معاش حرام : معاش حرام معاشي است که از کار کردن در شرکت هاي تجارتی حرام و وظايف حرام بدست آيد .
مثال تجارت حرام : تجارت در شراب ، مواد مخدر ، لباس هاي حرام ، وسايل حرام ، سي دي هاي فیلم ها و موسيقي هاي مبتذل .
مثال وظايف حرام : کار کردن درشرکت هاي شراب سازي ، مواد مخدر، بانکهاي سودی، هوتل هاي عرضه کننده شراب و زنا ، ومحافل گناه ، موسساتي که برضد منافع اسلامي وملي کشور مصروف اند .
2- تجارت حرام : در اقتصاد اسلامي تجارت حرام تجارتي است که در وسايلي صورت گيرد که استفاده از آنها حرام مي باشد .
3- سوء استفاده ها : استفاده جويي ها در وظايف مثل رشوت ، اختلاس .
4- بازي هاي حرام : بدست آوردن پول از طريق بازي هاي حرام ، مثل قمار .
5- امور حرام : بدست آوردن پول از طريق امور ناروا مثل پول کنسرت ها ، به جنگ انداختن حيوانات ، رقص ، خنداندن مردم با دروغ ها وغيره .
6- فريب کاري : بسياري از مردم از طريق فريب کاري و يا خاک به چشم مردم زدن پول بدست مي آورند ، که اين گونه پول ها حرام مي باشد ، مثلا :
الف : فريب در تجارت و دکانداري : اکثرا دکانداران وتجاران با فروختن مال هاي بدل وخراب فريب کاري مي کنند ، که اين پول براي شان حرام است . عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قَالَ « اتَّقُوا الظُّلْمَ فَإِنَّ الظُّلْمَ ظُلُمَاتٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاتَّقُوا الشُّحَّ فَإِنَّ الشُّحَّ أَهْلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ حَمَلَهُمْ عَلَى أَنْ سَفَكُوا دِمَاءَهُمْ وَاسْتَحَلُّوا مَحَارِمَهُمْ »([3]). جابر پسر عبدالله (رضي الله عنه) مي فرمايد: که رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه وسلم) گفت : از ظلم خود را نگهداريد، زيرا ظلم تاريکي هايي روز قيامت مي باشد ، از بخيلي پرهيز کنيد زيرا بخيلي امت هاي قبلي را هلاک نمود ، آنانرا واداشت که خون هاي يکديگر را بريزند ، ومحرمات را حلال گردانند .
ب : فريب در پيشه ها : بعضي از دکترها طب با فريب کاري ها پول بدست مي ورند ، مثلا براي يک مريض بيچاره نسخه هاي بزرگي را نوشته ومي خواهند با دواخانه ها قرار دادي شان منفعت نمايند . و يا براي کساني که با ايشان رابطه دارند بدون ضرورت معاينات خون ، سینوگرافی ، سرم وغيره توصيه مي کنند .
جـ : تعدادی مردم را از طريق تعويذ ، ورد جادو ، فال بيني وغيره فريب مي دهند و پول بدست مي آورند .
د : از مجبوريت مردم استفاده کردن : بسياري کساني هستند که هنگامي شخصي را مجبور ميبينند ، کار شان بند است از اين مجبوريت استفاده مي کنند ، مثلا خانه یشان را به قيمت بسيار کم مي خرند ، از نزد شان رشوت مي گيرند ، مريضي را بخاطر تداوي اش مجبور به پرداخت اموال زياد مي کنند ، از عاجزي و کس نداشتن شان اموال شانرا غصب مي کنند ، مال يتيمان را مي خورند ، بر زمين وخانه ی مردم دعوا مي کنند ، خلاصه اينکه از بيچاره گي، فقيري ، ضعيفي ، ناتواني کسي استفاده نموده اموالش را بدست مي آورند . در اين مورد اين حديث رسول گرامي اسلام صدق می کند.
عَنْ أَبِى هُرَيْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قَالَ « أَتَدْرُونَ مَا الْمُفْلِسُ ». قَالُوا الْمُفْلِسُ فِينَا مَنْ لاَ دِرْهَمَ لَهُ وَلاَ مَتَاعَ. فَقَالَ « إِنَّ الْمُفْلِسَ مِنْ أُمَّتِى يَأْتِى يَوْمَ الْقِيَامَةِ بِصَلاَةٍ وَصِيَامٍ وَزَكَاةٍ وَيَأْتِى قَدْ شَتَمَ هَذَا وَقَذَفَ هَذَا وَأَكَلَ مَالَ هَذَا وَسَفَكَ دَمَ هَذَا وَضَرَبَ هَذَا فَيُعْطَى هَذَا مِنْ حَسَنَاتِهِ وَهَذَا مِنْ حَسَنَاتِهِ فَإِنْ فَنِيَتْ حَسَنَاتُهُ قَبْلَ أَنْ يُقْضَى مَا عَلَيْهِ أُخِذَ مِنْ خَطَايَاهُمْ فَطُرِحَتْ عَلَيْهِ ثُمَّ طُرِحَ فِى النَّارِ ».([4])
ابي هريره (رضي الله عنه) ميفرمايد: که رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه وسلم) گفت : آيا مي دانيد که مفلس کيست ؟ گفتند : مفلس ميان ما کساني اند که درهمي (پول) ومتاع (لوازمي مثل خانه ، موتور ، وغيره) ندارد . رسول الله (صلي الله عليه وسلم) فرمود: مفلس امتي من کسي است که در روز قيامت با نماز ، روزه و زکات مي آيد ، ولي اين يکي را دشنام داده است، بر خانمي تهمت زنا زده است ، مال ديگري را خورده است ، خون کسي را ريخته است، کسي را لت و کوب نموده است. بنابراين به این يکي از نيکي هاي شخص داده مي شود وبه آن ديگر نيز نيکي هايش داده مي شود ، تا اينکه هيچ نيکي به نزدش نماند ، وهنوز هم محاکمه اش ختم نشده است ، سپس از بقيهء اشخاص گناهان گرفته مي شود وبر وي انداخته مي شود ، وسپس به آتش دوزخ انداخته مي شود .
عَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- « إِنَّ الظُّلْمَ ظُلُمَاتٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ »([5]). عبدالله پسر عمر (رضي الله عنهما) مي فرمايد که رسول الله (صلي الله عليه وسلم) فرمود : ظلم، تاريکي هايي در روز قيامت است .
7- پيشه هاي حرام : از ديدگاه اسلام هر پيشه ای حلال نمي باشد ، پيشه هايي چون جادو گري ، فال بيني ، رمل اندازي ، رقاصه گري ، آواز خواني مبتذل وغيره از ديدگاه اسلام حرام اند .
8-غصب مال ديگران: هرگاه کسي مال کسي ديگري را به زور يا به دعوي غصب نمايد برايش حرام است. امروز بسياري مردم در اين زمينه بسيار بي تفاوت هستند ، بر زمين وخانه مردم دعوا مي کنند، وبه اشکال مختلف مال ديگران را غصب مي کنند.
عَنْ أَبِى هُرَيْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- قَالَ « لَتُؤَدُّنَّ الْحُقُوقَ إِلَى أَهْلِهَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَتَّى يُقَادَ لِلشَّاةِ الْجَلْحَاءِ مِنَ الشَّاةِ الْقَرْنَاءِ ». ([6])
ابوهريره (رضي الله عنه) مي فرمايد: که رسول الله (صلي الله عليه وسلم) فرمود : حقوق مردم را در روز قيامت بصورت کامل ادا مي شود ، حتي حق گوسفند بي شاخ از گوسفند شاخ دار گرفته مي شود .
در اين حديث شريف درس عبرتی است براي کسانيکه ظلم مي کنند ، زيرا با وجود اينکه حيوانات از محاسبه ی معاف مي باشند ، ولي حيوان ظالم حتما براي حيوان مظلوم حقش را ادا مي کند.
عَنْ أَبِى مُوسَى قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- « إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ يُمْلِى لِلظَّالِمِ فَإِذَا أَخَذَهُ لَمْ يُفْلِتْهُ ». ثُمَّ قَرَأَ (وَكَذَلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَى وَهِىَ ظَالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ) ([7])
ابي موسي (رضي الله عنه) مي فرمايد: که رسول الله (صلي الله عليه وسلم) فرمود : «الله جل جلاله به ظالم فرصت مي دهد ، ولي هنگامي که او را گرفت رهايش نمي کند.»
9-گدايي : اصلا گدايي نمودن براي کسي که مجبوريت ندارد حرام مي باشد ، زيرا :
الف: اظهار شکايت به مخلوق : در گدايي اظهار شکايت به مخلوق است که در اسلام ناروا است.
ب : ذليل ساختن خود : انسان مومن داراي عزت ومنزلت مي باشد ، او نبايد با اين کرامت عالي که دارد خود را در نزد ديگران ذليل سازد.
جـ: ضرر رساندن به جانب مقابل : انسان مومن نبايد به کسي ضرر برساند ، اکثرا گدايان بخاطر بدست آوردن مال ، جانب مقابل را مجبور به پرداخت پول مي سازند ، و از عاطفه ی آنان استفاده منفي مي کنند .
د : فريب کاري : اکثراً کساني که مضطر نيستند با فريب کاري از مردم پول جمع ميکنند .
هـ : دروغ : گدايان بخاطر بدست آوردن پول اکثرا دروغ مي گويند .
و : بيکارگي : انسان گدا از کار و زحمتکشي دوري مي کند ، و بار دوش جامعه مي باشد.
ز : عار وشرم براي خانواده : کساني که مشغول گدايي هستند بزرگترين عار وشرم را براي اعضاي خانواده ی خود کسب مي کنند.
ياد داشت : گدايي براي کسي اجازه است که درحالت ضرورت شدید بسر برد ، مثل کسي که از گرسنگي مي ميرد برايش خوردن گوشت مردار جايز است .
مصارف حرام : مصارف حرام را ميتوان به شکل ذيل خلاصه نمود :
1- اسراف
2- تبذير
3- تقتير
اسراف در لغت: اسراف در لغت زياده روي در قصد ، عدم توازن درمصرف مال ، وگذاشتن مال در غير موضع آن مي باشد . واسراف ممنوعه مصرف نمودن مال در غير طاعت الله (جل جلاله) کم باشد ويا زياد . ([19])
اسراف در اصطلاح : اسراف زياده روي در حلال مي باشد ، (وَلا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ) ([20]) علامه جرجاني مي گويد : «اسراف تجاوز حد در نفقه را گويند. وبعضي ها گويند : چيزي را که حلال است اضافه از حد اعتدال ومقدار حاجت بخورد اسراف است.»
(وَالَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً) ([21])
در اين آيت شريف اسراف در نفقه استعمال شده است ، بنابراين وقتي کسي مال حلال خود را در نفقه ی حلال استعمال مي کند ، در استعمال همين حلال زياده روي ويا کوتاهي نمي کند .
تبذير در لغت : تبذير در لغت از کلمه ی بذر گرفته شده است به معناي پاشيدن است.
تبذير در اصطلاح : مصرف مال در چيزهاي غير مناسب مي باشد ، و يا مصرف مال بدون حق مي باشد . بنابراين مصرف مال در چيز هاي حرام را تبذير گويند .
(وَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلا تُبَذِّرْ تَبْذِيراً - إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطِينِ وَكانَ الشَّيْطانُ لِرَبِّهِ كَفُوراً) ([22])
در اين آيه ی شريفه تبذير در خوردن حق ديگران استعمال شده است . فرق بين اسراف وتبذير : علامه ابن عابدين مي گويد : «اسراف مصرف نمودن مال در چيز هاي مناسب اضافه از آنچه لازم است مي باشد ، وتبذير مصرف نمودن در چيز هاي غير مناسب است.»
بر اساس گفته ی علامه ابن عابدين هرگاه کسي در خوراک حلال زياده روي کند ، و به عوض يک کيلو گوشت که برايش کافيست دو کيلو مصرف کند ، اسراف نموده است ، واما مصرف نمودن پول براي شراب ، موسيقي ها ، مجالس رقص وطرب تبذير مي باشد . (إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطِينِ) ([23])
علامه ماوردي مي گويد تبذير : جهل در مواقع حقوق مي آيد ، مثلا بي توجهي در جاهايي که مصرف مي شود ، مثل مصرف درحرام و اسراف جهل در مقدار حقوق است . يعني از آنچه که حق دارد بيشتر مصرف مي کند . ([24])
1- مصرف در خريدن اشياي حرام .
2- مصرف نمودن در غذا ها و نوشيدني هاي حرام ، مثل شراب ، گوشت خوک وغيره .
3- مصرف نمودن بخاطر تکبر وغرور .
4- مصرف نمودن در لهو ولعب .
حکم اسراف : حکم اسراف بر اساس مصرف نمودن در چيزي فرق مي کند ، هرگاه کسي در امور خير مال زيادي را مصرف مي کند ، اين اسراف گفته نمي شود ، مثلا شخصي مليونها مليون پول خود را براي ساختن مدارس اسلامي ، مساجد ، دار الايتام ها ، مکاتب ودانشگاه ها مصرف مي کند ، اين اسراف نيست .
اما زياده روي در خوراک خود ، نوشيدني ها ناروا مي باشد ، مثلا کساني هستند که به عوض يک تربوز چهار تربوز را پاره مي کنند ، سپس يک قسمت آنرا مي خورند و باقي را به سطل آشغال مي اندازند ،و يا در بسياري از محافل ديده مي شود ، که پس مانده های برنج با خاک يکجا شده ، وبه خاکروبه ها انداخته مي شود ، ويا بعضي از خانم ها در مصرف آنقدر بي احتياطي مي کنند که اولاد هاي شان نصف خوراک را خراب نموده سپس آنرا به کثافت داني ها مي اندازند .
(وَلا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَلا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً )([25])
تقتير در لغت : تقتير در لغت بمعناي تضييق (تنگي ) ([26]) و رمقه (نگهداشت زندگي با آخرين رمق هاي آن) ، بخيلي وغيره ميايد ، و(قتار) بوي ديگ وبوي کباب را گويند . ([27]) عرب ها مي گويند : أقتر يقتر وقتيکه فقير شد ([28]) و اقتار : کوتاهي نمودن در چيزي که حتمي است . ،([29])
تقتير در اصطلاح : تقتير را مفسرين کرام در آيه ی شريفه (وَالَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً) ([30]) به مفهوم کوتاهي نمودن در نفقه ، که درمقابل اسراف استعمال مي شود ، بيان داشته اند ، يعني اسراف زياده روي در نفقه و تقتير کوتاهي در نفقه مي باشد . ([31])
علامه شوکاني مي گويد : هرگاه کسي در غير طاعت پروردگار چيزي را مصرف نمود اسراف نموده است ، وهرگاه از طاعت الهي کوتاهی نمود تقتير نموده است ، وکسيکه در طاعت الهي نفقه نمود آنرا (قوام) گويند . . (
[32])
علامه ابن جزي مي گويد : اقتار تضييق يا تنگي در نفقه وبخيلي مي باشد . . ([33])
علامه سيد قطب مي گويد : اسراف و تقتير در محيط اجتماعي و مجالات اقتصادي خلل وارد مي کند ، حبس اموال و يا هم بي تفاوتي درمصرف آن سبب مشکلات مي گردند . بنابراين اسلام اين مسائل را تنظيم نموده ، نخست از افراد جامعه آغاز مي کند ،{ وكان بين ذلك قواماً } .
--------------------------------------------------
[1] - حديث نمبر (6741)صحيح مسلم
[2] - حديث نمبر (6744 )صحيح مسلم
[3] - حديث نمبر (6742)صحيح مسلم
[4] - حديث نمبر (6745)صحيح مسلم
[5] - حديث نمبر (6746)صحيح مسلم
[6] - الموسوعة الفقهية الكويتية 2/1261
[7] - الانعام/ 141
[8] - الفرقان/67
[9] - الاسراء /26-27
[10] - الاسراء /27
[11] - الموسوعة الفقهية الكويتية 2/1261
[12] - الاسراء/ 29
[13] - تفسير الجلالين تاليف جلال الدين محمد بن أحمد المحلي وجلال الدين عبدالرحمن بن أبي بكر السيوطي ، قاهره : دار الحديث 1/476
[14] - تهذيب اللغة تاليف الأزهري 3/193
[15] - الجامع لأحكام القرآن تاليف محمد بن أحمد بن أبي بكر بن فرح القرطبي أبو عبد الله13/71
[16] - زاد المسير في علم التفسير تاليف عبد الرحمن بن علي بن محمد الجوزي ، بيروت : المكتب الإسلامي ، ط 2 (1404 هـ ق ) 6/103
[17] - الفرقان/67
[18] - مفردات القرآن 1/1159
[19] - فتح القدير الجامع بين فني الرواية والدراية من علم التفسير تاليف محمد بن علي الشوكاني 4/12
[20] - التسهيل لعلوم التنزيل لابن جزى2/787
[21] - في ظلال القرآن تاليف سيد قطب 5/332
|