10 تير 1404 05/01/1447 2025 Jul 01

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3326382
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2523 تعداد مشاهده : 576 تاریخ اضافه : 2012-09-09

 

پس از تحقیق... مسلمان شدم

اسم قبل از اسلام: لین اکس یوان

اسم بعد از اسلام: منة الله

وضعیت تأهل: متأهل

ملیت: چینی

 

به واسطه ی جواز سفر جعلی و غیرقانونی به امید تحقق اهدافش از این مسافرت و پیوستن به شوهرش، باوجود گریه های بچه ی کم تر از یک سالش که نزد مادربزرگش گذاشته بود، عزمش را جزم کرده بود که هر طور شده به این مسافرت برود.

اقدام به ایجاد پاسپورت کره ای کرد و راهش را به سوی محبوبش، شوهرش که لحظظه لخظه ی خروج او از منزل را به یاد داشت وقتی دستش را روی قلبش نهاده بود، پی گرفت، آیا به او می رسد یا خیر...؟

کشورش را بدون مشکل ترک گفت و لازم بود از فرودگاه کویت نیز بگذرد تا مسافرت به لندن و رسیدن به شوهرش محقق گردد. درحالی در فرودگاه پیاده شد که انگار کوهی بر شانه ها داشت؛ مراقب قدم هایش بود و دست هایش را ه هم می فشرد. هربار که به اوراقش نگاه می کردند و کیفش را می گشتند کم مانده بود قالب تهی کند. وقتی با ترس و لرز از نزد هر یک از آن مردان می گذشت می دانست ممکن است هر آن او را نگاه داشته و مؤاخده کنند، به ویژه که چیزی از علایم و اشکال عربی نمی دانست و حتی نمی دانست یک کلمه عربی حرف بزند. حال آنکه برخلاف انتظارش آنچه نمی خواست و توقف در مقابل یکی از مردان امنیتی فرودگاه کویت بود که توانسته بودند دریابند پاسپورت وی جعلی است. این جا بود مسافرت هدایت او با ماجرای دستگیریش آغاز گشت: «إِنَّكَ لاَ تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللهَ يَهْدِى مَنْ يَشَاء وَهُوَ أَعْلَمُ باِلْمهتَدِين» سوره قصص: آيه 56، یعنی: «همانا که تو هرآنکه را که دوست داشتی هدایت نمی دهی بلکه الله هدایت می دهد هرآنکس را که بخواهد او داناتراست بر هدایت آورندگان.»

در 24 مارس 2007 و درست سر ساعت ده صبح هواپیمایی که از چین می رسید در فرودگاه کویت فرونشست و هنگامی که «لین» می خواست روز بعد سوار هواپیمای دیگری به مقصد لندن شود، مأمور روادید متوجه شد که پاسپورت او غیرقانونی و جعلی می باشد. در نتیجه او را بلافاصله به دادگاهی در منطقه ی فروانیه جهت تحقیق و آگاهی از جوانب دیگر این قضیه فرستادند. او به گریه افتاد و از شانس بد خود می نالید چون هرچه برنامه ریزی کرده بود در این لحظه نابود می گردید...لحظه های ناگوار و تلخی بر او می گذشت. اکنون زنی با هدف های عالی و بزرگ متهم شده و می بایست برای تبرئه ی خود از انواع اتهامات دلیل و سند می آورد... در این کشور غریب چه باید می کرد؟

 

مشکل زبان

ندانستن زبان عربی که مانعی در فهمیدن سخنان او توسط افراد امنیتی و آن خانم، لین اکس- مسافر، بود منجر به تماس با داعی چینی، سعید حسن که در انجمن آشنایی با دین اسلام مشغول به کار بود، گردید تا گفتگوی بین او و افراد بازپرسی را ترجمه نماید.

از جمله خصوصیات این داعی، سعید حسن، این بود که از هر فرصتی برای دعوت الی الله استفاده می کرد و لازم می دید از این فرصت هم استفاده کند و اصل واقعه و کار خود را از یاد نبرد. او بی درنگ به فکر دادن کیف دعوت که پر از کتاب ها و ترجمه های اسلامی جهت آشنا ساختن لین با اسلام بود افتاد تا آن ها را در مدت اقامتش در زندان و به نتیجه رسیدن تحقیقات بخواند.

لین به شدت می گریست و سرانجام وضعش نمی دانست چه خواهد شد و چه باید بکند. سعید حسن برای او دست کمکی بود که به سمتش دراز شده بود. او کسی بود که نزد او احساس آرامش نموده و در هربار ملاقاتش به او اطمینان می بخشید و به او قول می داد که تمام تلاشش را به کار بندد تا به او در خارج شدن از این معضل کمک نماید.

 

حکم دادگاه

دادگاه پس از بررسی و تحقیق درباره ی این رخداد حکم به حبس متهمه، لین ایکس یوان، به جرم تزویر و جعل اوراق رسمی و پاسپورت سفر غیرقانونی داد و او را، بدون وسایلی که همراه برده بود، به زندان مرکزی فرستادند.

بدون انگشتر الماسی که در دستش می درخشید و نیز عینک آفتابی بقیه ی اشیائش جز عکسی از تنها دخترش و نیز کتاب های ترجمه شده به زبان چینی وارد زندان شد. در داخل دیوارهای زندان، شیخ سعید حسن این کتاب ها را نزد او گذاشت تا نه تنها با خواندن آن ها تسلی یابد، بلکه تا با هدف اصلی وجود خویش در این جهان و غایت آفرینش خویش و اینکه آفریدگارش کیست آشنا گردد. چنانچه امر و اراده ی خداوند متعال حتمی است.

کتاب ها و وسایل دعوی که با خود برده بود تنها دوست او در غربت و تنهایی درون زندان و انیس و همنشین او بودند. شیخ حسن از دیدارهای هفتگی از وی دست نکشیده و دخترانش را به همراه خود برای ملاقات او می برد. یک نوع دوستی و صداقت باعث ازدیاد تفاهم و راحتی ارتباط میان دختران شیخ سعید و «لین» گشت. شیخ سعید و دخترانش در هربار دیدار به همراه دخترانش از دعوت او به اسلام دریغ نمی ورزید.

 

آزادی از زندان

دادگاه بعد از دو هفته تحقیق و بررسی رأی به آزادی وی و خروج او از زندان به قسد وثیقه ی مالی مشخصی داد، اما او در آن هنگام هیچ پولی در اختیار نداشت.

بالاجبار او باز به زندان برگشت و جز گریه و ناله کاری از دستش برنمی آمد. منتظر بود که سر هفته شیخ سعید آمده و از وضعیتش باخبر شود.

شیخ سعید و دخترانش برای ملاقات او آمده و او را گریان و اندوهناک دیدند که فهمیدند که توانایی پرداخت وثیقه را ندارد. شیخ سعید از شنیدن خبر آزادی او خوشحال شده و پرداخت وثیقه را به عهده گرفت. به این ترتیب «لین» پس از یک ماه در 13 می 2007 از زندان رهایی یافت. او کس دیگری را نمی شناخت و تنها آشنای او در آن دیار شیخ سعید بود که به کمکش آمده وبرای او سرپناهی را درنظر گرفته تا هنگامی که از کویت خارج شده و حکمش پایان پذیرد در آن زندگی کند. این گونه شد که او مهمان شیخ و دخترانش گردید.

دختران شیخ نمونه ی دختران مسلمان بودند و او از آن ها الگو می گرفت. آن ها قرآن حفظ کرده و افراد موفقی بوده و به دین اسلام پایبند بودند و جزء به جزء مسائل دینی را رعایت می نمودند. خداوند متعال آن ها را با وقار و متانتی و تأثیری که بواسطه ی دانش و علمشان بر دیگران داشتند محبوب همه کرده بود. علم و دانشی که داشتند برای کار دعوت ضروری بوده و می توانستند دل های افراد را با خصوصیات و اصول زیبای اسلام تسخیر نمایند.

 

رفتار پرمهر و عطوفت و ملایمت

بار دیگر به «لین» باز می گردیم، که اکنون مهمان شده است... اما مهمان چه کسی؟ او در کجا اقامت می کند؟

خداوند متعال هدایت را همان ابتدای خلقت برای او مقدر ساخته بود و این اتفاقات جز اسباب و وسایلی برای تحقق این سنت های تکوینی خداوند متعال نیستند؛ « ليس عليك هداهم ولكن الله يهدي من يشاء» (هدایت آنان بر تو نیست، بلکه خداوند هر که  را بخواهد هدایت می دهد.) "لین" از طرف همسر شیخ سعید و دخترانش به گرمی و لطف و محبت مورد استقبال قرار گرفت. هم و غم آن ها دعوت او به این دین عظیم بود. حرف و سخن در این خانه ی دعوت تنها عظمت و بزرگی دین اسلام و رحمت و محبت آن بود. لین با بسیاری از هموطنان مرد و زن مسلمانش آشنا شد.

 

زیبایی دین اسلام

"لین" دریافت کسانی که در سختی و دشواری کنار او ماندند، جزو بهترین و خوشرفتارترین انسان ها هستند.

در مدتی که در زندان و بیرون آن گذشت، اسلام در دل لین نفوذ کرد، بی آنکه خود خبر داشته باشد. وقتی موضوع جالب و تحسین برانگیزی را می دید درباره ی آن سؤال می کرد و پاسخ می شنید که اسلام ما را به آن دستور داده است...

اسلام ما را به نیکوکاری و عطوفت با مصیبت دیدگان و دستگیری از همنوعان امر کرده است...

اسلام برای رهایی انسان از گمراهی آمده است...

تنها دین اسلام است که ما را به رسیدگی به ضعیفان تشویق کرده و آن را یکی از شرایط به خدا و روز قیامت قرار داده است...

اسلام است که بنیان این خانواده ی مسلمان بوده و در میان اعضای آن محبت و عطوفت را برقرار ساخته است.

اسلام است که ما را به کمک به دیگران دستور می دهد...

اسلام است که زندگی را برای انسان نظم و ترتیب بخشیده است...

اسلام دینی است که حقوق زن را پاس داشته و کرامت او را محفوظ می دارد.

همه ی این چیزها را لین در مدتی کم تر از دو ماه دریافت و مهم ترین تأثیری که او از این دین مشاهده نمود، توجه و تاکید دین اسلام بر خانواده و روحیه ی محبت و صداقت گم شده در دیگر ادیان و جوامع بود.

او به دین اسلام علاقمند گردیده و دوستدارش شد و راضی گشت که پیش از ترک کویت آن را بپذیرد. چند روز بیشتر از اقامت در کویت باقی نمانده بود و پس از اتمام و گذراندن مراحل قانونی لازم مسافرتش آغاز می گردید.

وقتی که او به طور کامل به حقانیت دین اسلام قناعت پیدا نمود، با شوهرش در این مورد صحبت کرده و همزمان با شرح و توصیف علاقه و اشتیاقش به این دین از او نیز دعوت کرد تا مسلمان شود.

تفاوت این جا است... بین وضعیت ورود و خروج وی، حالت معنوی والای او همه ی زندگانی او را بعد از آن تحت الشعاع قرار خواهد داد و به حمد و سپاس خداوند به خاطر همه ی این بلاها و دشواری هایی که او را وارد این زندگانی جدید نمود خواهد پرداخت... این که خداوند متعال بواسطه ی اسن مشکلات او را از تاریکی ها به سوی نور رهنمون گردید.

 

شناخت حقیقت

پس از ماراتن دعوتی که در طول مدت اقامت لین در خانه ی پرمهر شیخ سعید گذراند، به طور کامل یقین پیدا نمود که انسان تنها برای عبادت خداوند متعال آفریده شده و دریافت که زندگی بیهوده و بی هدف نیست و این جهان سرای گذار و فنا است و ناپایدار و روزی برای حساب و کتاب اعمال انسان در برابر آفریدگارش وجود دارد و هر آنچه کار نیک یا بد که در این دنیا انجام داده است مورد مؤاخذه قرار خواهد گرفت.

روز پنج شنبه 31 می سال 2007 تقدیر و تحسین یکی از دختران شیخ سعید حسن به نام آمنه به مناسبت ختم حفظ کل قرآن کریم بود و او برای مشاهده ی تأثیر و تغییری که دین اسلام در یک زن ایجاد می نماید در این جشن شرکت کرد...

 

بیان شهادتین

منظره ی جلو چشمانش او را به تأمل و تفکر واداشت... او دختری مثل او زردپوست و همزبان او بود... اما او را در خانه ای می دید که قرآن را با زبان گویای عربی تلاوت می کرد و امروز روبروی شیخ بزرگی در محل بزرگداشت و تجلیل نشسته بود و مورد احترام قرار داشت به خاطر حفظ کتاب خدای متعال که برایش بهتر از بزرگداشت و برنده شدن در مسابقه ی ملکه ی زیبایی جهان است. بلکه او اکنون ملکه ی حفظ اوامر و دستورات الهی است و دارای خصوصیات یک زن مسلمان است؛ پاکیزگی، صفا و پاکدامنی. زبان عربی مانعی برای او در حفظ کتاب قرآن نگردیده و بر بسیاری بر زنان و دختران مسلمان عربی که به دنبال متاع دنیا و ثروت های آن می دوند برتری یافته است.

این زیبایی روح بود که در وجود آمنه دختر داعی شیخ سعید حسن جلوه گر بود. همه ی این محاسن و زیبایی های که این بانوی چینی "لین ایکس" در برابر خویش می دید، همه ی این لحظات زیبا او را برای آشکار ساختن توحید آماده ساخته بود. پس از اتمام مراسم تکریم آمنه، لین جلو رفته و شهادتین را بر زبان جاری نمود. قلب او هر چه بیشتر برای اسلام می تپید و در مقابل داعی شیخ عبدالسلام حبوس، حافظ قرآن کریم، از وزارت اوقاف و امور اسلامی، و نیز در حضور داعی شیخ سعید حسن لین شهادتین را اعلام نموده و زندگی جدیدی را برای خویش رقم زده و نام خود را به "منة الله" تغییر داد، انگار تازه متولد شده است و حاضران را مسرور و خوشحال کرد.

بعد از مسلمان شدن "منة" سه روز در کویت ماند و با خوشبختی و شادی بی حد و حصر و با قلبی مطمئن و آرام بعد از سپری نمودن آن لحظات سخت و دشواری که خداوند نجات و رستگاری او را در درون آن مخفی کرده بود بازگشت . هرگونه غم و اندوهی از وی زدوده شده و پس از اشتباه رفتن به سوی شوهرش به سلامت نزد دخترش بازگشت... تا ببیند می تواند شوهر و دخترش را نیز به سوی دین اسلام که او را از سختی ها رهایی داده و کمک کرده بود راهنمایی کند، و شاید گرفتاری او در زندان کویت باعث هدایت این خانواده شود...

از خداوند متعال برای او و همه ی انسان ها طلب هدایت داریم.

 

پایان

 

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم   فرموده است: 
(علیکم بسنتی و سنة الخلفاء الراشدین المهدیین من بعدی):
«به سنت من و سنت خلفای راشدین پس از من، چنگ بزنید».
سنن ابی داود (4/201) ترمذی (5/44)؛ این حدیث، حسن و صحیح است

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010