مال زماني حلال مي باشد كه اين شش چيز را نداشته باشد :
1) سود : هرگاه کسي براي شخصي يک لک افغاني بدهد ، وبرايش بگويد که در مقابل اين پول براي من ماهانه دو دو هزار بده ، ودر ختم سال يک لک خود را ميگيرم اين سود است. زيرا او در نفع وضرر شريک نيست بلکه اگر شخص مقابل فايده ويا نقصان کرد مجبور است که ماهانه برايش دو دو هزار افغاني بدهد .
2) حرام : مالي است که از طريق نا مشروع مثل دزدي ، رشوت ، سرقت ، اختلاس ، غصب ، فريب کاري وغيره بدست آمده باشد .
3) سحت : سحت در لغت کسب هايي مردار وقبيح را گويند که به سبب آن شرم وعار حاصل شده و ياد نمودن آن بد باشد . اسحات هلاکت وبربادي را گويند ، ثعالبي ميگويد : هر حرامي که ياد کردن آن قبيح باشد واز آن براي انسان شرم بيايد ، مثل پول فروش سگ ، خوک ، شراب وغيره . ([1])
و در اصطلاح شريعت اسلامي سحت هر مال حرامي را گويند که کسب نمودن وخوردن آن حرام باشد ، وآنرا سحت ميگويند زيرا نيکي ها را از بين ميبرد . وغالبا تخصيص آن به رشوت و آنچه را شاهد وقاضي ميگيرند ميشود . ([2])
همچنان سود ، رشوت ، غصب ، قمار ، سرقت ، اجورهء زناکاران ، قمار ، مفاد فال بين ها وجادوگران ، وماليکه به باطل گرفته شده باشد نيز سحت ناميده ميشود . ([3])
4) غلول: در لغت خيانت را گويند ([4])و غلول چيزي را به شکل مخفي وپت گرفتن است . در اصطلاح فقه اسلامي گرفتن چيزي از مال غنيمت قبل از تقسيم آنرا گويند. ([5]) در قرآن شريف آمده است که ( وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ) ([6]) هر کسيکه خيانت نمايد در روز قيامت با آن خیانتش آورده میشود.
5) مكروه : مکروه در لغت ضد محبوب ميباشد ، يعني مکروه چيزي است که طبيعت انسان از آن نفرت ميکند ، همچنان شدت ومشقت را نيز مکروه گويند . ([7]) در اصطلاح فقه اسلامي مکروه را علماء به اشکال مختلف تعريف نموده اند ، در موسوعه فقهي کويتي ميگويد : ما يمدح تاركه ولا يذم فاعله ([8]) بعضي ها ميگويند ، احيانا مکروه براي يک چيز حرام گفته ميشود ، واحيانا چيزي را مکروه ميگويند که ترک آن مصلحت باشد ، ويا چيزي که نهي آن به شکل حرام نه بلکه به شکل منع باشد مثل خواندن نماز در بعضي اوقات ، وبعضي ها هم مکروه چيزي را گويند که در اصل حلال باشد ولي نفس انسان از خوردن آن احساس کراهيت کند مثل خوردن گوشت بعضي از حيوانات حلال .
فقهاي حنفي مکروه را دو گونه تقسيم نموده اند : الف : مکروه تحريمي . ب : مکروه تنزيهي . ([9])
6) شبهة: در حديث شريف قبلا خوانديم که ، درميان حلال وحرام اموريست كه درآن شك وشبهه نهفته است ، وآنرا بسياري از مردمان نميدانند ، هركسی از اموري را كه در آن شك وشبهه است، اجتناب ورزيد ، براي خود پاكي در دين را خواستار شده است ، وهركسيكه در شبهات واقع شد مانند كسي است كه در اطراف مزرعه اي ديگران مالش راميچراند،وعنقريب حيواناتش درمزرعه ديگران داخل خواهند شد. [10]
بنابراين بر هر مسلمان لازم است که براي حلال شدن اموالش از اين شش چيز اجتناب ورزد.
مصارف اموال به شکل حلال :
1- نفقهء خودش ، فاميلش وکسانيکه نفقهء شان بر وي لازم است ، بدن زياده روي ويا کوتاهي .{ وَاَلَّذِينَ إذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَامًا }
نفقه در لغت : عربها کلمهء نفق را به معاني مختلف استعمال نموده اند ، مثلا وقتي ميگويند : نفقت الدابة معايش حيوان مرد ، ونفقهء پول به معناي از بين رفتن آن است . نفق همچنان تونل را گويند . منافق را به همين جهت منافق گويند که مانند تونل دو دهان دارد . ([11])
نفقه در اصطلاح : مصارف عادي انسان است که در آن اسراف وکمي نباشد .
نفقه از صفات مومنان حقيقي است : ومما رزقناهم ينفقون
حکم نفقه : نفقه براي کسانيکه شريعت آنانرا تعيين نموده است واجب ميباشد .
اساب نفقه :
الف : نکاح : نفقهء منکوحهء بر ناکح واجب ميباشد.
بـ : قرابت : نفقهء بعضي از اقرباء مانند اولاد ، والدين ، واقارب فقير .
2- اداي زکات ودادن حق الله بر کسيکه واجب باشد.
3- مصرف در راه هاي مشروع مثل کمک به اقارب ، فقيران ، يتيمان ، همکاري با دوستان ، صدقات نفلي ، مصرف در صدقهء جاريه وغيره .
---------------------------------------------
[1] كلُّ حرام قَبيحِ الذِّكرِ يلزَمُ منه الْعارُ كثَمنِ الكلبِ والخِنزيرِ والخمرِ فهوَ سُحْت فقه اللغة 1/22
[2] السّحت لغةً : ما خبث وقبح من المكاسب فلزم عنه العار وقبيح الذّكر ، وهو بضمّ الحاء وسكونها . واصطلاحاً : كلّ مال حرام لا يحلّ كسبه ولا أكله ، وسمّي بذلك لأنّه يسحت الطّاعات أي يذهبها . وقد يخصّ به الرّشوة وما يأخذه الشّاهد والقاضي ، والسَّحت " بفتح السّين " والإسحات : الاستئصال والإهلاك ، كما في قوله تعالى : { فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذَابٍ } أي يستأصلكم .
[3] الموسوعة الفقهية الکويتيه ، 25/253.
[4] غَل يَغُلُّ غَلّا، إذا خان. جمهرة الللغة 1/57
[5] موسوعة الفقهية الکويتية ، ج23 ص 250
[6] الموسوعة الفقهية الکويتية 40/366
[7] والغلول في الاصطلاح : أخذ شيء من الغنيمة قبل القسمة ولو قلّ ، أو الخيانة من الغنيمة قبل حوزها ، أو الخيانة من المغنم ، لأنّ صاحبه يغلّه أي يخفيه في متاعه ، أو هو السّرقة من المغنم . موسوعة الفقهية الکويتية ، ج23 ص 250
[8] موسوعة الفقهية الکويتية ، ج40 ص 366
[9]الف : مکروه تحريمي : چيزي است که در شريعت اسلامي به شکل قطعي حرام شده ولي ثبوت آن بطريق ظني باشد ، مثل خوردن پرنده گان پنجال دار مثل باشه ، بوم وغيره . ب : مکروه تنزيهي : آنست که در آن شريعت نهي قطعي ننموده باشد . اصول الفقه الذي لا يسع الفقيه جهله 1/36
[10] حديث نمبر(50) كتاب الإيمان ، بخاري شريف
[11] - تهذيب اللغة تاليف الأزهري3/238
|