد و به همين شکل اين قهرماني ها نه تنها به ابراهيم منحصر نشده، بلکه در اين حالت قهرماني هاي اسماعيل، آن طفل با ايمان و انديشه نيز در ذهن حجاج ظهور مي کند.
او به ياد اسماعيل مي افتد .. اسماعيل که با وجود وسوسه هاي شيطاني بازهم .. آماده است تا خون خود را در راه الله (جل جلاله) بريزد ... زندگي اش را قربان ذات يکتا نمايد .... به پدرش مي گويد: ( يا ابت افعل ماتومر ستجدني ان شاء الله من الصابرين ) اي پدر هرچه امر شده اي، انجام ده و مرا ان شاء الله از جمله صابران خواهي يافت.
در این آيه ی شريفه فضيلت اسماعيل بيان مي شود، او به پدر نمي گويد که هرچه مي خواهي بکن، بلکه برايش مي گويد هرچي امرشده اي بکن، زيرا او به حکم الله (جل جلاله) يکتا تسليم مي باشد و مي داند که پدر موحدش کاري نمي کند که در آن ظلم باَشد، بلکه هر قدم وي تطبيق عملي ارشادات الهي است ... به پسر مي گويد که بر من فرماني آمده است، تا ترا قربان بارگاه الهي کنم و پسر نيز به اين قرباني حاضرشده براي پدر مي گويد که هرچه امر شده اي انجام ده و مرا صابر خواهي يافت و به اين شکل هردو پدر و پسر از امتحان الهي بدر آمده و گوسفندي ازجنت براي قرباني فرستاده مي شود و زماني مسلمانان، قرباني مي کنند، تصميم دارند و تصميم مي گيرند که هرگاه تقديم پسران شان، در راه الله (جل جلاله) مطلوب باشد از آن دريغ نمي کنند ... و هرگاه خودشان در هنگام ضرورت به قربانگاه الهي برده شوند .. حاضرند .. زيرا در اين حالت حجاج درس مي گيرند که چگونه يک نوجوان آماده مي شود که خود را قرباني راه الله (جل جلاله) نمايد ... آنان درهمان جا همان خاطره را دوباره زنده مي کنند ... آنان درهنگام ذبح حيوان به ياد ... آن دو پدر و پسر مي شوند که هرکدام ... درسهايي از توحيد و فدا کاري گذاشته اند ... درينجاست که حاجي با تقديم قرباني ... عهدي جديدي با الله (جل جلاله) خود ميبندد که او چون اسماعيل هرلحظه آماده ی قرباني است ... او چون ابراهيم محبت الله (جل جلاله) را بر محبت اولاد برتريت داده ... وهرجاييکه محبت الهي مطرح شود ... تمامي محبت ها را فراموش نموده ... به ياد پروردگار يکتا ازهمه چيز خواهد گذشت.
|