خواهرم یک سال و نیم قبل پیش از من مسلمان شد. من همیشه در جستجوی حقیقت بوده ام و فهمیدم که این دین، دین خداست و کسی جز خداوند متعال لایق پرستش نیست.
وقتی که او می خواست اسلام بیاورد با او همراهی نمودم و از کارش خوشحال شدم. او به محض اسلام آوردن حجاب پوشید و به حرف های کسی توجه نکرد. به جای آن از اینکه نافرمانی خداوند را کرده و آن را فوراً نپوشد می ترسید. او می دانست که آنچه می کند درست است، و خداوند متعال به حجاب دستور داده است. هدف نخست او این بود که رضایت خداوند متعال را به دست آورد.
چند روز گذشت، هر بار که به هم می رسیدیم با من درباره ی اسلام صحبت می کرد. مثلاً وقتی از کنار درختی می گذشتم می گوید: سبحان الله.
در آغاز احساس پریشانی می کردم، چون همه ی کارهای او از اسلام سرچشمه می گرفت. اما نادانی به دانش تبدیل گردیده و علم و دانش من را به سمت اقتناع و باور کشاند. این جا بود که – الحمدلله- با تمام وجود احساس کردم که اسلام حقیقت است و معنای زندگی است. احساس می کردم که دلیلی برای زندگی یافته ام، هرچند که جستجو می کردم در آن هیچ اشتباه و تناقضی نمی یافتم.
یکی از روزهای ماه آوریل وقت موعود فرارسید. به همراه خواهرم با مردی که او اسلامش را نزد وی اعلام کرده بود دیدار کردم. او به همین جمله اکتفا کرد که: ما این مدت منتظر تو بودیم.
تا کنون نتوانسته ام این هدیه ی عظیم را که خداوند متعال به ما بخشیده است را درک نمایم. او ما را از میان مردم برگزید و سینه هایمان را برای آن گشود و بذرهای ایمان را در دل های ما کاشت و این فرصت را به ما داد تا اهل بهشت باشیم. فقط لازم است که از شریعت و دستورات او برای رسیدن به آن جا پیروی کنیم. از خداوند این مقصود را خواستاریم.
مادرم واکنش ویژه و خاصی در برابر مسلمان شدن خواهرم از خود نشان داد. او حتی کشیشی را به منزل دعوت کرد تا خواهرم را متقاعد سازد که راهی که برگزیده است اشتباه است. در جریان جلسه ی مذکور کشیش مزبور حرف های خواهرم را قبول کرد و اعتراف نمود که حضرت محمد (صلى الله عليه وسلم ) مرد مبارک و بزرگی است. مادرم از شنیدن این حرف شوکه شد و آن جا را ترک کرده و به آب دادن به گل ها و گیاهان مشغول شد و البته این آخرین باری بود که کشیشی را برای ملاقات با ما دعوت می کرد.
على رغم گذشتن آن سال ها مادرم هنوز افکار منفی در مورد اسلام در سر دارد. او از شنیدن حرف های ما خودداری می کند. انگار دروازه ای قفل شده است.
با این حال برخی مسائل را فهمیده است و فکر می کنم به گونه ای حتی به ما افتخار می کند. برای آنکه ما جرأت بیان عقایدمان و اینکه آفریدگارمان را دوست داریم را پیدا کرده ایم ولی او هنوزنتوانسته بفهمد که چرا حجاب و لباس بلند می پوشیم.
فکر می کنم ترس او از گوش دادن به حرف های ما به آگاهی او از اینکه آن عین حقیقت ست برمی گردد. او در خواندن سرودهای مذهبی در کلیسا مشارکت می کند اما ازآنچه باور دارد مطمئن نیست.
معمولاٍ خانواده بزرگ ترین چالش محسوب می شود. مسائل مثل طوفان شروع می شوند.فتبدأ الأمور كالعاصفة، ثم تهدأ تدريجياً، ويكون الدفاع بداية من الصعوبة بمكان بسبب قلة العلم الشرعي الكافي لذلك، ويسألونك دوماً عن سبب اقتحامك مجالاً لا تعرفين كل تفاصيله، فيكون ردي أن أعطوني أنتم ثلاث فقرات من كتاب القانون الخاص بكم، فيصمتون بعدها.
الأمر بحاجة لكثير من الصبر في البدايات، وكذلك بحاجة لصحبة أحد من المسلمين يساندك ويقف لجنبك.
نحن لا نستغرب صعوبة تفهم أهلنا للإسلام فالتشويه دائم للإسلام من قِبل أجهزة الإعلام، ومعلوماتهم القليلة عن الإسلام مستقاة من تلك الأجهزة، وعلى الرغم من أن أعداء الله يحاولون أن يُطفؤوا أنوار الإسلام إلا أن أنواره تشعّ كما لم تفعل مِن قبل.
لقد زاد اهتمام الناس بالإسلام، وأقبلوا على القراءة عن الإسلام، وها هم المُعتَنِقون للإسلام في ازدياد مستمر.
[توصیه های مهم برای تازه مسلمانان]:
توصیه ی من به تازه مسلمانان این است که برخی از ابزار و منابعی که دین اسلام را تشریح می کند برای خانواده های خود ببرند و آن را همه جا پخش کنند تا مردم با دین راستین اسلام آشنا گردند.
سوئد کشور فقیر و نیازمند دینداری است. مردم آن جا از فطرت خویش دور افتاده اند. برای همین لازم است که آنچه می دانیم به این مردم انتقال دهیم تا لااقل به مقداری معلومات درست در رابطه با دین اسلام دست پیدا نمایند. مسلمانان خود نیز در سطوح اجرا و به عمل در آوردن احکام اسلام در زندگی با هم فرق دارند.
همچنین به تازه مسلمانان توصیه می کنم که ابتدا درباره ی توحید و یکتاپرستی مطالعه نمایند و عقاید اسلامی را که اساس و رکن اصلی هستند را بیاموزند و بواسطه ی آن می توانند خیلی چیزهای دیگر را درک نمایند.
نماز فریضه ای است که تازه مسلمانان باید آن را بی درنگ و بدون تأخیر به جای آورند. به واسطه ی نماز مسلمان و کافر از هم بازشناخته می شوند.
اسلام فقط حرف و سخن نیست، بلکه اعمال و کردار نیز می باشد، برای همین به شما توصیه می کنم که بر یادگیری و فهم احکام نماز تمرکز کنید و به خوبی به آن توجه نمایید، همچنین احكام طهارت و وضوء، چرا که اولین چیزی که از آن سؤال می شود نماز است.
از جمله اموری که به ثبات و استواری ایمان کمک می کند، اطلاع از زندگی صحابه و تابعين رضي الله عنهم است، که انواع و اقسام مصیبت ها و مشکلات فراوان و شکنجه ها را تحمل کردند. این به ما می فهماند که بعضی از دشنام هایی که هر از گاهی می شنویم جزو آزمایش های خفیف می باشند.
لربما شعرتْ المسلمة الجديدة بصعوبة ارتداء الحجاب في بداية الأمر، فأنصح أن لا يكون هذا الخوف سبباً لعدم اتخاذ خطوة اعتناق الإسلام، فلتُقدِم على الإسلام ولتكن تلك هي الخطوة الأولى، كما يمكن للأخت الجديدة أن أن تجرب بدايةً ارتداءَ الحجاب في رفقة أخوات محجّبات حيث يسْكُنّ، وسيصبحُ الأمرُ أهون وأسهل فيما بعد، لقد قامت عدد من الأخوات بهذا الأمر لعدّة أيام واكتشفن أن الأمر ليس بالصعوبة التي كنّ يتخيّلنها.