22 شهريور 1404 20/03/1447 2025 Sep 13

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3374511
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2546 تعداد مشاهده : 731 تاریخ اضافه : 2012-09-09

 

بانو زبیده گیبس از آمریکا، در اسلام به آرامش رسید

هر روز با طلوع خورشید، بانو زبیده گیبس برای نماز صبح بیدار شده و در زیر درخت حیاط بیشتر از یک ساعت به حمد و ستایش پروردگار مشغول می شد. از اینکه در این ناحیه ی کوچک شهر چنین فضای زیبا و دلنشینی وجود دارد از خداوند تشکر می کرد. اما این بانوی تازه مسلمان همیشه اینچنین در آرامش نبوده است.

پنجاه و پنج سال از عمر خود را در مسیری سیر کرد که دلش می خواست سفید پوست می بود تا اینکه به سیاه پوستی خود افتخار کند، اهل قسمت های شمال شهر می بود تا جنوب شهر، و با مطالعه و جستجوی ادیان، جامعه ی اسلامی را پیدا نمود. وی می گوید: "وقتی به سن نوجوانی رسیدم حاظر بودم هر کاری کنم تا تبدیل به دختری سفید پوست شوم، تصور می کردم که چون سیاه پوست می باشم خیلی زشت هستم". شاید با گوش دادن به آواز جیمز براون که این عبارت را می خواند"من یک سیاه پوست هستم و افتخار می کنم" در سن نوجوانی کمی آرام گرفت و کم کم اعتماد به نفس پیدا کرد.

 اما این افتخار و تعصب نسبت به اجداد و نیاکانش نمی توانست خلإ درونیش را پر کند. طولی نکشید که با مرد مسلمانی آشنا شد، ولی مرگ به وی اجازه نداد تا از دین او بهره ای ببرد. همان سال بانو زبیده مجذوب آرامشی که در اسلام دیده بود گشت و به دین اسلام مشرف شد، دیگر اعتنایی به رنگ پوست نداشت.

"اسلام به من کمک نمود تا درونم را با وجود زیبایی هایش بیشتر از ظاهر بشناسم. آن باعث شد تا به تعادل برسم، حالا می دانم کیستم". سفر معنوی وی آغاز شده بود. در سن چهل و دو سالگی به حومه ی شهر نیویورک نقل مکان کرد تا همراه چهار فرزندش از شلوغی و ازدحام مردم شهر در امان باشد. در آنجا وی با هیچ مسجی آشنا نبود. با این وجود تا جایی که می توانست به تهیه ی کتاب های اسلامی پرداخته تا بلکه از این طریق بتواند بر آگاهی و دانسته های خود بیافزاید.

 

پایان

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرموده است:

(أريت في المنام أني أنزع بدلو بكرة على قليب، فجاء أبو بكر فنزع ذنوباً أو ذنوبين نزعاً ضعيفاً والله يغفر له ثم جاء عمربن الخطاب فاستحالت غرباً فلم أر عبقريا يفري فريه حتى روى الناس وضربوا بعطن)
«در خواب دیدم که از چاهی آب می‌کشم؛ آن‌گاه ابوبکر آمد و یک دلو آب از چاه کشید و او، در کشیدن آب ضعیف بود و خداوند، او را می‌بخشد. سپس عمر آمد و دلو را به دست گرفت؛ هیچ پهلوانی سراغ ندارم که همانند او کاری را بدین قوت انجام دهد. عمر چنان آب کشید که همه‌ی مردم و شترانشان سیراب شدند و به استراحت پرداختند»
 مسلم ش 2393 .

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010