هدی، نادیا و سلوی- که اخیراً به دین اسلام مشرف شده اند، در بیرون از مسجد تایپه در تایوان ایستاده بودند تا اینکه پس نماز مستقیماً به سؤالات آنها پاسخ داده شود. لیستی از سؤالات که هدی آماده نموده را با خود به مسجد آورده بود. چرا ما نمی توانیم گوشت خوک بخوریم؟ چرا زن باید کاملاً پوشیده باشد؟ و چند سؤال دیگر.
پس از گزراندن شش هفته کلاس آموزش ارکان اولیه ی اسلام، آنها به پاسخ سؤالات خود رسیده و دین خود را پیدا کرند. هدی می گوید: "وقتی که راجع به این کلاس ها شنیدم، با خودم گفتم این فرصتی است تا بتوانم چیزهای جدید یاد بگیرم. حالا می دانم که چطور طبق دستورات قرآن زندگی کنم، و از این بابت احساس آرامش بسیاری دارم".
هنگامی که اخباری از حملات مرگبار و گردن زدن در افغانستان و خاورمیانه پوشش داده می شد، "ماشی او چی" امام مسجد بزرگ تایپه، می گفت که افراد بسیاری به مسجد می آمدند سؤالات بی شماری درمورد رشد و ترقی اسلام می کردند.
به گفته ی وی؛ همیشه خبرهای بد در حد زیادی بزرگ نمایی می شوند، و نود درصد آنها خبرهای منفی هستند. آنها داستان های زیادی درباره ی گردن زدن می شنوند و تصور می کنند که اسلام دین بدی است.
آنها دلایل بسیاری برای مسلمان شدن دارند. اما این زنان آزادی را در اسلام پیدا کرده اند. بیشتر افرادی که به مسجد می آیند زن هستند. زنانی که غیر مسلمان هستند، یا برای ازدواج با مسلمانان می خواهند به دین اسلام روی بیاورند، و یا کسانی مانند "هدی" کنجکاو هستند تا بیشتر راجع به مذهب اطلاعات کسب کنند. این زنان می خواهند درک درستی از قوانین اسلام داشته باشند. شاید آنها تمایلی به مسلمان شدن نداشته ولی در آخر کتاب و نوارهای سخنرانی اسلامی را امانت از ما می گیرند.
بعضی از آنها به دین اسلام روی می آورند، مانند نوجوانی به نام سانا که درمورد ادیان مختلف به جستجو پرداخته و از چندین معبد دیدن نموده، ولی اسلام از همه ی آنها بیشتر وی را شیفته ی خود ساخته است. وی می گوید: "چیزهای زیادی باعث شدند تا احساس کنم اسلام دین واقعی است. حتی وقتی بچه بودم از خوردن گوشت خوک بدم می آمد".
پس از هشت سال زندگی کردن با همسر و فرزندانش در پاکستان، سانا می خواهد در تایوان به این اقلیت مذهبی بپیوندد. تایوان حدود صد و سی هزار مسلمان دارد، تقریباً کمتر از نصف مسلمانان چین می باشد. سانا اهل چین بوده و مسلمان است. وی نمونه ای از زنانی است که روسری بلند سفیدی بر سر می کند.
سانا و هدی حجاب را به عنوان احترام به مذهبشان و تصدیق آن توصیف می کنند. آنها موافق این هستند که نباید لباسی بر تن کنند تا جلب توجه نماید. این قسمتی از آموخته هایشان است که می بایست در جامعه ای غیر مسلمان آن را عملی نمایند.
هدی در یک شرکت تجاری بین المللی کار می کند، اعضای شرکت مستقیماً به وی اخطار داده بودند که نمی تواند سر کار حجاب داشته باشد. تا این که خوشبختانه کم کم با موضوع حجابش کنار آمدند. آنها دریافته بودند که حجاب جزو ضروریات و واجبات دین اسلام است. هنگامی که امام مسجد جامع تایپه از غیر منصفانه به تصویر کشیدن اسلام در رسانه ها انتقاد کرد، مسلمانان شاغل در تایوان مقداری از این اذیت و آزارها از طرف عموم مردم به ستوه آمده بودند. شاید به خاطر این باشد که تعداد مسلمانان در تایوان اندک است و توان دفاع کردن از خود در مقابل ظلم را ندارند.
اکثریت مردم چین مسلمان هستند، و دومین مذهب در چین دین اسلام است. وقتی که چند خانواده ی مسلمان چینی در سال 1949 به تایوان آمدند کم کم مردم از طریق آنها جذب اسلام شدند. بسیاری از مسلمانان در تایوان از بدو تولد مسلمان می باشند، و روش زندگی آنها بر اساس دین اسلام است.
"نادیا" در یک خانواده ی مسلمان چینی به دنیا آمده است. وی در دانشگاه نیز بسیار دیندار و پرهیزگار بود. هر چه بیشتر درمورد دین خود آگاهی پیدا می کرد بیشتر به آن عمل می نمود و تا می توانست به حجاب اهمیت می داد. وی می گوید گرچه این عملی است که مربوط به ظاهر من است ولی تأثیرات زیادی روی درون من گذاشته است و باعث شده تا اعتماد به نفس بالایی داشته باشم.
پایان
ترجمه: مسعود
مهتدین
Mohtadeen.Com |