31 فروردين 1403 10/10/1445 2024 Apr 19

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 605
بازدید کـل سایت : 2929388
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

229 تعداد مشاهده : 592 تاریخ اضافه : 2010-01-15

 

داستان هدايتم به سوي حق

 


بسم الله والصلاة والسلام على رسول الله وعلى آله وصحبه وسلم

السلام عليكم ورحمة الله وبركاته

داستان هدايتم به سوي اسلام واقعي بعد از اينکه در گمراهي رافضه بودم

آن گاه که هدايت شدم.. عنوان کتابي است که تيجاني آن را نوشته و در آن داستان هدايتش به مذهب شيعه بعد از اينکه شخصي صوفي بوده را بيان مي کند..

و من به نوبه ي خود از اين نام استفاده مي کنم تا عنوان داستان هدايتم به مذهب اهل سنت و جماعت سلفي بعد از اينکه شيعه اي متعصب بودم ، باشد...

در خانواده اي شيعه و در يکي از منطقه هاي قديمي کويت که در آن شيعه فراوان است بزرگ شدم. هيچ کدام از افراد خانواده ام ديندار نبودند...

هيچ کدام از ما چيز زيادي از عقيده نمي دانست، حتي تا وقتي که بزرگ نشده بوديم نمي دانستيم که شيعه هستيم!

در يکي از روزها تصميم گرفتم که چيزي را در مورد دينم فرا بگيرم، هر چيزي که به من ثابت کند که شيعه ي مخلصي هستم..

تمام چيزي که از اهل سنت مي دانستم اين بود که آنها علي و اهل بيت را دوست ندارند و از کساني که امام حسين را شهيد کرده اند راضي اند و اهل بيت را لعنت مي کنند.. بله اين تصور من از اهل سنت بود ، آنها از اهل بيت بدشان مي آيد..

به هين خاطر خيلي از آن ها بدم مي آمد..

اولين کتاب از کتاب هاي شيعه را که خواندم کتاب " آنگاه که هدايت شدم" تأليف تيجاني بود..

از شما پنهان نباشد که بعد از خواندن اين کتاب خيلي خوشحال شده و به مذهبم اطمينان پيدا کردم زيرا چيزي را يافته بودم که به من در گمراهي تسليت مي داد..

فهميدم که شيعيان تنها مؤمنان در کره ي زمين هستند..

اي

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرموده است:

(أريت في المنام أني أنزع بدلو بكرة على قليب، فجاء أبو بكر فنزع ذنوباً أو ذنوبين نزعاً ضعيفاً والله يغفر له ثم جاء عمربن الخطاب فاستحالت غرباً فلم أر عبقريا يفري فريه حتى روى الناس وضربوا بعطن)
«در خواب دیدم که از چاهی آب می‌کشم؛ آن‌گاه ابوبکر آمد و یک دلو آب از چاه کشید و او، در کشیدن آب ضعیف بود و خداوند، او را می‌بخشد. سپس عمر آمد و دلو را به دست گرفت؛ هیچ پهلوانی سراغ ندارم که همانند او کاری را بدین قوت انجام دهد. عمر چنان آب کشید که همه‌ی مردم و شترانشان سیراب شدند و به استراحت پرداختند»
 مسلم ش 2393 .

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010