10 تير 1404 05/01/1447 2025 Jul 01

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3326242
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2306 تعداد مشاهده : 748 تاریخ اضافه : 2012-04-14

 

تاوینا، جنگجوی غیر نظامی که به پرستش خدا روی آورد (از سودان)

تغییر دین یکی از آرزوهای دیرینه ی من بود. در یک خانواده ی مختلط مسیحی کاتولیک به دنیا آمدم. با وجود اینکه ما در یک جامعه ی اسلامی زندگی می کنیم ولی والدینم به دین اسلام اعتقاد ندارند. آنها از من خواستند تا من نیز بر آیین آباد واجدادیشان باقی بمانم ولی از این کار امتناع نمودم. درواقع می خواستم طبق سنت پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه وسلم زندگی کنم.

اشتیاق مسلمان شدن از همان دوران بچگی در من نمایان بود، وقتی می دیدم که همسایه های مسلمان ما چگونه نماز می خوانند، روزهای عید را جشن می گیرند خیلی علاقمند به فرا گرفتن آنها می شدم. تصمیم گرفتم تا مثل آنها باشم، می خواستم هر روز خدا را پرستش نمایم نه هفته ای یک بار. با عبادت روزانه ی پروردگار احساس می کنم که او همیشه در کنارم است. چنین چیزهایی مرا بیشتر مجذوب اسلام می نمود.

نمی توانستم به خودم دروغ بگویم، ایمان داشتم که اسلام دین برحقی است و در مقابل ادیان دیگر کامل ترین دین می باشد. کم کم نسبت به عقاید مسیحیت شک و تردید پیدا کردم، به ندرت به کلیسا رفته و انجیل می خواندم. ازخانواده ام می ترسیدم، مخصوصاً پدرم اگر از موضوع مطلع شود نمی دانم چه واکنشی خواهد داشت. دیگر نمی توانستم در خانه بمانم. هر گاه صدای اذان را می شنیدم از خود بی خود می شدم، زیر پله ها رفته و پنهانی نماز می خواندم. احساس می کردم که این صدا دارد مرا به سوی اسلام فرا می خواند.

تمام سعی من این بود که این موضوع را از خانواده ام مخفی نگه دارم ولی می بایست برای آن راه حلی پیدا می کردم. بالاخره لطف و مرحمت پروردگار شامل حالم شد و هدایت یافتم. در ماه آوریل 1997، جمله ی سرنوشت ساز را بر زبان و قلب خود جاری نمودم. اشک از چشمانم سرازیر می شد، لحظه ای به یاد ماندنی که هرگز فراموش نمی کنم. پس از اعلام شهادتین آقای صالح ابوبکر راجع به اسلام سخنرانی نمود.

حالا داشتم در مسیری که اسلام چراغ راه آن است قدم بر می داشتم. از افرادی که می شناختم تعلیمات دینی را فرا گرفتم. آنها بسیار حامی و کمک کننده بودند. سرانجام باید بگویم که از تصمیمی که گرفته ام خیلی راضی و خوشحال هستم.

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرموده است:

(أريت في المنام أني أنزع بدلو بكرة على قليب، فجاء أبو بكر فنزع ذنوباً أو ذنوبين نزعاً ضعيفاً والله يغفر له ثم جاء عمربن الخطاب فاستحالت غرباً فلم أر عبقريا يفري فريه حتى روى الناس وضربوا بعطن)
«در خواب دیدم که از چاهی آب می‌کشم؛ آن‌گاه ابوبکر آمد و یک دلو آب از چاه کشید و او، در کشیدن آب ضعیف بود و خداوند، او را می‌بخشد. سپس عمر آمد و دلو را به دست گرفت؛ هیچ پهلوانی سراغ ندارم که همانند او کاری را بدین قوت انجام دهد. عمر چنان آب کشید که همه‌ی مردم و شترانشان سیراب شدند و به استراحت پرداختند»
 مسلم ش 2393 .

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010