10 تير 1404 05/01/1447 2025 Jul 01

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3325866
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2687 تعداد مشاهده : 532 تاریخ اضافه : 2012-09-16

 

خانواده ای اهل دنور به دین اسلام مشرف شدند

"تیم" ده سال پیش از انگلیس به آمریکا نقل مکان نمود، او به عنوان مدیر منابع انسانی در یک شرکت کار می کرد. همسرش در یک کتاب فروشی فروشنده بود. وی همراه دخترش هنگامی که در دنور بودند بدون هیچ مشکلی حجاب می گرفتند.

تیم داستانش را چنین بیان می کند:

اسم من "تیم" است و هجده ما قبل مسلمان شدم. وقتی بچه بودم به مدرسه ای که وابسته به کلیسای انگلیس بود می رفتم. در دبیرستان هر هفته دو ساعت به تعلیمات دینی اختصاص داده شده بود. تا وقتی که تحصیلاتم را در دانشگاه به پایان رساندم و برای خود زندگی مستقلی بنا کردم هیچ مشکلی نداشتم اما کم کم افکار انتقاد آمیزی به ذهنم خطور کرد. همیشه عقیده محکمی در اعماق قلبم ریشه داشت که خدایی وجود دارد و مراقب ما است و همه ی ما و جهانی که در آن زندگی می کنیم را آفریده است. آن موقع می خواستم  درمورد اعتقاد به پروردگار بیشتر بدانم.

هنگامی که برای اولین بار همسرم را دیدم، هر دوی ما از لحاظ معنوی بسیار پربار بودیم. نه اینکه وابسته به سازمان و یا گروهی مذهبی باشیم، بلکه احساس می کردیم که حتماً به جز زندگی در این دنیا جهان دیگری نیز وجود دارد. اما هیچ یک از ما واقعاً به جستجوی عمیق نپرداخته بودیم.

دو سال بعد به دین اسلام علاقمند شدم، این علاقه باعث شد تا به مطالعه ی دقیق آن بپردازم و از آن سر دربیاورم. به همین دلیل به مسجد ابوبکر شهر دنور رفتیم. تجربه ی بسیار جالبی بود زیرا قبلاً همسرم به مسجد تلفن کرده و قرار بود روز جمعه هنگام ظهر به آنجا برویم. از آن همه جمعیت زیادی که به آنجا آمده بودند و پلیس ترافیک را هدایت می کرد شگفت زده شده بودم.

از همه نوع ملیتی برای نماز جمعه به مسجد آمده بودند؛ فضای فرهنگی آنجا برایم عجیب بود. اکثراً با لباس سنتی عربی نماز می خواندند و خیلی کم آمریکایی ها با شلوار جین و تی شرت دیده می شد، انگار از آمریکا به جایی مانند خاورمیانه وارد شده ام. خیلی خوش شانس بودیم که با مسئول مسجد شیخ محمد نورزایی آشنا شدیم، وی ما را راهنمایی کرده و مقداری اطلاعات راجع به اسلام به ما داد. سپس ما را به جایی برد که می توانستیم خطبه نماز جمعه را به خوبی ببینیم. این برای من تجربه ای بود تا شاهد نماز خواندن مسلمانان از نزدیک باشم. همیشه معتقد بودم که فردی به نام مسیح پیامبر بزرگ خداوند است و از جانب پروردگار آمده است. مشکل من این بود که مسیح مانند ما انسان است، به طور معجزه آسا از دامن زنی به دنیا آمد اما او خدا نیست. چرا در حالیکه ما انسان هستیم باید انسان دیگری را بپرستیم. مطمئناً باید خدا را بپرستیم و از عبادت بت ها و یا اشخاص دیگر خودداری کنیم، و آن عفو و بخششی که تنها از طریق ارتباط با خداوند ناشی می شود واقعاً آغازی برای ثبات و محکم ساختن عقیده ی من بود.

همسر تیم ماجرای اسلام آوردنش را چنین بیان می کند:

اسم من پگی است و دو سال قبل به دین اسلام مشرف شدم. پدرم که منکر خدا بود من و خواهرم را مطابق عقیده ی خود تربیت کرد. فکر می کردم کسانی که دنبال دین می روند افراد بی فکری هستند، همچنین دین چیزی است که دولت مردان برای حفظ محبوبیت خود از آن استفاده می کنند. به عقیده ی من اگر شما چیز بهتری برای بعد از مرگ با خود دارید باید در طول زندگی خود مطیع و فرمانبردار باشید.

وقتی که در دبیرستان تحصیل می کردم، گاهی همراه دوستم به عنوان مهمان به کلیسا می رفتم. سپس توسط دینی که به نظر می رسید مردم دارند تحت تأثیر قرار گرفتم، اما هنوز نمی توانستم ذهنم را درگیر تباین و ناسازگاری هایی که مسیحیت با آن دست و پا می زد سازم. با نگاهی به دین اسلام فهمیدم که یهودیت و مسیحیت و اسلام مانند زنجیری به هم متصل هستند چرا که پیام همه یکی است. خداوند پیام خود را از طریق پیامبران به بشر القاء نمود.

بعد از واقعه یازده سپتامبر، همین جا در آمریکا در یک کتاب فروشی مشغول به کار شدم. کتاب هایی که به فروش می رسید همه درمورد اسلام، مسلمانان و قرآن بود. پس از این اتفاق با اینکه چیزی درمورد اسلام نمی دانستم مجذوب اسلام شدم. بنابراین شروع به مطالعه کردم، کتاب هایی چون اسلام برای مبتدیان را خریداری نمودم، واقعاً جالب بود.

چیزهای جالبی راجع به اسلام در آن کتاب ها خواندم و بیشتر و بیشتر به سمت آن کشیده شدم، به ویژه که بسیار عقلانی به نظر می رسد. اصول عقاید در آیین مسیحت بسیار ضعیف و ناپایدار است اما اسلام چنین نمی باشد. در واقع وقتی برای اولین بار به مسجد رفتم، احساس می کردم که هیچ کینه و تنفری نسبت به مسلمانان ندارم. به هر حال با افراد بی خردی که در تلوزیون نسبت به اسلام شایعه پراکنی می کنند نمی شود کاری کرد، اما از اینکه به مسجد آمده بودم خیلی هیجان زده شدم. مانند این بود که تازه دینم را پیدا کرده ام، خودم با مردمی که به مسجد آمده بودند یکی می دانستم و اولین بار بود که با مسلمانان آشنا می شدم.

وقتی "تیم" تصمیم گرفت مسلمان شود، یکه خوردم، چون چند ماه قبل از آن من قصد چنین کاری را داشتم. زیاد مطمئن نبودم که بتوانم تصمیمم را عملی نمایم. به عنوان یک زن مسلمان نمی توانستم با مرد غیر مسلمان ازدواج کنم، و ترک همسرم نیز چیزی نبود که به آن تمایل داشته باشم. خوشبختانه پس از اعلام شهادتین وی به دنبال من این کار را کرد.

"کایلا" دختر خانواده مسلمان شدنش را چنین توصیف می کند:

نام من کایلا باتلو است، در آمریکا به دنیا آمده ام. یک سال پیش دین اسلام را پذیرفتم، ما از ابتدا در خانواده ای مذهبی بزرگ نشده بودیم. ایمان به خدا را لازم و ضروری نمی دانستیم، اما وجود یک موجود فراتر و برتر را قبول داشتیم. با این وجود مذهب خاصی را دنبال نمی کردیم.

من شخصاً به خدا ایمان داشتم، و همیشه سعی می کردم با نگرش مثبتی به زندگی بنگرم. وقتی به دنیای اطرافم نگاه می کردم با خود می اندیشیدم که چطور امکان دارد خدایی وجود نداشته باشد؟ با وجود این همه ادیان هنوز دینی را برای خود مناسب نمی دیدم. مسلمان شدن یکی از مهم ترین اتفاقات زندگیم بود، لحظه ای که نمی توان توصیف نمود. وقتی مادرم مسلمان شد به خاطر او که خیلی برایم قابل احترام است به کلاس رفتم و از طریق اسلام دانش و آگاهی های زیادی کسب نمودم. برای من که به خداوند ایمان داشتم باعث شد تا به مسائل علمی که در اسلام بحث شده است باور پیدا کنم.

پایان

 

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

رسول ‎الله  صلی الله علیه و سلم  است می‌فرمايد: «كُلُّ أُمَّتي يَدْخُلُونَ الجَنّةَ، إلاّ مَنْ أبَى»
تمام امت من وارد بهشت می‌شود بجز كسي كه‌ انكار مي‌كند. پرسيدند: اي رسول خدا چه كسي انكار مي‌كند؟ فرمود: «مَنْ أطاعَني دَخَلَ الجنةَ، ومَنْ عَصانِي فَقَدْ أبى.» یعنی: (هركس از من اطاعت كند وارد بهشت می‌شود و هر كس از من نافرماني كند از ورود به بهشت سرباز می‌زند).
بخاري ش/7280




 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010