يکی از اصطلاحات عقيدهی اسلامی اصطلاح شفاعت است که در بسياری حالات استعمال آن اشتباهاً بکار رفته است، و بين شفاعتهای انسانها در مقابل انسانها و شفاعت در مقابل الله (جل جلاله) خلط صورت ميگيرد. همچنان دراينکه شفاعت در آخرت است و چه شرايطی دارد نيز احياناً اشتباه صورت ميگيرد بنابراين لازم است در اين مورد بحث مفصلی صورت گيرد. وبرای اينکه اين موضوع بشکل درست واضح گردد لازم است بين شفاعت در دنيا بين انسانها و شفاعت اخروی در مقابل پروردگار مقايسه داشته باشيم.
الف: شفاعت در دنيا: مردم در امور دنيوي احياناً براي يکديگر شفاعت ميکنند، مثلا محصلي کوشش زياد نموده و در جريان امتحان اشتباهي نموده که سبب ناکامي اش ميگردد، مثلا يک نمره يا دو نمره سبب کاميابي وي ميشود، در اين قسمت بعضي از استادان مهربان و يا مسوولين اداره که در نزد استاد مضمون محترم هستند، براي استاد شفاعت ميکنند که اين شاگرد بي نهايت زحمت و کوشش نموده، و صرف به يک يا دو نمره ضرورت دارد که کامياب شود.
استاد مربوطه که روزانه از اين دانشجو را با اخلاق خوب و زحمتکشي هايش آگاهی دارد، بر وي ترحم نموده، بخاطر يک يا دو نمره، او را همکاري مينمايد. ولي هيچگاهي اين شفاعت در حق انساني صورت نميگيرد که تمامي وقت خود را ضايع نموده، و اکنون در امتحان مستحق صفر گرديده است.
اقسام شفاعت در دنيا:
1- شفاعت کسانی که شخصیتی دارند: منظور از شفاعت این گونه افراد در دنيا اينست که هرگاه پادشاهی به غضب آيد و بخواهد کسی را جزايی بدهد، ولی در مقابل وی شخصی از رويداران و شخصيت های معروف آن کشور او را شفاعت نمايد، پادشاه در اين لحظه فکر ميکند که هرگاه سخنان اين شخص را نپذيرم شايد برايم مشکلی در آينده ايجاد کند، او شخص شناخته شده است، بنابراين در بعضی حالات بخاطر ترس از جانب مقابل سخنانش را در مورد مجرمی ميپذيرد، و يا اينکه طمع در مورد آيندهی خود داشته باشد. مثلا شفاعت کسی را در مورد شخصی بخاطر اينکه او هم در آينده برايش کاری را انجام دهد، قبول ميکند، و يا اينکه قبلا او برايش کاری را انجام داده بنابراين او بالايش حق دارد تا چنين کاری را برايش انجام دهد. تمام اين تصورات در مورد پروردگار ناروا و نادرست است. و هرگاه کسی بگويد که فلان شخص بخاطر بلندی مقام و منزلتش شفاعت ميکند و بر الله حق دارد که سخنانش را بپذيرد، از ديدگاه شريعت اسلامی هيچ کسی بر پروردگار حقی ندارد، قدرت پروردگار از همه بلندتر و هر کسي که در مقابل وی اگر شفاعت هم کند شفاعتش بر اساس عذر و نياز و بندگی ميباشد، چنانچه در احاديث شفاعت وارد شده است که بزرگترين پيامبران جرئت شفاعت کردن ندارند و حتی رسول الله (صلی الله عليه وسلم) در روز قيامت نخست به بارگاه الهی سر سجده نهاده و سپس بعد از اجازهی پروردگار سخنانش را بيان ميکند.
2- شفاعت محبت: احيانا کسی در ملک پادشاهی سرقت نموده است و آن پادشاه ميخواهد او را به جزايش برساند ولی نظر به شفاعت اعضای فاميلش (خانمش، فرزندانش، اقاربش) او را عفو ميکند، زيرا پادشاه فکر ميکند که عدم قبولی سخنان اين شخص سبب خفگی اعضای فاميلم ميگردد، و فضای محبت را به جنجال مبدل ميکند و شايد آنان عکس العمل منفی در مقابلش انجام دهند، بنابراين آن مجرم را عفو ميکند، ولی اينگونه شفاعت ها را نميتوان با چنين استدلال در مقابل ذات پروردگار نيز بيان داشت، زيرا پروردگار با اينکه محبت زيادی با بسياری از شخصيت های گرانقدر دارد، ولی بازهم همه بندگان پروردگار ميباشند، پروردگار برای اينکه رحمن و رحيم است بر بندگان خود رحمت ميکند و فرصت دادن شفاعت هم جزئی از رحمت الهی ميباشد ولی نميتوان آنرا با اساسات انسانی تعبير نمود، زيرا پروردگار و امورش کاملا با مخلوقات فرق دارد.چنانچه خداوند (جل جلاله) میفرماید:{لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ} (الشوري: 11)
3- شفاعت ماذونه: (اذن) در زبان عربی اجازه را ميگويند، و شفاعت ماذونه شفاعتی است که شخصی اشتباهی نموده است او هيچ راهی برای خلاصی ندارد، آن شخص ميداند که هيچکسی نميتواند جريمهی وی را توجيه کند، فقط منتظر مهربانی پادشاه ميباشد، که اگر او بر اساس مهربانی و شفقت او را ببخشد خوبست و گرنه مستحق سرسخت ترين مجازات ميباشد، آن پادشاه که اخلاص و بيچارگی اين شخص را ميبيند، يا خودش مستقيما او را ميبخشد و ياهم برای بعضی از اشخاص نيک اجازه ميدهد که آنان برايش شفاعت کنند، تا او را ببخشد.
ب: شفاعت در امور اخروي: شفاعت در امور اخروی با شفاعت دنيوی فرق دارد، دو نوع اول شفاعت که در دنيا هستند در آخرت وجود ندارد، اما قسم سوم که شفاعت ماذونه است، در روز آخرت نيز ميباشد، در احاديث آمده است که بعضي از اشخاصي مانند، پيامبران، شهدا، علماء و اشخاص با تقوا، در روز آخرت شفاعت بعضي از گناهکاران را ميکنند. زيرا آيات و احاديثی که در مورد شفاعت به کار رفته است، ثابت ميکند که شفاعت در روز قيامت وجود دارد.
از ابی هريره (رضی الله عنه) روايت است که رسول الله (صلی الله عليه وسلم) فرمود: « أسعد الناس بشفاعتي يوم القيامة من قال لا إله إلا الله خالصا من قلبه أونفسه». (بخاری). «باسعادت ترين اشخاص به شفاعت من در روز قيامت کسی است که با اخلاص از قلب و نفس ميگويد (لا اله الا الله)»
طفيل بن ابی بن کعب از پدرش روايت ميکند که نبی کريم (صلی الله عليه وسلم) فرمود: «إذا كان يوم القيامة كنت إمام النبيّين وخطيبهم وصاحب شفاعتهم غير فخر». :«در روز قيامت من امام پيامبران، خطيب شان و صاحب شفاعت شان ميباشم و در اين فخری نيست.» (مسند احمد)
شفاعت مخصوص مسلمانان است، بنابراين کافر، منافق و مشرک از شفاعت محروم ميباشند.
عوف بن مالک اشجعی ميگويد که رسول الله (صلی الله عليه وسلم) گفت: «أتدرون ما خيّرني ربّي اللّيلة قلنا: الله ورسوله أعلم. قال: فإنّه خيّرني بين أن يدخل نصف أمّتي الجنّة وبين الشّفاعة، فاخترت الشّفاعة قلنا: يا رسول الله ادع الله أن يجعلنا من أهلها. قال: هي لكلّ مسلم».
«آيا ميدانيد که پروردگارم مرا به چه اختيار داد؟ ما گفتيم: الله و رسولش بهتر ميدانند. فرمود: برايم در بين شفاعت امتم و يا اينکه نصف امتم را به جنت داخل نمايد اختيار داد، و من هم شفاعت را اختيار نمودم. ما گفتيم: ای رسول خدا برای ما دعا کن که ما در روز آخرت از مستحقين شفاعت شما باشيم. فرمود: اين شفاعت برای هر مسلمان است. الآجري در "الشريعة" ص(343)، والحاكم (ج1 ص14) .»
انس بن مالک رضی الله عنه ميفرمايد که رسول الله (صلی الله علیه وسلم) فرمود: «أنا أوّل النّاس يشفع في الجنّة وأنا أكثر الأنبياء تبعًا». :«من نخستين کسانی خواهم بود که در جنت شفاعت ميکنم، ومن در ميان پيامبران کسی خواهم بود که بسيار پيرو خواهم داشت».(روایت مسلم)
ابوهريره (رضی الله عنه) ميفرمايد که رسول الله (صلی الله علیه وسلم) فرمود: « لكلّ نبيّ دعوة دعا بها في أمّته فاستجيب له، وإنّي أريد إن شاء الله أن أؤخّر دعوتي شفاعةً لأمّتي يوم القيامة». :«هر پيغمبری دعايی دارد که در مورد امتش اجابت ميشود، و من ميخواهم که ان شاء الله اين دعای خود را به تاخير بياندازم تا برای امتم در روز قيامت باشد.» أحمد (ج2 ص409)، وابن خزيمة ص(260،261).
شروط شفاعت: شفاعت دارای يک سلسله از شروطی ميباشد که عبارت اند از:
شرط اول: اجازهی پروردگار ميباشد، بر اساس فرموده خداوند (جل جلاله) که می فرماید: (مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ) :(البقره: 255) «كيست آن كس كه جز به اذن او در پيشگاهش شفاعت كند.»
بر اين اساس تمامی فرشتگان، پيامبران، شهداء و صالحين نميتوانند بدون اجازهی پروردگار شفاعت کسی را نمايند. و در جای دیگری خداوند (جل جلاله) میفرماید:{وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى} (النجم: 26)
:«و بسا فرشتگانى كه در آسمانهايند [و] شفاعتشان به كارى نيايد مگر پس از آنكه خدا به هر كه خواهد و خشنود باشد اذن دهد.»
در احاديث آمده است که رسول الله (صلی الله عليه وسلم) در روز قيامت نخست به بارگاه الهی سر سجده گذاشته و حمد او را ميفرستد، تا اينکه برايش اجازه شفاعت داده ميشود.
شرط دوم: رضايت پروردگار از شفاعت کننده و کسيکه برايش شفاعت ميشود. خداوند (جل جلاله) به کسی اجازه می دهد که شفاعت کند که از او راضی باشد چون فرشتگان، پيامبران، شهداء و صالحين، که در مورد شفاعت شان آیات و احادیثی وجود دارد. و ادعای کفار که بت ها برایشان شفاعت می کند نادرست است چون قدرت شفاعت را ندارند و نه خداوند (جل جلاله) به ایشان اجازه و قدرت آنرا می دهد. چنانچه خداوند (جل جلاله) میفرماید: {وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ} (یونس: 18) :«به جاى خدا چيزهايى را مىپرستند كه نه به آنان زيان مىرساند و نه به آنان سود مىدهد و مىگويند اينها نزد خدا شفاعتگران ما هستند.»
و در مورد کسی اجازهی شفاعت می دهد که از او راضی شود. چنانچه خداوند (جل جلاله) می فرماید: {وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى} (الأنبياء: 28): «و شفاعت نميکنند مگر برای کسانيکه پروردگار از آنان راضی شود.»
شرط سوم: مسلمان بودن کسيکه شفاعتش ميشود: در شفاعت شرط است که آن شخصيکه برايش شفاعت ميشود مسلمان باشد. شفاعت کسی برای کافر، مرتد، مشرک و منافق پذيرفته نميشود. چنانچه خداوند (جل جلاله) می فرماید: {مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَلَا شَفِيعٍ يُطَاعُ} (غافر: 18): «براي ظالمان هيچ دوستي نيست و نه شفاعتگري كه سخن او پذيرفته شود.»
و منظور از ظالمان در اين آيت شريف کافران است. "الشعب" (ج1 ص205). در ميان مشرکين يک استثناء برای ابوطالب روايت شده است. و در جای دیگری خداوند (جل جلاله) می فرماید: {فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ} (المدثر: 48): «پس شفاعت شفاعت كنندگان به حال آنها (کفار، منافقین، مشرکین) سودى نمى بخشد.»
بدون شک هر کسی نمیتواند برای هر کسی شفاعت کند. نخست بايد کسی که شفاعت ميکند اجازه الله (جل جلاله) را حاصل نمايد، و خداوند برای کسانی اجازه را می دهد که از ایشان راضی باشد. و برای کسانی شفاعت نمايد که ميتوانند از شفاعت بهره برند، و مستحق شفاعت باشند.
آنانيکه شفاعت ميکنند: بر اساس روايات، رسول الله (صلی الله عليه وسلم) کسيست که بيشترين شفاعت نصيبش خواهد بود، اين شفاعت وی برای بلند شدن درجهی بعضی از امتش است که آنان در جنت هستند ولی رسول الله (صلی الله عليه وسلم) شفاعت ميکند تا آنان به مقام عالی جنت بروند، همچنان شفاعت رسول الله (صلی الله عليه وسلم) در مورد يک تعداد از امتش که بدون حساب به جنت بروند. همچنان شفاعت رسول الله (صلی الله عليه وسلم) برای کسانيکه نيکی ها و بدی های شان مساوی است، رسول الله (صلی الله عليه وسلم) برایشان شفاعت ميکند تا داخل جنت شوند، وبرای کسانيکه مستحق دوزخ هستند و به دوزخ ميروند شفاعت ميکند که داخل آتش نشوند، همچنان شفاعت رسول الله (صلی الله عليه وسلم) برای انسانهای موحد گناهکار تا داخل جنت شوند.
در اين شفاعت همراه با رسول الله (صلی الله عليه وسلم)ملائکه ها، پيامبران، شهداء، صديقين، صالحان، و مومنان شرکت خواهند نمود. سپس پروردگار يک تعداد مردم را از دوزخ بدون شفاعت بر اساس فضل و رحمت خود بيرون ميکند، (الهی ما را در روز قيامت شامل فضل و رحمتت گردانی.)
همچنان عمل مومنان نيز در روز قيامت برای شان شفاعت ميکند چنانچه رسول الله (صلی الله عليه وسلم) ميفرمايد: «الصَيامُ وَالقرآن يَشْفَعانِ لِلْعَبْدِ يَوْمَ القِيامَةِ» (صحيح الجامع الصغير) للألباني، برقم: (3882).
|