1 ارديبهشت 1403 11/10/1445 2024 Apr 20

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 605
بازدید کـل سایت : 2929450
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2441 تعداد مشاهده : 509 تاریخ اضافه : 2012-09-01

 

چرا اسلام را پذیرفتم، عبدالسلام تاگامولیا از کاتاباتو، فیلیپین

از زمان بچگی وقتی به عنوان یک کاتولیک آدم خیلی مذهبی بودم. هر موقع کشیش به منطقه ی ما می آمد تا مراسم عشای ربانی را برگزار نماید، با دقت به گفته های او گوش می دادم و از مراسمی که برگزار می کرد شگفت زده می شدم. سالی یک بار مبلغان مسیحی از محله ی ما دیدن می کردند و از همان موقع دلم می خواست یک روز مانند آنها شوم.

هنگامی که به دوران دبیرستان رسیدم، میل و اشتیاقم به مذهب زیادتر شد. در کاتاباتو عضو فعال گروه دانش آموزان فعال کاتولیکی شدم. هیچ وقت مراسم عشای ربانی را از دست نمی دادم و به کشیش در این باره کمک می کردم. اغلب به اتاق اعتراف می رفتم و هر روز در کارهای کلیسا خدمت می نمودم. خیلی کم با همسایه های مسلمان خود به نزاع و دعوا می پرداختیم. در هر مصیبتی به آنها خدمات پزشکی و کمک های اولیه می رساندیم و در میانشان دارو پخش می کردیم.

زمان رفتن به دانشگاه فرا رسید، سعی کردم با اتکا به خودم به درس خواندن ادامه دهم. پس از چهار سال در شهر کاتاباتو در دانشگاه نوتردام در رشته ی آموزش هنر فارغ التحصیل شدم. پس از گرفتن مدرکم بلافاصله شروع به همکاری با مبلغان مسیحی نمودم، می خواستم فعالیتم را در کلیسا همچنان حفظ نمایم اما به خاطر مشاجراتی که با اسقف کاتاباتو داشتم از کلیسا برکنار شدم.  

سپس به عنوان معلم در مدرسه ی نوتردام شروع به کار نمودم. در آنجا درس علوم را تدریس می کردم اما به خاطر جنگ داخلی میان موروها با ارتش کلاس درس مدتی تعطیل شد.

بعد از مدتی در یک کارخانه مشغول به کار شدم، من سر کارگر نود و پنج درصد از کارگران مسلمان بودم. سیزده سال با مسلمانان زندگی و کار کردم. روزهای جمعه زودتر از موعد کار را تعطیل می کردیم چون می خواستم آنها سر وقت به نماز و کار و بار دینیشان برسند. هیجده سال با پیرزن مسلمان بیوه ای زندگی کردم او مانند پسر خودش از من مراقبت می نمود و من نیز مانند مادرم به او احترام می گذاشتم.

پس از مرگ وی شروع به ادامه ی تحصیل نموده تا مدرک فوق لیسانسم را بگیرم. در حالی که نسبت به دین بی اشتیاق شده بودم، تصمیم گرفتم تا در ماه رمضان سال 1994، روزه بگیرم. پس از چند روز احساس می کردم خیلی سر حال و سالم می باشم.

بالاخره توانستم در رشته ی علوم اجتماعی تحصیلاتم را به پایان برسانم. با لطف پروردگار سرانجام به این نتیجه رسیدم که اسلام دین حقیقت می باشد، بنابراین مسلمان شدم.

پایان

 

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com

 

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم  فرمودند: 
" والذي نفسُ محمدٍ بيدهِ لا يسمعُ بي أحدٌ من هذه الأمة ولا يهوديٌّ ولا نصرانيٌّ ثم يموتُ ولم يؤمنْ بالذي أُرسلتُ به إلاّ كان من أصحاب النار ". 
سوگند به آن ذاتی كه جان محمّد در دست اوست هيچ كس از اين امّت، از‌يهوديان و مسيحيان نيست كه رسالت من به گوشش برسد و ايمان نياورد مگر اين كه ‌از دوزخيان خواهد بود.
 مسلم 93/1 كتاب الايمان

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010