يکی از اسباب نشر بدعت ها ، محبت افراطی بعضی از پيروان اديان مي باشد که برای شخصيت های متدين قائل هستند، عيسوی ها بر اساس محبت زياد ، عيسای مسيح را پسر خدا خواندند ، به همين علت حضرت رسول گرامی اسلام (صلی الله عليه وسلم) مردم را از توصيف زياد خودش منع نمود.
حضرت عبدالله بن عباس (رضي الله عنهما) روايت مي كند كه حضرت عمر(رضي الله عنه) فرمود كه پيامبر (صلی الله علیه وسلم) در بالاي منبر مي گفت: « لَا تُطْرُونِي كَمَا أَطْرَتْ النَّصَارَى ابْنَ مَرْيَمَ فَإِنَّمَا أَنَا عَبْدُهُ فَقُولُوا عَبْدُ اللَّهِ وَرَسُولُهُ». «در مدح من بسيار مبالغه نكنيد چنانچه نصراني ها در مدح عيسى (عليه السلام) مبالغه كردند او را پسرخدا گفتند و كافرشدند ، در حق من بگوييد كه او بنده و رسول خدا است.». (حديث شماره (3189) صحيح بخاری)
فتح الباري در شرح اين حديث شريف مي فرمايد: (لا تطروني) إطراء : مدح باطل را گويند ، مثلا كسي را توصيف نمودم و در توصيفش افراط نمودم.
منظور از(كما أطرت النصارى ابن مريم) چنانچه نصراني ها، حضرت عيسى (عليه السلام) را از منزلت بندگي خارج نموده او را به الوهيت كشانيدند .)
درحقيقت يک انسان را به صفات خالق توصيف نمودن وصف باطل است ، پيامبر (صلی الله علیه وسلم) براي امت خويش درس داد كه شما درخواندن كلمه شهادت بايد چنين گواهي بدهيد كه محمد بنده خدا و رسولش مي باشد.
بنده بودن وي به معناي مخلوق بودن و مكلف بودن به عبادت است ، مقام پيامبري وي نمي تواند او را از صف بندگان خارج كند، او نيز مكلف بود تا عبادت ها را انجام دهد ، او فرزندي نداشت و تمامي پسران وي در خردسالي وفات نمودند ، اين دليل ديگري بر اين است كه پيامبر (صلی الله علیه وسلم) نمي تواند كسي را فرزند دهد ، زيرا اگر اين توانايي را مي داشت براي خود پسران زيادي ، پيدا نموده ، و زماني كه مشركان مكه خواستند او را به قتل برسانند ، او با حضرت ابوبكر ، فرار نمود ، وحضرت على بن ابي طالب (رضي الله عنه) را در بستر خود خواباند .
هرگاه پيامبر (صلی الله علیه وسلم) مي توانست براي خود پسري دهد ، براي خود پسران بي شماري پيدا مي كرد ، ولي او اينكار را نكرد ، زيرا بنده بود ، ونمي توانست چنين كاري را بكند ، زيرا پسر دادن ، فرزند دادن ، زنده كردن ، وميراندن ، صرف به حكم پروردگار( جل جلاله) مي باشد .
همچنان درحديث فوق حضرت پيامبر (صلی الله علیه وسلم) براي امت خويش ادب معامله با پيامبران و دوستان خود را تعليم مي دهد ، كه شما ، درمدح وثناگويي پيامبران نبايد زياده روي كنيد ، مقام بندگي و پيامبري بهترين مقامي براي اينان است.
صاحب تفسير ابن كثير مي گويد: الله (جل جلاله) رسولش (صلی الله علیه وسلم) را در مقام هاي مشرف به لقب بسيار شريفي عبد بيان داشته مي فرمايد : «او را در وقت نزول قرآن ، هنگام دعوت ، و درهنگام معراج به لفظ عبد ( بنده) خطاب نموده است ، واو را به عبادت نمودن در اوقات دلتنگي اش هنگام تکذيب مخالفين امرنموده است : الحمد لله الذي أنزل على عبده الكتاب" ثنا مخصوص الله (جل جلاله) است که بر بنده اش کتاب (قرآن) را فرستاد "وأنه لما قام عبدالله " زماني که بنده ی خدا برخواست "سبحان الذي أسرى بعبده ليلا" پاکي است ذاتي را که بنده اش را شب هنگام ازمسجد الحرام به بيت المقدس برد .
علامه قرطبي درتفسير جامع الآحکام مي فرمايد: دانشمندان مي گويند : هرگاه براي حضرت نبي کريم (صلی الله علیه وسلم) نامي مشرف تر نسبت به (عبد) مي بود ، آنحضرت (صلی الله علیه وسلم) را در اين حالت بزرگي به همان لقب نام گزاري مي نمود .
در عصر امروز بزرگترين مشکل بدعت کاران و کساني که به بدعت ها مبتلا شده اند ، توصيف ومدح بسيار افراطی پيامبر گرامی اسلام ، صحابه ی کرام و اولياء الله مي باشد.
آنان فکر ميکنند که ما با اين مدح وصفت ، اين شخصيت ها را دوست داريم ، واحيانا اين مدح سبب مي شود ، که بعضی از صفات الهی را به اين مخلوقات بدهند ، وهرگاه به ایشان گفته شود ، فورا غضبناک شده ، و در جواب مي گويند که شما به اين شخصيت ها احترام نداريد .
اصلا احترام شخصيت ها وقتی محقق می گردد و درست است که مطابق ارشادات قرآن و سنت با آنان برخورد شود ، آنان هرقدر مقام عالی داشته باشند ، به مقام پروردگار نميتوانند برسند، زيرا همه ی پيامبران ، صحابه ی کرام ، و اولياء الله مخلوق هستند ، و بايد با آنان مثل يک مخلوق معامله شود ، و صفات مخلوقی آنان بيان گردد . نه اينکه از محبت زياد ، آنانرا با صفات خالق توصيف نماييم .
|