اسم از اسلام: شوريس شاندا
اسم بعد از اسلام: محمد علي
ملیت: هندي
نومسلمان/ شوريس شاندا ( محمد علي ): - رؤيایی او را هنگام اذان صبح بیدار کرده و به ورود به دین اسلام برانگیخت.
- به مسجد رفته و نماز صبح را بدون وضوء ادا نمود و بعدها با اسلام آشنا شده.... و مسلمان شد.
- توحيد با فطرت انسان تناسب دارد... و عبادت بت ها با عقل بشري همخوانی ندارد... هدايت از جانب الله عزوجل برای بنده در زمان و مكانی می رسد که جز خدای سبحانه و تعالى کسی از آن خبر ندارد. خدواند متعال مى فرماید: (.. فَيُضِلُّ اللّهُ مَن يَشَاءُ وَيَهْدِي مَن يَشاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ) ابراهيم: 4، یعنی: (... تا بیان کند برای ایشان پس گمراه سازد خدا هر که را خواهد و راه نماید هر که را خواهد و اوست غالب باحکمت.)
مثلاً زمانی خدای متعال حضرت زكريا - عليه السلام – را به پسری به نام "يحيى" - عليه السلام – که پیامبر می شد مژده داد، که او کهنسال و پیر شده بود. همچنین خدای تبارک و تعالی برای این مرد نیز اراده ی هدایت را زمانی داشت که کاملاً پیر و ناتوان شده بود و این هدایت به صورت رؤیایی در خوابش جلوه نمود.
هدايت در زمانی غیرمنتظره به سراغش آمده بود. او نور و روشنایی را پس از عمری زندگی در تاریکی شرک مشاهده کرد. در حالیکه روزها، ماه ها و سال های بسیار از راه هدایت دور گشته بود. قابل پیشبینی نیست که بعد از سفیدی موی سر و گذشتن قطار و رسیدن آن به خط پایانی در زندگی اراده ی خداوند بر آغاز دوباره بعد از پایان برای این مرد مقرر دارد.
تازه مسلمان محمدعلى پیرمردی بود کهنسال که عمرش از شصت سال گذشته بود. عمر خود را به پرستش بت هایی که سود و زیانی برایش نداشتند هدر سپری نموده و هربار از بتی به بت دیگر پناه برده بود تا برایشش سند و مدرکی دال بر این باشد که این سنگ هایی که می پرستد حتی خود را از افتادن و آسیب دیدن نمی توانند محفظ دارند و با هر بادی که می وزد به راست و چپ متمایل می شوند، چگونه ممکن است انسان را فراتر برده و دستش را گرفته و به سعادت نائل آورد؟ و آیا واقعاً می توان خوشبختی و سعادت بیاورد، بدون شک خیر! این دلیل و مدرکی قدیمی بود که به انسان عرضه گشته بود. خداوند متعال می فرماید: (...أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ) هود: 62یعنی: (... آیا منع می کنی ما را از آنکه عبادت کنیم معبودانی را که عبادت می کردند پدران ما و هرآئینه ما در شبهه قوی ایم از آنچه می خوانی ما را به سوی آن.)
به او مژده ی اسلام از جانب خداوند عزوجل در قالب یک "رؤيا" که در خواب می بیند می رسد. در خواب می بیند که دو مرد به سویش می آیند که لباس سفید بر تن دارند و چهره هایشان همچون ماه می درخشد. به او می گویند: (بشتاب به سوی رحم خداوند، به سوی دین حق، به سوی دین اسلام!). او با صدای بانگ مؤذن از خواب برمی خیزد، که برای نماز ندا می دهد: (الله أكبر..).
از آن جا که محمدعلی به نیک رفتاری، راستگویی و محبت و دوستی با آشنا و بیگانه شناخته می شد به سوی مؤذن مسجد نزدیک منزلش رفت. او از همشهری های او بوده و باوجود اختلاف عقيده جزو افراد نزدیک به وی بود. خوابش را برای او تعریف کرد و اتفاقی که برایش افتاده بود را. در این لحظه شادی در جهره ی دوستش، امام مسجد، آشکار گردید و به او گفت: بدان که خداوند اراده ی خیر برایت نموده است.
آن دو مدت زیادی باهم نشسته و در این مدت دوست مسلمانش درباره ی دین اسلام برای او توضیح داد؛ درباره ی ارکان آن، تعاليم سهل و آسانش و اینکه اسلام دين فطرت است، فطرتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است. سپس از او خواست تا با هم به انجمن آشنایی با اسلام بروند. چراکه در آن جا دعوتگران کاردان دین اسلام را بهتر برای او شرح دادخ و درباره ی آنچه در ذهن او در مورد اسلام و دیگر ادیان وجود دارد بحث خواهند نمود. هر دو باهم به سوی انجمن به راه افتادند.
در انجمن آشنایی با اسلام خداوند او را به راه درست و حق هدایت فرمود، و تاریکی های شرك از روحش کنار زده شدند و نور توحيد چون نوازشی آرام همه ی ظلمات و تاریکی ها را از وی زدود و از قلبش خارج ساخت. همانگونه که خدای متعال می فرماید: (إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ حَنِيفاً وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ) انعام: 79، یعنی: (هرآئینه متوجه ساختم روی خود را به سوی کسیکه بیافرید آسمان ها و زمین را در حالتیکه راست دینم و نیستم از مشرکان). او به پیروی از دعوتگر و بعد از او شروع هدایت و پایان گمراهی خویش را اعلام نمود.
بعد ازآنکه خداوند منت هدایت را بر او نهاده و دانست که اسلام همان دينی است که خداوند آن را به عنوان رحمتی برای کل جهانیان فرستاده است، خواست تا این رحمت و لطف الهی را در ابتدابه نزدیکانش منتقل سازد و فرزندانش را به دین اسلام دعوت نموده و برایشان توضیح داد هر آنچه خیر و نیکی که نه تنها برای آن ها بلکه برای کل بشریت در آن وجود دارد. همان داستانی که در آغاز بود در پایان نیز همان بود. خدای متعال می فرماید: (.. وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَب مَّعَنَا وَلاَ تَكُن مَّعَ الْكَافِرِينَ) هود42، یعنی: (... و آواز داد نوح پسر خود را و او بود در کرانه: ای پسرک من سوار شو با ما و مباش با کافران) و با قلبی فشرده شده از درد و حسرت از نافرمانی پسرانش، از خدای عزوجل برایشان طلب هدايت نمود، شاید خداوند آنان را هم هدایت فرماید.
درباره ی راز علاقمندش به دین اسلام مي گوید:
اولاً: توحيد، یعنی آنکه پرستش حقیقی در عبادت خدای یگانه و بی شریک نهفته است و علامت آن: "لا إله إلا الله محمد رسول الله" می باشد.
ثانياً: مساوات در اسلام موضوع بسیار بزرگی و با اهمیتی است، فرقی بين غني و فقير نیست مگر بواسطه ی تقوى و عمل صالح... پروردگار متعال می فرماید: (وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِيناً فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ) آل عمران: 85 یعنی: (و هر که طلب کند غیر اسلام دینی دیگر را پس هرگز قبول کرده نخواهد شد از او و او در آخرت از زیان کاران است.)
والسلام