قاعده ی اساسي در عبادت ها اينست که پيروي از قانون کسي عبادت آن کس پنداشته مي شود ، ما مسلمانان پروردگار يگانه را پرستش مي کنيم ، بنابراين قوانين الهي را ضامن سعادت خود دانسته ، تمامي اوامر او را بر خود تطبيق مي کنيم.
هرگاه کسي قانون الهي را بر خود تطبيق نمايد ، عبادت الله (جل جلاله) را انجام داده و هرگاه کسي قانون انسانها را بر خود تطبيق نمايد، آن شخص را عبادت نموده است.
مسيحيان چه وقت کافر شدند؟
قرآن عظيم الشان درمورد مسيحيان مي گويد: (اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ) ([1]). «اينان دانشمندان و راهبان خود و مسيح پسر مريم را به جاى خدا به الوهيت گرفتند با آنكه مامور نبودند جز اينكه الله (جل جلاله) را بپرستند كه هيچ معبودى جز او نيست منزه است او از آنچه [با وى] شريك مىگردانند.»
علامه قرطبي مي گويد : «آنان (مسيحيان) أحبار و رهبان ([2]) را مانند الله (جل جلاله) به حساب آوردند زيرا ، آنانرا را در همه چيز اطاعت نمودند.»
ازحضرت حذيفه (رضي الله عنه) درمورد اين آيه ی شريفه پرسيده شد ، كه آيا آنان علماء و راهبان خويش را عبادت مي كردند؟ گفت : نخير ، بلكه آنان زماني حلالي را حرام و حرامي را حلال بيان مي كردند ، ايشان به گفته هاي آنان يقين مي كردند.
حضرت عدي بن حاتم (رضي الله عنه) كه يك مسيحي بود و به دين مقدس اسلام مشرف شده بود مي گويد: روزي به نزد نبي كريم (صلى الله عليه وآله وسلم) آمدم و در گردنم صليبي از طلا را آويزان كرده بودم ، پيامبر(عليه الصلاة والسلام) به من گفت: (ما هذا يا عدي اطرح عنك هذا الوثن) اين چيست اي عدي ! اين بت را دور بيانداز ، سپس شنيدم كه اين آيت شريف را مي خواند (اتخذوا أحبارهم ورهبانهم أربابا من دون الله والمسيح ابن مريم) ([3]). سپس فرمود : آنان احبار ورهبان را نمي پرستند ، ولكن هرگاه آنان حلالي را حرام مي كردند ، ويا حرامي را حلال مي كردند ، ايشان به گفته هاي شان اعتقاد و يقين مي كردند.»
از اين آيه ی شريفه معلوم مي گردد که مسيحيان اگر چه در ظاهر بر اين عقيده نبودند که آنان علماء و راهبان خود را پرستش کنند، ولي از اينکه آنانرا در امور حلال و حرام واحکامي که مربوط به الله (جل جلاله) است صلاحيت مي دادند و از آنان پيروي مي کردند، بنابراين آنان را با الله (جل جلاله) شريک ساختند. بنابراين مشرک شدند.
هرگاه براي انساني صلاحيت داده شود که قانوني مخالف قانون الهي بسازد ، و از وي در قانونش اطاعت گردد ، او را معبود خود قرار دادن است.
اقسام قوانين در دين مقدس اسلام
در دين مقدس اسلام دو نوع قانون وجود دارد ، يکي قانون سماوي وديگري قانون وضعي.
قانون سماوي : قانون سماوي قانوني است که توسط قرآن و سنت ثابت شده باشد ، و علماي اسلام آنرا از قرآن و سنت استنباط نموده باشند ، که بنام شريعت اسلام شناخته مي شود.
مصادر قانون (شريعت) در دين مقدس اسلام : دين مقدس اسلام براي قوانين خويش مصادري دارد که قرآن عظيم الشان آنرا تعيين نموده است ، مصادر قوانين اسلامي (شريعت اسلامي) را مي توان به بخش هاي ذيل تقسيم نمود:
1- قرآن کريم
2- سنت رسول الله (صلي الله عليه وسلم)
3- اجماع امت اسلامي
4- قياس واجتهاد
1) قرآن کريم مصدر اول قانون (شريعت) :
انواع احکام قرآن کريم : قرآن کريم قانون کامل براي بشريت تا روز قيامت مي باشد ، بنابراين در قرآن کريم تمامي قوانين ونظام ها مانند نظام هاي اعتقادي ، فکري ، فردي ، اجتماعي ، تعليمي ، تربيوي ، اقتصادي ، سياسي ، عسکري ، ديپلماسي ، فرهنگي وغيره ذکر گرديده است که مسلمانان مي توانند زندگي دنيوي و اخروي خويش را مطابق ارشادات قرآني تنظيم نمايند ، قرآن کريم به شکل عام داراي سه نوع احکام مي باشد که عبارت اند از:
1- احکام اعتقادي : احکامي است که در مورد واجبات يک انسان مکلف در مورد ايمان به وجود الله (جل جلاله) ، توحيد ، ايمان به ملائکه ها ، کتاب هاي آسماني ، پيامبران ، روز قيامت ، جنت ، دوزخ ، صراط و غيره بحث مي کند که بنام عقيده ی اسلامي تدريس مي گردد.
2- احکام اخلاقي : احکامي است که واجبات يک شخص مکلف را در تطبيق فضيلت ها و اجتناب از امور زشت و رذايل بيان مي دارد ، که مربوط به جانب تربیتی قرآن مي گردد.
3- احکام عملي : احکامي است که متعلق به قوانين عملي در جامعه ی انساني مي باشد ، در مورد بيان مشخص آيات قرآني در مورد قوانين قرآني علما و دانشمندان اسلامی آيات را به شکل مفصل تقسيم بندي نموده اند که در اين زمينه تقسيم بندي دکتر عبدالکريم زيدان ارقامي را بيان داشته است که به ترتيب ذيل مي باشد:
1) قانون خانواده : در قرآن عظيم الشان 70 آيه در مورد قوانين متعلق به خانواده مي باشد که بنام (قانون الاسرة = قانون خانواده = احوال شخصي) مسمي گرديده است. که در آن بناي خانواده ی مسلمان بر پایه های قوي با بيان حقوق و واجبات اعضاي خانواده بیان شده است.
2) قانون مدني : قانوني که معاملات مالي افراد جامعه را تنظيم نموده وشامل خريدو فروش ، گروي وساير عقدها ميباشد در 70 آيت قرآني تشريح شده است .
3) قانون مرافعات : در اين آيات قوانين متعلق به قضا ، شهادت ، قسم وغيره ذکر شده است که هدف آن تحقق عدالت در جامعه مي باشد که در 13 آيه ی قرآني توضيح شده است.
4) قانون جزا : در اين قانون امور متعلق به جرايم و جزا هاي آن بيان شده است که هدف آن حفظ زندگي ، آبرو و اموال مردم و همچنان حفظ امنيت ، آرامش و اطمينان براي افراد جامعه مي باشد اين قانون در قرآن عظيم الشان در 30 آيه تشريح گرديده است.
5) قانون اساسي حکومت : در قرآن عظيم الشان 10 آيه در مورد قانون اساسي کشور و رابطه ی دولت با رعيت بيان شده است.
6) قانون ديپلماسي : اين قانون که شامل 25 آيه مي باشد تمامي امور ديپلماسي کشور در رابطه با روابط حکومت اسلامي با ساير کشور هاي جهان ، مسائل صلح و جنگ ، تامين زندگي ديپلمات ها (مستامنين) و مردمان بيگانه که مطابق قانون اسلام داخل يک سرزمين هستند، بيان شده است .
7) قانون اقتصادي : در مورد قوانين اقتصادي دولت اسلامي ، واردات ، مصارف ، تجارت ، سرمايه گذاري ، مشروعيت اقتصادي و عدم مشروعيت آن آيات قرآني نازل شده است که بصورت مشخص در مورد اقتصاد 10 آيه آنرا بيان مي دارد.
همچنان در قرآن عظيم الشان قوانين و ارشاداتي پيرامون مطالب مختلفي است که تقسيم بندي مفصل آن وقت زيادي را در بر مي گيرد ، که از جمله مي توان قوانين به شکل اجماعي قوانين ذيل را ياد آورد شد:
- قوانيني پيرامون شخصيت انسان وحقوق انسان .
- قوانيني پيرامون شخصيت زن وحقوق آن .
- قوانيني پيرامون حقوق طفل ، نگهداشت و رعايت آن .
- قوانيني پيرامون تعليم وتربيت .
- قوانين پيرامون آداب اجتماعي ، حقوق خانواده ، فاميل ، همسايه ها .
- قوانيني پيرامون شکايات ، شهادات وغيره .
خلاصه اينکه قرآن عظيم الشان بعنوان قانون اسلامي جامعه ی بشري ، در بخشهاي مختلف قوانين را بيان داشته است ، که مسلمانان جهان با استناد به آيات قرآني زندگي قانوني خويش را منظم مي سازند .
2) سنت رسول الله (صلي الله عليه وسلم ) مصدر دوم قانون (شريعت اسلامي): اينکه چرا مسلمانان مصدر دومي قانون يا شريعت اسلامي سنت رسول الله (صلي الله عليه وسلم) را قرار داده اند؟ دليلش قرآن کريم مي باشد ، زيرا قرآن عظيم الشان محمد (صلي الله عليه وسلم) را فرستاده ی الله (جل جلاله) معرفي نموده است ، اوست که آيات قرآن را با احاديث شريف تشريح و توضيح و بيان نموده است.
آيات قرآني به صراحت امر مي کند که مسلمانان به پيروي از رسول الله (صلي الله عليه وسلم) مکلف مي باشند : (يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا) ([4]) : «اي مومنان! ازالله (جل جلاله) ، از پيامبر و اولياء امور تان اطاعت کنيد ، وهرگاه درچيزي اختلاف داشتيد آنرا به سوي الله (جل جلاله) و رسولش برگردانيد ، هرگاه شما ايمان به الله (جل جلاله) وروز قيامت داريد ، اين کار خوب و بهترين تاويل است . اي مومنان از الله ، رسولش و اولي الامرتان اطاعت کنيد ، و هرگاه در چيزي تنازع نموديد (براي حل آن ) به الله ورسولش رجوع نمايد.
{مَّنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ} ([5]) کسيکه از رسول اطاعت مي کند از الله جل جلاله اطاعت نموده است.
{وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللّهِ} ([6]) و: {قُلْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ} ([7]) و: {قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ} ([8]) بگو! اگر شما الله را دوست داريد از من متابعت نماييد .
{وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ}([9]) :«براي مرد با ايمان و زن با ايمان شايسته نيست ، هنگاميکه امري را ، الله ورسولش فيصله نمايند ، اختياري در امور خويش داشته باشند.»
و: {وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا} ([10]) : «آنچه را رسول (صلي الله عليه وسلم) براي شما آورده است ، بگيريد ، واز آنچه شما را منع نموده است ، اجتناب ورزيد.»
(فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ) : «هرگاه در چيزي اختلاف داشته باشيد ، آنرا به بسوي الله (جل جلاله) و پيامبر(صلي الله عليه وسلم) برگردانيد ، و نگفت که بسوي حاکمانتان ، زيرا مصدر و منبع حاکميت در دين مقدس اسلام قرآن کريم و سنت صحيح پيامبر(صلي الله عليه وسلم) مي باشد.
مطابق آين آيات قرآني ، سنت رسول گرامي اسلام يکي از مصادر شريعت اسلامي بعد از قرآن کريم مي باشد، که پيروي از آن بر هر مومن واجب است.
صحابه ی کرام در زندگي رسول الله (صلي الله عليه وسلم) و بعد از وفاتش پيروي از سنت رسول الله را يک مصدر اساسي شريعت دانسته ، آنچه را که رسول الله برايشان مي فرمود، از آن پيروي مي کردند ، زيرا پيروي رسول الله بر اساس قرآن لازم و واجب مي باشد. بعد از وفات رسول گرامي اسلام هرگاه حکم موضوعی را در قرآن نمي يافتند به سنت رسول الله مراجعه مي نمودند ، و علماي اسلام تا روز قيامت مکلف به پيروي آن مي باشند.
آيا تمامي اقوال و افعال رسول الله (صلي الله عليه وسلم) قانون (شريعت) پنداشته ميشود؟ در اين زمينه علماي اسلامي اقوال وافعال رسول الله را چند قسم تقسيم نموده اند:
قسم اول : بعضي از افعال پيامبر که روش هاي بشري وي بود ، مثل رنگ چهره اش ، ساختمان فیزيکي بدنش ، علاقمندي به بعضي از خوراک ها وغيره ، علماء مي گويند آنچه مربوط به خواص بشري رسول الله بود ، شامل قانون يا تشريع نمي شود .
قسم دوم: بعضي افعال از خصايص مخصوص آن حضرت (صلي الله عليه وسلم) بود ، مثل ازدواج با امهات المومنين ، اضافه از چهار همسر ، پي در پي روزه گرفتن ، واجب بودن تهجد برای پیامبر ، بنابراين اين مربوط تشريع نشده ، زيرا مخصوص آن حضرت بود .
قسم سوم : بعضي افعال وي مطابق تجارب خاص زندگي اش بوده ، مثل تجارت ، زراعت ، تنظيم عساکر وغيره. وشخص رسول اين امور را جزء قانون شرعي ندانسته مثلا ، روزي به يک صحابي در مورد اصلاح درختان ارشادي نمود ، وزمانيکه حاصل درست نداد ، از نظر خود بر گشته براي شان گفت که "أنتم أعلم بأمور دنياكم" شما مسائل دنيوي را خوب مي دانيد ، و يا اينکه در غزوه ی بدر زماني که رسول گرامي اسلامي جاي مشخصي را براي لشکر تعيين کرد ، يک نفر از صحابه ی وي پرسيد که آيا اين مکان را الله (جل جلاله) برايت اختيار نموده است؟ و يا اينکه نظر خاص شما در مسائل جنگي مي باشد؟ رسول گرامي اسلام فرمود : بلکه اين نظر خاص مربوط به جنگ مي باشد . پس آن صحابي مکان ديگري را برايش مشوره داد ورسول گرامي اسلام نيز در اين قسمت مشوره ی وي را گرفت .
قسم چهارم : افعال ، اقوال وتقارير رسول گرامي اسلام (صلي الله عليه وسلم) در مورد بيان قرآن ، تعليم و ارشاد مي باشد که مصدر دومي شريعت اسلامي مي باشد. مثلا رسول گرامي اسلام فرموده است "صلوا كما رأيتموني أصلي" ([11]) آنچنانکه مرا مي بيند که نماز مي خوانم ، نماز بخوانيد "خذوا عني مناسككم"([12]) مناسک(اعمال حج) را از من یاد بگيريد .
تعريف سنت در نزد فقهاء :
سنت در لغت : سنت در لغت به معناي طريقه ، عادت و سيرت و روش مي باشد . وجمع آن سنن (سنتها) مي باشد.
سنت در اصطلاح فقهاء : روشي در دين است که فرض و واجب نباشد .
همچنین فعلي را مي گويند که نبي کريم (صلى الله عليه وسلم) به آن مواظبت نموده باشد و دليلي بر واجب شدن آن نباشد.
بنابراين سنت يک حکم تکليفي است که در مقابل آن واجب ، فرض ، حرام ، مکروه و مباح استعمال مي گردد.
تعريف سنت در نزد علماي اصول فقه : علماي اصول فقه مي گويند که سنت عبارت از قول ، فعل وتقرير رسول الله (صلي الله عليه وسلم) مي باشد.
منظور از سنت قولي : سخنان رسول الله (صلي الله عليه وسلم) است.
منظور از سنت فعلي : افعال واعمال رسول الله (صلي الله عليه وسلم) است .
منظور از سنت تقريري : هرگاه در نزد پيامبر (صلي الله عليه وسلم) سخني گفته شده باشد ويا عملي را صحابه نموده باشند وآن حضرت (صلي الله عليه وسلم) آنرا تاييد نموده ، و ياهم سکوت نموده باشد.
سنت در نزد احناف به معناي فقهي آن دو قسم است:
1- سنت هاي موکد : سنت هايي است که پيامبر (صلي الله عليه وسلم) به آن بر اساس عبادت مواظبت نموده است ، و ترک آن سبب کراهت و نافرماني مي گردد ، مثل : نماز جماعت ، أذان ، إقامه ، وغيره
2- سنت هاي زوائد : روش هاي پيامبر (صلي الله عليه وسلم) است که آنرا به شکل عادت انجام داده است ، انجام دادن آن کار نيک است ، مثل روش هاي پيامبر (صلي عليه وسلم) در نشستن ، برخاستن ، خوردن ، پوشيدن وغيره. ([13])
3) (اجماع امت) مصدر سوم قانون (شريعت اسلامي): اينکه : اجماع در لغت به معناي عزم ، قصد واتفاق مي باشد .
اجماع در اصطلاح : اجماع عبارت است از اتفاق تمامي مجتهدين امت اسلامي در زماني از زمان ها بعد از وفات رسول الله (صلي الله عليه وسلم) در موضوع شرعي مي باشد.
در بسا حالات امت اسلامي با هم در مسائلي اجماع کرده اند ، مثلا نماز ، روزه ، حج ، زکات به اجماع مسلمانان فرض مي باشند.
امت اسلامي اجماع نمودند که سالهاي اسلامي بر اساس هجرت رسول گرامي اسلام گرفته شود، و از اينکه ماه هاي قمري در عبادت ها نقش دارند ، بنابراين سالهاي اسلامي را سالهاي هجري قمري ناميدند که ماه هاي آن :
1- محرم الحرام
2- صفرالمظفر
3- ربيع الاول
4- ربيع الآخر
5- جمادي الاولي
6- جمادي الاخره
7- رجب المرجب
8- شعبان المعظم
9- رمضان المبارک
10- شوال المکرم
11- ذو القعدة الحرام
12- ذو الحجة الحرام
4) (قياس) مصدر چهارم قانون (شريعت اسلامي): قياس در لغت اندازه گرفتن چيزي را باچيزي ديگري گويند ، مثلا مي گويند فلان با فلان شخص قياس نمي شود ، يعني باوي مساوي نيست .
قياس دراصطلاح : مساوي نمودن يک چيز فرعي بر يک چيز اصلي است بر اساس موجوديت علت مشترک در هر دو .
ارکان قياس : قياس چهار رکن دارد :
الف : موجوديت اصل که به آن تشبيه مي شود (مشبه به) .
بـ : موجوديت فرع ، که آن فرع به اصل تشبيه مي شود (مشبه)
جـ : موجوديت حکم ، مثل حرام بودن شراب .
د : علت : و آن صفتي است که اصل و فرع را باهم جمع مي کند.
مثال : در عصر رسول الله (صلي الله عليه وسلم) شراب که (خمر) ناميده مي شد ، غالبا از انگور ساخته مي شد ، و شراب(خمر) توسط آيات قرآن عظيم الشان و سنت رسول گرامي اسلام حرام شناخته شده است ، وتمامي علماي اسلام اجماع نموده اند که شراب حرام است . اما در عصرهاي بعدي نوشابه هاي ديگري ساخته شده است که از انگور نبوده بلکه از چيز هاي ديگري ساخته مي شد ، بنابراين علماي اسلام اينگونه نوشابه هاي الکلي را به شراب قياس نموده وآنرا حرام دانستند ، زيرا گفتند :
الف : موجوديت اصل که به آن تشبيه ميشود (مشبه به) شراب (خمر) است .
بـ : موجوديت فرع ، که آن فرع به اصل تشبيه ميشود (مشبه) که آن نوشابه هاي الکولي است .
جـ : موجوديت حکم ، مثل حرام بودن شراب.
د : علت : وآن صفتي است که اصل وفرع را باهم جمع مي کند ، درصفت گفتند که خمر(شراب) براي اين علت حرام شده است که سکر آور است ، بنابراين اگر اين علت در هر نوشيدني ديگر ديده شود ، به همان شراب قياس مي گردد.
قانون وضعي : منظور از قانون وضعي قوانيني است که انسان هاي متخصص مطابق تخصصات خويش در بخش هاي مختلف آنرا به شکلي تصويب مي کنند که تحت پوشش قرآن کريم وسنت رسول الله (صلي الله عليه وسلم) بوده ، و يا با آنها مخالفت نداشته باشد . مثل : قانون تحصيلات عالي ، قانون معارف ، قانون وزرات انرژي و برق ، قانون شهرسازي ، تهيه مسکن ، انکشاف دهات ، بانکداري ، تجارت وغيره.
مثلا در قانون تحصيلات عالي : از ديدگاه دين مقدس اسلام متخصصين تعليم وتربيت حق دارند که قانوني را براي تحصيلات عالي وضع نمايند که مطابق آن ، موسسات تحصيلات عالي صورت گيرد ، همچنان لوائح مختلفي ، مثل لائحه شموليت درکادر علمي ، لائحه ی امتحانات ، لائحه ی پذيرش محصلين و غيره.
ولي در قسمت مواد آن حتما قوانين اسلامي درنظر باشد، بنابراين اگر قانون تحصيلات عالي بي حجابي را براي دختران اجازه مي دهد ، اين قانون مخالف قرآن مي باشد ، و قانون گذاران حق ندارند که چنين قانوني بسازند .
-----------------------------------------------
[1] - التوبة /31
[2]- احبار جمع حبر است ، و حبر در زبان عربي رنگ را گويند ، ولي براي عالم ودانشمند نيز حبر گويند زيرا او رنگ وقلم را را زياد استعمال ميکند ، رهبان جمع راهب است ، وراهب در مسيحيت کساني اند که ترک دنيا نموده ازدواج نميکنند ، فقط در کليسا زنده گي ميکنند ، ارباب جمع رب است ورب به معناي پروردگار مي باشد .
[3] -
[4] - [النساء: 59]،
[5] - [النساء: 80]،
[6] - [النساء: 64]،
[7] - [آل عمران: 32]،
[8] - [آل عمران: 31]،
[9] - [الأحزاب: 36]،
[10] - [الحشر: 7].
[11] - عن مالك بن الحويرث قال : أتينا رسول الله صلى الله عليه و سلم ونحن شببة متقاربون فأقمنا عنده عشرين ليلة فظن أنا قد اشتقنا إلى أهلينا سألنا عمن تركنا في أهلنا فأخبرناه وكا رسول الله صلى الله عليه و سلم رحيما رفيقا فقال : ( ارجعوا إلى أهليكم فعلموهم ومروهم وصلوا كما رأيتموني أصلي فإذا حضرت الصلاة فليؤذن أحدكم وليؤمكم أكبركم ) حديث نمبر 2131 – صحيح ابن حبان قال شعيب الأرنؤوط : إسناده صحيح على شرط البخاري
[12] - حدثنا مسدد حدثنا يحيى عن سعيد بن أبي عروبة عن قتادة عن الحسن عن حطان بن عبد الله الرقاشي عن عبادة بن الصامت قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم خذوا عني خذوا عني قد جعل الله لهن سبيلا الثيب بالثيب جلد مائة ورمي بالحجارة والبكر بالبكر جلد مائة ونفي سنة . 4415 تحقيق الألباني :صحيح ابن ماجة ( 2550 ) صحيح وضعيف سنن أبي داود تاليف محمد ناصر الدين الألباني 9/415
[13] - الموسوعة الفقهية الكويتية تاليف وزارة الأوقاف و الشؤون الإسلامية بالكويت ، 2/8927
|