10 تير 1404 05/01/1447 2025 Jul 01

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3325857
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2535 تعداد مشاهده : 861 تاریخ اضافه : 2012-09-09

 

نماز... نهال اسلام را قبل از بیان شهادتین در درون من کاشت

  • اسم قبل از اسلام: ماريا مارتينيوا
  • اسم بعد از اسلام: مريم
  • شغل: پرستار
  • وضعیت اجتماعی: مجرد

 

نماز... نهال اسلام را قبل از بیان شهادتین در درون من کاشت

این که در زیر می آید داستان زیبایی از یکی از تازه مسلمانان اروپایی است... او در بخش سالميه در انجمن آشنایی با دین اسلام مسلمان شد. شغل او پرستاری در یکی از شرکت های آرایشی در کویت می باشد. داستان او به همراه کسانی که در همین ماه جاری (فوریه ی ۲۰۱۲) مسلمان شدند به روایت دوستش از زبان انجمن آشنایی با اسلام در بخش سالمیه به دست ما رسیده است.

این اولین بار نبود که درباره ی اسلام چمطلبی را می شنیدم. چرا که من پیشتر به عنوان پرستار در "صربستان" کار کرده و با بسیاری از پزشکان و پرستاران و بیماران مسلمان روبرو شده و با اخلاق زیبا و رفتار خوب آنان با مردم آشنا بودم می دیدم که دین آن ها چه تاثیر مثبتی بر آنان دارد. آن ها را می دیدم که مراسمات مذهبی خود را با جدیت و وقار و احترام زیاد برپانموده و دین خود را چه اندازه می ستایند و گرامی می دارند.

از آن زمان، من به این دین می اندیشم، چرا که ما در صربستان که یکی از کشورهای عضو اتحاد یوگسلاوی، یعنی ‌بوسنی، ‌صربستان،  مقدونيه و اسلوونی،‌ بود به وضوح اسلام را داشتیم و همواره مسلمانان و مسیحیان را با هم مقایسه می کردم و همیشه تنها و تنها مسلمانان در این مقایسه "برنده می شدند". چرا که مسیحیان، نمی خواهم این را بگویم، احترامی به دین خود قائل نیستند یا حداقل برخی از آنان ارج و احترام لازم را به دین خود نمی نهند.

در رابطه با اسلام مطالعه ی زیادی انجام داده و بیشتر در اینترنت به دنبال پاسخ سؤالاتم می گشتم تا آنکه به کویت آمدم. یادم هست که وقتی در صربستان بودم هر بار که از کنار مسجد یا افرادی که در حال نماز خواندن بودند عبور می کردم، به همراه آنان خشوع مرا فراگرفته وبا احساس آنان هماهنگی می شدم و همیشه این احساس را داشتم که به گروه آن ها متعلق می باشم و جایی در وجودم مسلمان هست، در قلب یا روح یا عقل و هوشم. به هر حال اسلام در درون من هست و نمی توانم این حالت را وصف کنم.

با دیدن مسجد به آرامش درونی و آسودگی فراوان میرسیدم. اکنون به یاد می آوردم که در اندیشه ی درونی من همیشه این باور وجود داشت که یک روز در سرزمین مسلمانان زندگی خواهم کرد و به دین آنان درخواهم امد و یکی از آن ها خواهم شد. فقط نمی دانستم آن روز کی و چگونه خواهد بود.

وقتی از او درباره ی تصویر اسلام به نظر او در کشورش قبل از مسلمان شدنش چگونه بود پرسیدم، این پرسش را به صورت کلی و به صورت خاص پاسخ داده و چنین گفت: "در کشور من مسلمانانی بودند که به آن ها " آلبانیایی" می گفتند. آوازه ی این افراد نزد ما به خاطر دروغ هایی که رسانه ها درباره ی اسلام منتقل می کنند تیره و نادرست بود. رسانه ها سیاست های برخی از کشورها را برای تیره و نازیبا جلوه دادن تصویر اسلام و تخریب آن ترویج می دادند."

وی افزود: "ولی من در بیمارستان به پرستاری مشغول بوده و با مسلمانان برخورد داشته و از آنان مراقبت می نمودم و تصویر اسلام را آنگونه که باید دید می دیدم و جزو کسانی نبودم که در سینه کینه و تنفر از اسلام را پنهان داشتند".

برای کار به همراه نزدیکانم به کویت آمده و سیر جستجو و تحقیق را آغاز نمودم. همکار من (که به تازگی کارمند زیردستش مسلمان شد) از دست پرسش های بسیار من درباره ی اسلام نزد مسیحیان خسته شده بود به من قول داد که من را به انجمن آشنایی با دین اسلام ببرد تا در آن جا کسی را ملاقات نمایم که اطلاعات بیشتری داشته باشد و دریابم که آیا این همان راهی است که می خواهم بپیمایم و آیا برای این مسیر آماده هستم؟

یک روز صبح زود با هم به انجمن آشنایی با دین اسلام رفتیم. آن جا نشسته و به صحبت با یک بانوی داعی پرداخته و به او گفتم که من بدون تردید برای مسلمان شدن آماده هستم و این چیزی است که همیشه طالب آن بوده ام. ولی به اندکی زمان نیاز دارم تا جزواتی را که به من داده بود مطالعه نموده و به سی دی ها گوشدهم و سایت های اسلامی مانند www.islam.com/kw را بررسی نموده و سپس وقتی آماده ی بیان شهادتین گشتم به انجمن بیایم.

یک هفته بیشتر نگذشت، که کیف من دزدیده شد و زیاد ناراحت نشدم و تنها به خاطر جزوه ها و سی دی هایی که سرقت شده بود دلگیر بودم! بنابراین به انجمن آشنایی با دین اسلام بازگشتم تا جزوات و سی دی های دیگری را از آن ها بخواهم و به شدت غمگین بودم. بانوی داعیه به من گفت که شاید خیری در دزدیه شدن آن جزوات بوده و شاید باعث هدایت یافتن سارق مذکور بشود و با هم خندیدیم.

بعد از یک هفته بازگشتم تا در اولین کلاس خود درباره ی اصول این دین عظیم شرکت کنم. اکنون یقین دارم که تقدیر من این بود که مسلمان شدم و باور دارم که هر انسانی در انتخاب دین خود آزاد است.

من به خاطر آن که والدینم مسیحی بودند مسیحی نشدم و اکنون ایمان دارم به خداوند یگانه و آن پروردگار سبحانه و تعالی که هرگز فرزندی نگرفته است. اکنون از دینی که نماز و عبادت را برای خدا و عیسی مسیح قرار داده بود بدون آنکه بدانم خدا کیست و پسر خدا کیست و این پسر برای چیست؟

مسأله ای که من را به اعلام مسلمان شدنم در حضور شما در این لحظه که زیباترین لحظه ی زندگی من است واداشت: " وأشهد أن لا إله إلا الله – وأشهد أن محمد رسول الله وأن عيسى بن مريم هو عبد الله ورسوله ..

افتخار می کنم که اکنون یک زن مسلمان هستم و دین من دین واضح و روشنی است و می دانم که باید چه کار کنم. بالاخره اکنون فهمیدم که مادربزرگم که مسیحی بود و دیگر زنان مسیحی همسن او که از زندگی بیشتر می فهمیدند و بیش از سایرین به دین خود پایبند بودند چرا حجاب می پوشیدند!

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtaden.Com

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

در حدیث صحیح از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  روایت شده که فرمود: « أَنَّ النَّائِحَةَ إذَا لَمْ تَتُبْ قَبْلَ مَوْتِهَا فإنَّها تلبس يَوْمَ الْقِيَامَةِ  درعاً مِنْ جَرَبٍ و سِرْبَالاً مِنْ قَطِرَانٍ »

اگر نوحه‌خوان قبل از مرگ توبه نکند، در روز قیامت زرهی از گری [بیماری خارش پوست] و پیراهنی از قطران می‌پوشد.

مسلم، 2/644.

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010