سؤال معمولی که مسلمانان و غیر مسلمانان از من می پرسند این است که به چه دلیل به دین اسلام روی آورده ام؟
سؤال ساده ای است ولی جواب دادن به آن کمی سخت و پیچیده می باشد. می توانستم با فکر کردن به این سؤال کتابی بنویسم درواقع آرزو داشتم روزی این کار را انجام دهم. ابتدا به دلایلی که داشتم خوب فکر کردم. روزی که با همسرم ازدواج نمودیم شهادتین را اعلام کردم. ولی خیلی پیش از آن که با او آشنا شوم تغییراتی را در درون خود احساس کردم. مسلمان شدن نشان دهنده ی روند طبیعی از رشد آگاهی معنوی من می باشد.
مادرم چند سال قبل به خاطر سرطان از دنیا رفت، هر روز با خودم می اندیشیدم که زندگی چقدر کوتاه و پر از درسهای اخلاقی برای ما است. با مرگ او کاملاً درهم ریختم، چشمانم را برای پیدا کردن حقیقت باز نموده تا بلکه پاسخ سؤالات خود را بیابم. سؤالاتی از قبیل، چگونه باید زندگی کنم؟ چرا این اتفاق افتاد؟
در دانشگاه به تحصیل در زمینه ی زمین شناسی پرداختم، از این سیستم زیبا در طبیعت به وجد آمده و اینکه چطور همه ی ما روی این کره ی خاکی به شیوه های مختلف با هم در ارتباط هستیم. در قرآن بیان شده که چگونه خداوند باران را از ابرها بر زمین فرو فرستاد تا به زمین زندگی بخشد و سپس جانداران بی شماری را آفرید.
به عنوان یک دانش پژوه، خیلی برایم جالب بود که چنین موضوع علمی در قرآن وجود دارد و اینکه اصول اسلامی از لحاظ علمی حائز اهمیت بالایی می باشد. بسیار جای تقدیر است که در اسلام، علم و دین با هم در تضاد و تناقض نیستند. همه ی ادیان ابراهیمی به ما می آموزند که ما وارثان این کره ی خاکی هستیم و در برابر حفظ زیبایی و صلح و آرامش آن مسؤل می باشیم.
اخیراً به مطالعه ی زندگی نامه ی پیامبر صلی الله علیه وسلم پراخته و به درک وسیعی از روش زندگی و رفتار این مرد بزرگ دست پیدا کردم. ایشان علاوه بر اینکه پیامبر بودند، یک رهبر، مدیری لایق، فردی بشردوست، طرفدار حقوق زنان بود.
متأسفانه اسلام امروزه به مذهبی که به زور شمشیر گسترش پیدا کرده شهرت پیدا نموده است. به هر حال از طریق مطالعات به این نتیجه رسیدم که دین اسلام دور از چنین تفکر و ایدوئولوژی می باشد. پیامبر صلی الله علیه وسلم خودشان اجازه نمی دادند که به زور اسلام را به غیر مسلمانان تحمیل کنند، تنها زمانی که لازم و ضروری بوده به جنگ می پرداختند.
پیامبر صلی الله علیه وسلم همچنین احترام خاصی برای زنان به ویژه همسرشان خدیجه می گذاشتند. ایشان زنان را تشویق می نمودند تا ارکان و اصول دینی را به خوبی یاد بگیرند. حتی دختر گرامی ایشان بانو سیده فاطمه (رضی الله عنها)، به عنوان الگوی زنان مسلمان در طول زندگی خود از احترام خاصی برخوردار بودند. پیامبر صلی الله علیه وسلم از دیگران می خواست تا در کارهایشان با بانو فاطمه (رضی الله عنها) مشورت و همفکری نمایند.
قرآن و چنین افراد شایسته ای به من نشان دادند که چگونه دینی چون اسلام توانسته جهان را به مکانی امن و آرام تبدیل نماید. البته نمی توانم بگویم که اصلاً ترس و تردید نداشتم، اما بعد از گذشت اولین ماه رمضان ترس و دلهره من نیز از بین رفت.
معتقد هستم که مسیری عالی برای زندگی کردن پیدا کرده ام، پیامبر صلی الله علیه وسلم برای هر زن و مردی کسب علم و دانش را الزامی کرده اند. برای بهبودی جهان اطراف مان همیشه یکی از طرفداران این فرمایش پیامبر صلی الله علیه وسلم بوده ام.
همیشه در حال یادگیری، جستجوی حقیقت بودم. تنها کسانی که دارای شهامت و ایمانی راسخ هستند می توانند در اعماق قلب هایشان به جستجوی تمام سر و رازهای موجود در این جهان بپردازند. امیدوارم یک روز به چنین شایستگی برسم.
ترجمه: مسعود
مهتدین
Mohtadeen.Com
|