بسم الله الرحمن الرحيم
او تمام تلاش خود را برای کارهای تبشیری و تبلیغ مسیحیت صرف می نمود... یک روز یک دوست مسلمان هندی با او در رابطه با عقاید مسیحیت و مقایسه ی آن با عقاید اسلام صحبت کرده و رفت، اما جدال او با خودش همچنان پابرجابود...
این صحبت ها در درون و در ذهنش غوغایی به پا کرد. همه ی حرف های دوستش را با خود مرور می کرد. خودش در این باره می گوید:
در آن هنگام بود که تصمیم گرفتم خودم به جستجو و تحقیق پرداخته و کاری به عقاید دیگران نداشته باشم، خصوصاً پس از آن که نیاز و ضرورت جستجوی حقیقت هرچقدر هم که به طول بیانجامد را درک کرده بودم.
بعد از شنیدن اینکه انجیل و تعالیم مسیح علیه السلام مورد تحریف و دستکاری واقع شده اند، بار دیگر به مطالعه ی دقیق انجیل پرداخته و احساس می کردم نقصی در آن هست که قابل توضیح نیست... در این مرحله در وجودم اشتیاق شدیدی را حس کردم که می خواستم کل وقت و انرژی خود را روی مطالعه و فراگیری دین اسلامصرف کنم...
این کار به راستی هم تمام وقت من را گرفت. در این بین سیره ی حضرت محمد صلی الله علیه و سلم نیز بود که علی رغم آنکه مسیحیان به اتفاق این پیامبر بزرگوار که در شبه جزیره ی عربستان ظهور کرده بود، را رد می کنند، چیز زیادی درباره ی آن نمی دانستم.
طولی نکشید که دریافتم شک و تردید راهی به صداقت و درستی دعوت آن حضرت صلی الله علیه و سلم به الله و به سوی حق بیابد. بعد از مطالعه درباره ی قدم های پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم برای انسانیت که مسلمانان را قوی ترین و والاترین جوامع و به دور از رذالت ها نموده بود، احساس می کردم گناهی بزرگ تر از انکار این مرد خدایی در جهان وجود ندارد.
حال با وجود این بزرگی و این صفا و پاکی ها... آیا تاسف بار و اندوهناک نیست که مسیحیان و دیگران به ساحت والای او بی ادبی نمایند؟!