شماره مقاله :

اوایل او مقاومت می کرد، نمی خواست این اتفاق بیافتد. در زندگیش رخنه ای وجود نداشت، نه کمبود معنوی و نه نیاز به حمایت کسی داشت. با این حال وی مرتب مطالعه می کرد تا اینکه احساس وی را برانگیخت. او می گوید: "اصلاً چنین انتظاری را نداشتم که روزی به اینجا برسم و چنین سرنوشتی را داشته باشم.

همیشه از اینکه روزی پا به چنین عرصه ای بگذارم بیم و هراس داشتم و هر روز بیشتر می شد. با خود فکر کردم که خوب عیب از کجاست؟ چرا هیچ حسی به من دست نمی دهد؟ اما آن هیچ وقت اتفاق نیافتاد، تا اینکه چنین شد، و نمی خواستم مسلمان شوم.

"کارولین بات" با موهای بلوند و چشمان آبی، سی سال سن دارد و از دانشگاه کمبریج فارغ تحصیل شده است و در بانک مرکزی شهر کار می کند. وی اهل لندن است و شهادتین را در مسجد اصلی شهر اعلام نموده است. وی در انجام این کار تنها نبود بلکه همراه وی چند نفر دیگر هم در این مسجد به دین اسلام مشرف شدند.

بسیاری از این تازه مسلمانان مانند کارولین از طبقه ی متوسط جامعه بودند، در شغلشان موفق و از شرکت در فعالیت های اجتماعی لذت می بردند. به هر حال این روند تازه ای نیست، ماتیو وینکسون که در یکی از گروه های پسران ایتون عضو بود، نام خود را به طارق تغییر داده و مسلمان شد.

جاناتان بریت، پسر لرد بریت که قبلاً به عنوان مبلغ سیار به ترویج مسیحیت می پرداخت در سال 1997 به دین اسلام روی آورد. ذکر اسامی مربوط به تازه مسلمانان در اینجا بسیار قابل توجه است چرا که نحوه ی مسلمان شدن آنها به هم شبیه است.

اکثریت آن ها توسط دوستان و با مراکز اسلامی آشنا شده و یا با مطالعه ی تاریخ اسلام شیفته دین اسلام شده اند. بیشتر این تغییر مذهب ها بر پایه ی کنجکاوی و تلاش برای درک بهتر و شناخت مردم اطراف می باشد.

کارولین ابتدا شروع به مطالعه ی اسلام نمود، یکی از دوستان مدرسه وی که از همان دوران بچگی با هم هم کلاسی بودند با مرد مسلمانی اهل تونس ازدواج کرد. وی می گوید که بهترین دوستم با فرهنگی متفاوت ازدواج کرد و به همین دلیل دلم می خواست بیشتر راجع به آن بدانم. اوایل بیشتر به چشم فرهنگ به آن نگاه می کردم نه مذهب، اما ادبیات و هنر آن مرا وسوسه نمود و احساس می کردم که آموخته های اسلامی بسیار منطقی و کامل می باشد. شما می توانید با هوشیاری کامل به آن نزدیک شوید و هیچ اختلاف و یا رخنه ای در آن نمی بینید و عقیده ای در آن وجود ندارد که باعث سردرگمی شما شود.

راجر که یک پزشک است، حدود یک سال و نیم پیش با یکی از همکاران مسلمانش به صحبت کردن درباره ی اسلام و عقیده ی مسلمانان نمود. وی اظهار داشت که وقتی سؤالاتی از وی پرسیدم تازه فهمیدم چقدر نسبت به دین آنها نا آگاه و جاهل هستم. او دو ماه بعد به دین اسلام مشرف شد.

برای اغلب تازه مسلمانان فرایند مسلمان شدن به صورت پوشیده و مخفی انجام می شود. آنها خیلی بی سرو صدا به مطالعه، بحث، گوش دادن و یادگیری می پردازند. سخترین بخش این فرایند آشکار ساختن آن و اطلاع دادن به دوستان و خانواده می باشد. سرانجام با ترس، شک و تردید و نفرت روبرو می شوند. کارولین بر این موضوع تکیه داشت که مسلمان شدن زیاد هم کار سختی نیست.

دیگران چنین فکر نمی کنند. النار مارتین که پس از مسلمان شدنش نام آسیه علی را برگزید، بیست و چهار سال سن دارد و هنرپیشه ی تلوزیون بود که با مرد مسلمانی به نام موسی آشنا شد. موسی مرد خوب و مهربانی بود و چشمان وی را به سوی حقیقت باز نمود. بنابراین النار به دین اسلام علاقمند گشت. سرانجام در سال 1996 به دین اسلام مشرف شد. ابتدا وی به طور مخفیانه مسلمان شد، وی می گوید به خاطر ترسی که از خانواده و دوستانم داشتم نتوانستم بلافاصله تغییر مذهبم را اعلام نمایم. از اینکه پدرم در این باره حرف ناراحت کننده ای بزند نگران بودم.

چند ماه پس از مسلمان شدنش با لقمان علی که یک هنرمند آفریقایی آمریکایی تبار است آشنا شد و تصمیم گرفتند تا با هم ازدواج کنند. یک روز به خانه ی پدریم رفته و گفتم که چند تا خبر خوب دارم، اول اینکه مسلمان شده ام و دوماً دارم ازدواج می کنم. مادرم خوشحال شد و پدرم در پاسخ گفت که فکر کنم بهتر است حالا کمی نوشیدنی بخورم.

پدرم پس از مدتی سراغ همسرم رفت تا ببیند با چه آدمی ازدواج نموده ام، و بعد از فهمیدن حقیقت، از اینکه دخترش مسیری را انتخاب کرده که خدا برایش مقرر دانسته خیلی خوشحال شد.

پایان

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com