انسان در هنگام زندگي نمودن در جامعه يک سلسله از ضرورتها و نيازمنديهاي اجتماعي دارد که عبارت اند از:
- ضرورت به فاميل و روابط فاميلي.
- ضرورت به مکتب، مدرسه و دانشگاه .
- ضرورت به قانون و دستگاه اجراکننده آن.
نقش دين مقدس اسلام را در زندگي اجتماعي انسان ميتوان در سه بخش اساسي مورد مطالعه قرار داد:
1- نقش ايمان در بخش روابط فاميلي واجتماعي
دين مقدس اسلام براي همهی اعضاي فاميل، اقارب، همسايگان و همشهريان قوانيني را بر اساس حقوق و امتيازات بيان داشته است که نتيجهی آن همبستگي و روابط نيک، ميان اعضاي خانواده، اقارب و همسايگان و ساير همشهريان تامين ميگردد.
نظام اجتماعي اسلام بهترين وسيلهی نجات جامعه بشري است. زيرا دين مقدس اسلام براي حفظ رابطهها يك سلسله قوانيني دارد كه ميتواند پيوند انسانرا با خانواده، اقارب و ساير انسان ها بگونه ای توجيه نمايد كه در نتيجه خوشبختي و سعادت همه بصورت عادلانه تضمين گردد. در دين مقدس اسلام رابطه ی فرد با فرد و جامعه اش بر اساس احترام و حقوق متقابل بيان شده است که نتيجهاش دوام و استمرار روابط ميان فاميل، اقارب و ساير افراد جامعهی اسلامی ميباشد، برای مثال:
در مورد مادر: در دين مقدس اسلام براي احترام مقام مادر آيات و احاديث بسيار زيادي بيان شده است، و در بعضي از روايات حضرت محمد(صلی الله علیه وسلم) براي بعضي از صحابه بيان داشته كه خدمت مادرت را انجام ده كه جنت زير قدمهايش مي باشد. بر همين اساس دختران و پسران متدين، مادران خويش را نور چشمان خود دانسته، آنانرا با نهايت درجه احترام ميکنند، در هنگام مشکلات و مريضيشان، هميشه در خدمت آنان قرار داشته، و تا آخرين لحظات عمر خدمتگزارش ميباشند. اين احترام مادر از همان راهنمايى دين سرچشمه گرفته است.
حضرت ابي هريره (رضی الله عنه) روايت مي کند که شخصي به نزد رسول الله (صلی الله علیه وسلم) آمده و گفت: اي رسول الله! چه کسی مستحق تر است که من به او نیکی کنم؟
آنحضرت فرمود: مادرت، شخص گفت: بعد از آن، آن حضرت گفت: مادرت، آن شخص گفت: بعد از آن، آن حضرت فرمود: مادرت، آن شخص گفت: بعد از آن، آنحضرت فرمود: پدرت.([8])
در اين حديث شريف پيامبر(صلی الله علیه وسلم) به يک مسلمان ميفهماند که نسبت به تمامي اشخاصي که او را در زندگي ارزش مي دهد و با ايشان دوستي مي کند ترحم، رويه نيک، دلسوزي، صميميت ومحبت بيشتر با مادرش داشته باشد، حتي در رابطه با پدر نيز مادر را بيشتر حق داده است.
در مورد پدر: پدر نيز مانند مادر درميان فاميل داراي ارزش فراوان بوده و فرزندانشان مطابق ارشاد پيامبر(صلی الله علیه وسلم) که پدر را دروازهای از دروازههاي جنت معرفي نموده است، به او احترام مینماید.
حضرت ابي دردا(رضی الله عنه) ميفرمايد که از رسول الله (صلی الله علیه وسلم) شنيدم که ميگفت: پدر دروازهی ميانی از دروازههاي جنت است، هرگاه خواسته باشی ميتوانی اين دروازه را از دست بدهی و يا هم آنرا حفظ نمايی.([9])
قرآن عظيم الشان براي احترام بيشتر والدين تصريح نموده است چنانچه الله (جل جلاله) میفرماید: {وَقَضَى رَبُّكَ أَلا تَعْبُدُوا إِلا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاهُمَا فَلا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلا كَرِيمًا وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا} (الاسراء: 23-24)
«و پروردگار تو امر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد اگر يكى از آن دو يا هر دو در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها [حتى] اف مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگو و از سر مهربانى بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو پروردگارا آن دو را رحمت كن چنانكه مرا در خردى پرورش دادند.»
در این آیه می بینیم که از استعمال کلمه (اف) در مقابل پدر و مادر منع شدیم، زيرا اين کلمه به خستگي و دلتنگي دلالت مي کند که يک مسلمان نبايد، درمقابل والدين خويش چنين لفظ زشتی را که سبب نا خشنودي آنان گردد استعمال نمايد. وهرگاه دقيقا متوجه شويم که از استعمال يک کلمهی اف که بنزد بعضي ها ساده معلوم ميشود نهي و ممانعت مطلق صورت گرفته است بنابراين فکر کنيد که بر خوردهاي زشت بيشتر از اين چقدر ناروا و زشت ميباشد.
بنابراين بر هر مسلمان لازم است که در معامله با والدين نهايت درجهی احترام را رعايت نمايد.
در قسمت همسر: دين مقدس اسلام، احترام وعزت نمودن به همسران را جزء اساسي برنامههاي زندگي يک مومن قرار داده است َ، براي خانمها وشوهران يک سلسله از اوامر و ارشاداتي است که بايد آنرا مراعات نمايند، و اساس زندگي فاميلي بين خانم و شوهر را (مودت و رحمت) بيان داشته است. چنانچه خداوند (جل جلاله) می فرماید: {وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ} (الروم: 21): «و از نشانههاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در اين [نعمت] براى مردمى كه مىانديشند قطعا نشانههايى است برای کسانی که می اندیشند.»
همچنان پيامبر(صلی الله علیه وسلم) هميشه مردم را به معاملهی نيک با خانمهاي شان وصيت ميکردند: حضرت ابي هريره(رضی الله عنه) از نبي کريم (صلی الله علیه وسلم) روايت مي کند که فرمودند: هرکسيکه به خداوند و روز آخرت ايمان دارد در هنگام حضور يابي در کاري بايد سخن خير بگويد و يا هم خاموش باشد، و همچنان به زن ها توصيه نيك نمايید. ([10]) امام نووي مي گويد: منظور سخن پيامبر (صلى الله عليه و سلم): (واستوصوا بالنساء) اينست که در آن تشويق مردان به ملايمت و نرمي با زنان و با آنان روش نيک نمودن است.
حضرت پيامبر اسلام (صلی الله علیه وسلم) عزت دادن خانم ها را ويژه ی مردان خدا پرست دانستـه، واهانت آنان را خاصيت زشت مردان پست دانسته است چنانچه از ایشان روایت شده که فرموده است: (بهترين شما بهترين تان با فاميلش مي باشد، ومن بهترين شما با فاميلم مي باشم، زنان را مردان با شخصيت عزت مي نمايند، و مردان پست و بی شخصيت آنانرا توهين مي کنند) ([11]) و همچنان اطاعت شوهر را ويژهی همسران مؤمن دانسته، و با توجيهات سالم و براي زندگي انسان با احترام جانبين دوام اين زندگي را تضمين نموده است.
زندگي و شخصيت پيامبر (صلی الله علیه وسلم) بهترين الگو و نمونه براي تمامي مردان مومن است که آنحضرت هيچگاهي در مقابل همسران خويش از خشونت و تندي کار نگرفته و در اين مورد حديث صحیحی است که آنرا يکتن از همسران پيامبر (صلی الله علیه وسلم) روايت کرده است: حضرت بي بي عايشه (رضي الله عنها) روايت مي کند که رسول الله (صلی الله علیه وسلم) هيچگاه خادمي و يا خانمي را لت و کوب ننموده است. ([12])
مطابق اين ارشادات نبوی هر مسلمان با ايمان رابطهی خوبی با همسرش داشته با محبت، مودت، دوستی و صميميت زندگی خويش را به پيش مي برند، اين محبت و دوستی آنان بر اولادهای آنها تاثير داشته و هر يکی ديگر را احترام نموده و ساليان متمادی در يک خانواده با هم زند گی ميکنند.
در قسمت دختر و خواهر: دين مقدس اسلام داشتن دختر و خواهر را رحمت الهي پنداشته، و هرگاه کسي با خواهر و دختر خويش اخلاق خوب نموده و در رابطه با ايشان از خدا بترسد، اين روش وي سبب دخول وي به جنت ميگردد حضرت ابي سعيد خدري (رضی الله عنه) از پيامبر (صلی الله علیه وسلم) روايت مي کند که فرمود: هر گاه کسي سه دختر و يا خواهر داشته باشد، و ياهم دو دختر يا خواهر داشته باشد، و با ايشان روش انساني نمايد، و در معامله با ايشان از خدا بترسد، جنت نصيبش ميگردد.([13]) با دانستن اين حديث شريف هر مسلمان حقيقي و آراسته به قرآن داشتن خواهر و دختر را افتخار دانسته و بخاطر رضايت الهي در روش خويش با آنان همين حديث شريف را اساس قرار مي دهد.
انس(رضی الله عنه) مي فرمايد: که رسول الله (صلی الله علیه وسلم) فرمود: هر کسيکه دو دختر را سرپرستي کند تا اينکه آنان به سن جواني رسند، در روز قيامت من و او باهم يکجا مي باشيم انس مي گويد: [آنحضرت (صلی الله علیه وسلم)] انگشتان خود را با هم جمع نمود.([14])
از اين حديث شريف ثابت ميگردد که تربيت نمودن دو دختر و سرپرستي و مراقبت درست از آنان سبب مي شود که انسان در روز قيامت با رسول کريم (صلی الله علیه وسلم) نزديک باشد، و هرگاه کسي در زير بيرق پيامبر باشد و مانند دو انگشت با هم نزديک باشند، تمامي مشکلات روز قيامت وي مرفوع خواهد بود. زيرا او پيروي حقيقي از رسول کريم (صلی الله علیه وسلم) نموده است.
در قسمت ساير اقارب همسايهها و ساير مردم: دين مقدس اسلام براي استحکام روابط با اقارب صلهی رحم را يک اساس مهم قرار داده است.
بر اساس ارشادات الهي کسي که صلهی رحم را قطع ميکند خداي (عزوجل) رابطهاش را با وي قطع مينمايد.([15]) در اين مورد احاديث زيادي روايت گرديده است.
براي همسايهها حقوقي را بيان داشته و کساني را که همسايههاي شان از شر شان در امان نيستند بعنوان يک شخص بي ايمان پنداشته است.([16])
توجه به زنان بيوه، يتيمان، فقرا و مساکين: يک مسلمان در روابط اجتماعياش نبايد از حال ديگران بيخبر باشد بلکه بر وي لازم است تا با بيوهها، مساکن، فقرا و يتيمان هميشه همکار بوده و در اموال خويش سهمي براي آنان تخصيص دهد.([17])
ابوهريره (رضی الله عنه) ميفرمايد که رسول الله (صلی الله علیه وسلم) فرمود: کسيکه سرپرستي زن بيوه و مسکين را بر عهده گیرد مانند کسي است که در راه خدا سعي و تلاش ورزد، و من فکر مي کنم که مانند کسي باشد که هميشه نماز ميخواند و هيچ نمينشيند و ياهم مانند روزه داري است که هيچگاهي از روزه گـرفتن دوري نميکند. ([18])
سهل بن سعد (رضي الله عنه) ميفرمايد: که رسول الله (صلی الله علیه وسلم) فرمود: من و کفالت کنندهی يتيم در جنت اين چنين هستيم، بطرف دو انگشت خود اشاره نموده و در ميان شان کمي فاصل گذاشت.([19])
و به همين شكل، احترام بزرگسالان، شفقت با خوردان را جزء مهم اخلاق يك مـؤمن دانسته است. و بدين سان دين مقدس اسلام توانسته است كه روابط خانواده واجتماع را بر اساس قوانين اخلاقي تأمين نمايد.
برعكس كساني كه از هدايات الهي خود را محروم ساختهاند و راه گمراهي را اختيار نمودهاند، بخوبي درك ميكنند كه روزانه، پيوند خانوادگي آنان متلاشي شده، و با وجود داشتن وسايل خوب مادي و معيشتي به مشكلات روحي، خانوادگي مبتلا مي باشند.[20]
2- در بخش مکتب، مدرسه و مسکن: در دين مقدس اسلام معلم، مکتب، وسائل تعليمي، و شاگرد داراي ارزش بسيار عالي مي باشند. نخستين آيهی قرآن پيامبراسلام را به خواندن و قرائت امر نمود.([21]) خداي (عزوجل) به قلم و آنچه نوشته ميشود قسم ياد نموده است تا ارزش قلم و نوشتن را بخوبي درک نمايند.([22]) قرآن عظيم الشان بيان ميدارد که انسان عالم و جاهل نميتواند مساوي باشند.([23])
در مورد منزلت علما و دانشمندان، استادان و معلمان، دانشجویان و متعلمين و سائر طالب العلمان حضرت رسول کريم (صلی الله علیه وسلم) احاديث زيادي را بيان داشته است که اين حديث شريف به منزله مشت نمونه خروار خلاصهی تمامي آنها مي باشد.([24])
حضرت کثير بن قيس (رضي الله عنه) ميفرمايد: که من همراه ابي دردا (رضي الله عنه) در مسجد دمشق نشسته بودم که شخصي به نزدش آمده وگفت اي ابا دردا من از شهر رسول الله (صلی الله علیه وسلم) به نزد شما آمدهام، و من قصد ديگري ندارم، مگر آنکه از رسول الله (صلی الله علیه وسلم) شنيدم که فرمود: هرگاه کسي راهي را براي تحصيل علم و دانش پيش گيرد، الله (جل جلاله) برايش راهي از راههاي جنت را باز ميکند، فرشته ها بالهاي شانرا براي رضايت از طلب کنندگان علم هموار ميکنند، براي انسان عالم، مخلوقات آسمانها و زمين و ماهيهاي در ميان آبها طلب مغفرت مينمايند.
فضيلت عالم نسبت به فضيلت عابد مثل فضيلت مهتاب در شب چهاردهم نسبت به ساير سيارههاست، علماء وارثين پيامبران هستند، و پيامبران دينار و درهمي به ميراث نه گذاشتند، بلکه علم را به ميراث گذاشتند، و هرگاه کسي از علم نصيبي گيرد، نصيب بزرگي حاصل نموده است.([25])
دين مقدس اسلام با اين ارشادات خويش رابطهی استاد و شاگرد يا معلم و متعلم را بسيار خوب و مستحکم ساخته است، استادان با عاطفهی پدرانه و مادرانه با آنان برخورد ميکنند، در وقت اشتباهات شاگردان را رهنمايی مثبت ميکنند و برای اصلاح شان سعی و تلاش میورزند، و در هنگام امتحان و ارزيابی عدالت را در نظر داشته هيچگاهی اشتباهات شاگردان را وسيلهای برای انتقام گيری قرار نميدهند، زيرا او مي داند که اولادهای او اشتباهاتی ميکنند، و وظيفهی مربی تعليم و تربيت آنان ميباشد.
بر اساس ارشادات دين مقدس اسلام شاگردان با استادان خويش رابطهی اخلاقي داشته، آنان را مثل والدين خود فکر نموده با ايشان معامله انساني مينمايند، استادان با ديانت نيز با درک اين مقام عالي، با بسيار اخلاص و مهرباني، به دروس خويش آمادگي گرفته و زماني از خانه خارج ميشوند بدين فکر ميباشند که ما از نزد فرزندان خويش بيرون شده به نزد بقيه فرزندان و اولادهاي خويش به داخل صنف مي روم، و با اين احساس پدرانه و مادرانه، در داخل صنف برخورد صميمانه و دلسوزانه داشته، هميشه کوشش مي نمايد تا يک دقيقه وقت شاگردان بيهوده صرف نشود، و براي پيشرفت استعداد هاي آنان شب و روز تلاش مي ورزند. دروس آنان را با چنان شيريني و زيبايي تقديم مي کند که در فهم درس شاگردان هيچ مشکلي نداشته باشند.
بنابراين اين استاد با ايمان هميشه سعي و تلاش ميورزد تا دروس خود را براي آنان به شکل درست ترتيب و تقديم نمايد، مشکلات آنان را حل کند، و در صورت بروز اشتباه از شاگردانش همان معاملهای را ميکند که با اولادهاي خود ميکند، هيچ وقتي خشمگین و کینهای نميشود، و هميشه معيار ارتباط ميان استاد و شاگرد در دين مقدس اسلام بر اساس ارتباطات معنوي است.
استاد با ايمان شب و روز در خدمت شاگردان خود بوده سوالات آنانرا با پيشاني گشاده پاسخ ميدهد وهيچگاه احساس خستگي نميکند، و هرگاه براي محصلین درطول روز، بيرون از صنف سوالي ایجاد شود در هر لحظه که خواسته باشند برايشان پاسخ ميدهد و در هنگام ضرورت های علمی با استادان تماس گرفته حل مشکل مینمایند.
استادان با ايمان هيچگاه سوء استفاده ننموده وقت شاگردان را بي ارزش نميدانند، بدون مراقبت اداره و مقامات عالي به دروس خويش حاضر ميشوند و يگانه مراقب خويش را خداي (عزوجل) ميدانند، و همچنان از ساير استفاده جوييهاي نادرست مثل رشوت و غيره که مرتکب آن به لعنت خداي (عزوجل) گرفتار ميشوند اجتناب ميورزند.
در هنگام امتحانات نيز موقف شان خيلي دوستانه بوده هيچگاه با آنان مانند يک دشمن پنجه نرم نکرده و از سوالات تعجيزي و اساليب ضعيف کننده استفاده نميکنند، و با اين روش خويش هم از ديدگاه علمي تئوريک و هم از ديدگاه عملي مانند يک دشمن برخورد نکرده بلکه روشش مثل تعامل با اولادش ميباشد.
برعکس، آناني که از مزاياى ايماني برخوردار نيستند معيار اساسي در نزد آنان ماديت است، و هر حرف خود را در مقابل مال و متاع محاسبه ميکنند، و شاگردان آنان نيز با آنان معاملهی تاجران و دکانداران را ميکنند، که در چنين حالات علم و دانش وسيلهای براي خواهشات فردي وشخصي استعمال شده و در نتيجه چنين اشخاصی اگر اختراع و توليدي هم داشته باشند به نفع بشريت نبوده هميشه به ضد انسانيت استعمال خواهد شد.
شاگردان با ايمان و با اخلاق ارزش هاي اخلاقي را در تعامل با استادان شان در نظر داشته، استادان خويش را مانند پدران شان احترام نموده، در استخدام الفاظ خويش آداب و اخلاق را مراعات مينمايند، هميشه از اموري که سبب رنجش استادان ميگردد اجتناب مي ورزند، اين شاگردان حرمت مکتب، مسجد، دانشگاه و هر موسسهی علمي را دانسته، هدف شان را که طلب علم و دانش است درک نموده، از حرکات بيجا مانند انسانهاي بي دانش دوري ميکنند.
جوانان با ايمان و با اخلاق بر اساس تربيت فاميلي عالي هيپچگاه موسسات تحصيلي و تعليمي را مانند تفريحگاهها به حساب نمیآورند، از پوشيدن لباسهاي مبتذل خود داري ميکنند، همچنان در هنگام ديدن نا محرمان خواهر و مادر خود را در نظر داشته با هيچکسي معاملهی زشت نميکنند.
در داخل مکتب، دانشگاه و موسسهی تحصيلي شخصيت خويش را از طريق علم و دانش، گرفتن نمرات عالي، مراعات اخلاق، احترام به همهی کارمندان، و مسوولين دانشگاه نشان ميدهند، و به اين طريق همه به آيندهی خوب اين جوانان اميدوار ميشوند. زيرا تنها جوانان با اخلاق و با دانشاند که ميتوانند در آينده مصدر خدمت به مردم، جامعه، و دين مقدس اسلام گردند.
3- در بخش قانون و ارگان اجرا کنندهی آن: نقش ايمان در ساختار قانوني و حکومتی يک کشور بر اساس عدالت ميان اقشار و افراد جامعه ميباشد. قانون الهي در نخستين مرحله انسان را بعنوان يک مخلوق با ارزش کرامت داده است. چنانچه خداوند (جل جلاله) میفرماید: {وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ}. اين کرامت انساني بدون در نظر داشت اختلافات قومي، نژادي، زباني، قبيلهای و جنسي در نظر گرفته شده است، و از ديدگاه اسلام برتريت انسانها بر اساس تقوا و خير رساني به ديگران ميباشد.
اساسيترين بخش قانوني نظام اسلام در مراعات عدالت است، زيرا قانوني که انسانها را کرامت دهد، سپس معيار برتريت را بر اساس تقوا اقرار نمايد و دولت به تطبيق عدالت حکم نمايد سبب امنيت و آرامش در جامعه ميگردد.
امروز چرا در خیلی از کشورها امنيت نيست؟ علتش کمبود عدالت است، پولداران بخاطر تطبيق نظام کاپيتاليستي به عوض نظام اقتصاد اسلام روز بروز پولدار و فربه ميشوند و فقرا و مردم ناتوان روز بروز فقيرتر و ضعيف تر ميشوند. و هرگاه اين نظام با همين سيستم ادامه پیدا کند روزي خواهد رسید که فرزندان فقرا و مساکين حتي از بهرهی علم و دانش و کار نيز محروم خواهند گردید. در کشور هندوستان که 52 مليونر وجود دارد کساني هم هستند که در کثافت دانيها قطار بسته منتظر پس خوردهی هتلها ميباشند.
در جهان چرا امنيت نيست؟ براي اينکه در جهان نيز عدالت نيست. خطرناکترين دشمن بشريت که نظام اسرائيلي صهيونست است، و تروريسم دولتي را هميشه تطبيق نموده توسط کشورهاي ابر قدرت حمايت ميگردد، اين کشور تروريستي حق دارد که سلاحهاي اتمي بسازد، ولي بسياري از کشورهاي ديگر حق ندارند حتي از انرژي اتمي به شکل مسالمت آميز آن استفاده کنند.
دين مقدس اسلام نظام سياسی و اقتصادی عادلانهای را برای بشريت بيان داشته است که در آن تمامی مشکلات يک انسان مرفوع ميگردد، در دين مقدس اسلام مسوولين سياسی خدمتگاران مردم بوده و آنها در دنيا و آخرت مسوول ميباشند، قوانين اسلامی نيز مطابق خواستههای هر کسی تغيير ننموده، بلکه بخاطر حفظ عدالت و امنيت همه مسوولاند تا اين قوانين را تطبيق نمايند، رشوت، حرام خوری، سود خوری، تجاوز، فساد اداری، در نظام سياسی و اقتصادی اسلامی کاملا حل شده است، و هنگاميکه حضرت عمربن عبدالعزيز به مدت دوسال نظام سياسی و اقتصادی اسلامی را به شکل کامل آن تطبيق نموده در تمامی قلمرور اسلامی يک گدا يافت نميشد.
مردم به نزد وی آمده گفتند که ای امير المومنين! مال بيت المال زياد است و هيچ فقيری نيست که برايش کمک شود، [زيرا در نظام سياسی و اقتصادی اسلام زمينهی تعليم، تحصيل، کار و رزق حلال برای هرکس مهيا ميگردد، و هيچکسی بيکار نميماند و حتی برای يتيمان و بيوهها، مسلمانان غنی کمک نموده، برای آنان بصورت صحیح وسایل تعلیم و تربیت مهیا نموده و با روش احسن با آنها معامله مینمایند، و در نتيجه در جامعهی اسلامی که حضرت عمربن عبدالعزيز رهبر آن بود، گدايی و فقيری گم شد] و بالآخره عمربن عبدالعزيز برای رهايی بردهها از مال بيت المال مقداری تخصيص داد، و هنگامي که بردهها هم تمام شدند، فرمان داد از خزانهی بيت المال برای جوانانی که مي خواهند ازدواج نمايند و توانايی ندارند، همکاری صورت گيرد. ([26])
([19])
----------------------------------------------
[1] عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ أَحَقُّ النَّاسِ بِحُسْنِ صَحَابَتِي قَالَ أُمُّكَ قَالَ ثُمَّ مَنْ قَالَ ثُمَّ أُمُّكَ قَالَ ثُمَّ مَنْ قَالَ ثُمَّ أُمُّكَ قَالَ ثُمَّ مَنْ قَالَ ثُمَّ أَبُوكَ وَقَالَ ابْنُ شُبْرُمَةَ وَيَحْيَى بْنُ أَيُّوبَ حَدَّثَنَا أَبُو زُرْعَةَ مِثْلَهُ) صحيح البخاري، کتاب الاداب ، حديث نمبر5514.
[2] عَنْ أَبِي الدَّرْدَاءِ أَنَّ رَجُلًا أَتَاهُ فَقَالَ إِنَّ لِيَ امْرَأَةً وَإِنَّ أُمِّي تَأْمُرُنِي بِطَلَاقِهَا قَالَ أَبُو الدَّرْدَاءِ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ الْوَالِدُ أَوْسَطُ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَإِنْ شِئْتَ فَأَضِعْ ذَلِكَ الْبَابَ أَوْ احْفَظْهُ قَالَ ابْنُ أَبِي عُمَرَ رُبَّمَا قَالَ سُفْيَانُ إِنَّ أُمِّي وَرُبَّمَا قَالَ أَبِي وَهَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ وَأَبُو عَبْدِ الرَّحْمَنِ السُّلَمِيُّ اسْمُهُ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ حَبِيبٍ ) حديث نمبر1822 کتاب البر والصلة عن رسول الله صلي الله عليه وسلم جامع الترمذي
[3] عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَإِذَا شَهِدَ أَمْرًا فَلْيَتَكَلَّمْ بِخَيْرٍ أَوْ لِيَسْكُتْ وَاسْتَوْصُوا بِالنِّسَاءِ ) حديث نمبر 2671 صحيح مسلم)
[4] - خيركم خيركم لأهله وأنا خيركم لأهلى ما أكرم النساء إلا كريم ولا أهانهن إلا لئيم ) حديث نمبر 12171 : جامع الأحاديث تاليف جلال الدين السيوطي وبر اين حديث تعليقی نموده است که (الحاكم عن على، وفيه إبراهيم بن محمد الأسلمى تركوه و وثقه الشافعى وحده وقد اعتذر عنه ابن حبان، وقال الذهبى الجرح مقدم)
أخرجه أيضًا: ابن عساكر (13/312).
[5] عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ مَا ضَرَبَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ خَادِمًا وَلَا امْرَأَةً قَطُّ) حديث نمبر4154 کتاب الادب، سنن ابي داوود.
[6] عن ابي سعيد الخدري رضي الله عنه ) قال قال رسول الله صلي الله عليه وسلم ) من کان له ثلاث بنات او ثلاث اخوات، او بنتان او اختان فأحسن صحبتهن واتقي الله فيهن فله الجنـه ) ترمذي شريف، کتاب البر والصله ص، 1839.
[7] وعن أنس قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم من عال جاريتين حتى تبلغا جاء يوم القيامة أنا وهو هكذا وضم أصابعه. رواه مسلم. متفق عليه)
[8] عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ إِنَّ الرَّحِمَ شَجْنَةٌ مِنْ الرَّحْمَنِ فَقَالَ اللَّهُ مَنْ وَصَلَكِ وَصَلْتُهُ وَمَنْ قَطَعَكِ قَطَعْتُهُ حديث نمبر 5529 کتاب الآدب صحيح البخاري.
[9] عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ وَاللَّهِ لَا يُؤْمِنُ وَاللَّهِ لَا يُؤْمِنُ وَاللَّهِ لَا يُؤْمِنُ قَالُوا وَمَا ذَاكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ الْجَارُ لَا يَأْمَنُ جَارُهُ بَوَائِقَهُ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ وَمَا بَوَائِقُهُ قَالَ شَرُّهُ ) حديث نمبر 7539 باقي مسند المکثرين مسند احمد بن حنبل رحمه الله
[10] قرآن شريف صفت مومنان حقيقي را بيان داشته ميفرمايد وفي اموالهم حق للسائل والمحروم ) مسلمان حقيقي کساني اند که در اموال شان براي سوال کننده گان ومحرومين حقي را قائل باشند.
[11] عن أبي هريرة قال رسول الله صلى الله عليه وسلم الساعي على الأرملة والمسكين كالساعي في سبيل الله وأحسبه قال كالقائم لا يفتر وكالصائم لا يفطر. متفق عليه. (صحيح )
[12] وعن سهل بن سعد قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم أنا وكافل اليتيم له ولغيره في الجنة هكذا وأشار بالسبابة والوسطى وفرج بينهما شيئا. رواه البخاري. (متفق عليه )
[13]- روزنامه ملي انيس در شماره (65) چهارشنبه 18 جوزاي سال 1384 مطابق 8 جون 2005 در صفحه پنجم خويش تحت عنوان پيرزن انگليسي ثروتش را به سگها بخشيد، چنين نوشته است: يك پيرزن پولدار انگليسي در كمال نا باوري يك مليون و دوصد هزار پوند از ثروت خود را به سگها واگذار كرد، به گزارش روزنامهء (سان ماريون هي وود) از اهالي مانچستر با وجود داشتن وارث، به اراده و ميل شخصي خود به بنياد خيريه سگها مراجعه كرد و همه ثروت خود را به نام اين بنياد کرد تا در راه خدمات رساني به سگها خرج كنند. خانم (هي وود) نهايتا در اثر نارسايي قلبي در گذشت و پس از مرگ وارث او كه دو برادر و يك خواهر بودند با مطلع شدن از اقدام او سخت شوكه و مبهوت شدند. خدمتگار پنجاه وسه ساله وي كه (جوليا مورك ترويد) نام دارد به روزنامه (سان)گفت كه او از خانواده هايش بيزار بود و تنها حيوانات خانواده او بودند.
[14] سورهء العلق، آيت اول.
[15] سورهء قلم، آيت 1)
[16] سورهء زمر، آيت 19
[17] معلوم بيشتر در مورد نظام اجتماعي اسلام را در کتاب (نظام اجتماعي اسلام ) درسمستر هاي بعدي به شکل مفصلا مورد تحقيق قرار خواهيم داد.
[18] عن كثير بن قيس قال كنت جالسا مع أبي الدرداء في مسجد دمشق فجاءه رجل فقال يا أبا الدرداء إني جئتك من مدينة الرسول صلى الله عليه وسلم ما جئت لحاجة قال فإني سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول من سلك طريقا يطلب فيه علما سلك الله به طريقا من طرق الجنة وإن الملائكة لتضع أجنحتها رضا لطالب العلم وإن العالم يستغفر له من في السموات ومن في الأرض والحيتان في جوف الماء وإن فضل العالم على العابد كفضل القمر ليلة البدر على سائر الكواكب وإن العلماء ورثة الأنبياء وإن الأنبياء لم يورثوا دينارا ولا درهما وإنما ورثوا العلم فمن أخذه أخذ بحظ وافر. رواه أحمد والترمذي وأبو داود وابن ماجه والدارمي وسماه الترمذي قيس بن كثير. مشکاة المصابيح، کتاب العلم، الفصل الاول.
[19] معلوم بيشتردر مورد ساختار دولت، مکلفيت هاي دولت اسلامي ومقايسهء ان با ساير دولت ها را در کتاب نظام سياسي اسلام) در سمستر هاي بعدي مورد مطالعه قرار خواهيم داد.
|