10 تير 1404 05/01/1447 2025 Jul 01

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3325843
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2690 تعداد مشاهده : 585 تاریخ اضافه : 2012-09-16

 

اسلام آوردن داعی آمریکایی؛ میکائیل عبدالله

حمدی شفیق

"میخائیل" در یک خانواده ی کاتولیک متعصب در یکی از شهرهای ایالت کالیفرنیای آمریکا به دنیا آمد. اما این کودک خردسال بسیار کنجکاو بود و سؤال هایی از معلمانش می پرسید که دادن پاسخ قانع کننده به آن ها دشوار بود.

قبل از رسیدن به چهارده سالگی، به مطالعه ی یهودیت پرداخت. اما در عرض چند سال مطمئن شد که این دین عقل سرگردان او را قانع نمی سازد و با فهم و درک او نمی خواند. دورویی و فسادی که در میان روحانیان این دو دین مشترک بود توجهش را به خود جلب کرد، جدای از اشکالات ناپسند ناشی از تحریف تورات و انجیل های مختلف.

بنابراین به طور کامل از آن ها روی گرداند و تصمیم گرفت به دنبال دین دیگری بگردد. به مطالعه ی فرقه های دیگر مسیحیت پرداخت و در آن ها نیز به اندازه ی کاتولیک و یهودیت انحراف و غرابت مشاهده نمود.

به این ترتیب دریافت که از آن پس تا عمر دارد هیچ یک از آن ها را نخواهد پذیرفت. پس از اتمام تحصیل در رشته ی علوم رایانه و عبور از بیست و پنج سالگی، مشکلات مالی باعث شد به جستجوی شغل بپردازد و در یکی از فست فودها مشغول به کار گردید.

او از روز اول متوجه خانمی شد که لباس هایی مانند راهب ها پوشیده بود. اما آن خانم ازدواج کرده بود و ظاهراً مانند راهب ها در عزلت و مجردی زندگی نمی کرد.

وقتی متوجه شد این خانم همکار هر روز در اوقات معین و ثابتی حرکات عجیبی را انجام می دهد، تعجب او بیشتر گردید.

طبیعی بود که درباره ی پوشش و حرکات هر روزه اش از او سؤال کرد. فاطمه به او گفت که مسلمان است و بنا به فرمان پروردگار جهانیان که او را بدون شریک و فرزند می پرستد، نماز می خواند.

وی از برادرش محمود و پسرعمویش جاوید خواست تا به همه ی سؤالات او پاسخ دهند. دو جوان مذکور بلافاصله و با کمال میل قبول کردند که هر نوع اطلاعاتی را درباره ی این دین حنیف در اختیار میخائیل قرار دهند که داشت از خوشحالی مدهوش می شد.

 

در چند روز آینده دریافت که بالاخره به گمشده ی محبوبش دست یافته است. قدم بسیار هیجان انگیزی در زندگی او زمانی بود که به همراه دو جوان مذکور بعد از دو هفته به بزرگ ترین مسجد منطقه رفته و در آن جا امام مسجد به او یاد داد چگونه شهادتین را بیان کرده و مسلمان شود.

سعادت آمیزترین لحظات عمرش پیش آمد، وقتی که در مسجد بزرگ و در وسط تکبیر و تهلیل بیش از دویست مسلمان حاضر در آن جا این عبارات را بیان داشت. اشک از چشمان میکائیل سرازیر شده و او را به گرمی در آغوش گرفته و می بوسیدند و تولد دوباره  را به او تبریک می گفتند. به طوریکه تا آن زمان کسی از افراد خانواده اش چنان با مهر و عطوفت با او رفتار نکرده بود...

برای اولین بار در زندگی بعد از برگشتن به خانه به خواب عمیق و راحتی فرورفت، بدون کابوس و نگرانی، برخلاف همیشه. چند هفته ی بعد را به مطالعه ی کتاب "تفسیر معانی قرآن کریم به زبان انگلیسی" که امام مسجد به او هدیه داده بود، مشغول شد.

در قرآن کریم جواب های کامل و قانع کننده، با صراحت تمام، به همه ی پرسش هایی گیج کننده ای که به ذهنش خطور می نمود یافت. سؤالاتی درباره ی خداوند متعال، حضرت عیسی و سایر پیامبران علیهم السلام، فلسفه ی خیات، زندگی دنیا و آخرت، عبادات، احکام و غیره .

تقریباً سه هفته بعد از پذیرش اسلام، میکائیل در خواب پیامبر بزرگوار صلی الله علیه و سلم را دید که لبخند زده و به او تبریک می گوید... آنحضرت با چند تن از صحابه بود که در باغ پر گل و درختی نماز می خواندند. میکائیل هرگز چنین صحنه ی زیبا و دل انگیزی را ندیده بود.

او بی درنگ پیامبر بزرگوار صلی الله علیه و سلم را در میان نمازگزاران بازشناخت. در خود محبت و اشتیاق شدیدی را نسبت به او احساس می نمود. با اشتیاق به سمت او رفت و گفت: "قربان اجازه می دهید در آغوشتان بگیرم؟!" با لبخند و اخلاق والایی پاسخ داد: "نه هنوز. کاری هست که باید قبل از آن انجام دهی."

میکائیل فکر کرد که شاید به خاطر آن باشد که نمازهایش را درست نمی خواند. بنابراین به جایی که در آن نماز می خواندند رفت. آن جا زمینی بود که با مرمر گرانقیمت فرش شده بود. نمازش را با خشوع دوباره خواند و نزد آنحضرت صلی الله علیه و سلم بازگشت و گفت: "آیا می توانم در آغوشت بگیرم؟" لبخندی زده و فرمود: "خیر، هنوز نه، کاری که گفتم را به شکل مطلوب انجام نداده ای. برای بار سوم نمازت را تکرار کن." در این مرتبه ی آخر میکائیل گفت: "چشم قربان، تمام تلاشم را خواهم کرد تا آنچه فرمودی انجام دهم و لیاقت در آغوش گرفتن شما را پیدا نمایم.." پیامبر صلی الله علیه و سلم با اشاره به او فهماند که آری تلاش کن تا آنچه گفتم انجام دهی. سپس در همین مرحله از خواب بیدار شد.

پس از آن و چند هفته بعد، میکائیل در خواب مشاهده نمود که با خواهران غیرمسلمان و یکی از راهبان کلیساها درباره ی دین گفتگو کرده و سعی داشتند او را قانع سازند به کفر وارد شود و او امتناع کرده و گفا شما گمراه هستید.

آن ها با او مشاجره کرده و خواست با عصایش او را بزند که با دست آن را گرفته و از این کار بازداشت و بار دیگر تلاش کردند بر او حمله برند و از آن جلوگیری کرد. موقع نماز ظهر رسید و از آن ها اجازه خواست نماز بخواند و آن ها قبول نکردند. او از کلیسا خارج شده و به باغی در روبرو رفته و نمازش را به جای آورد.

بعد از تکبیر احرام شروع به خواندن فاتحه کرد و متوجه شد که تعدادی از مسیحیان از کلیسا بیرون آمده و با شنیدن تلاوت زیبای سوره ی فاتحه با تجوید عالی او پشت سر او شروع به خواند نماز کردند.

چیزی به پایان سوره ی فاتحه نمانده بود که متوجه شد تعداد نمازگزاران دو برابر شده. از نماز فارغ شد و به پشت سرش نگاه کرد و دید همه ی کسانی که در کلیسا بودند، از جمله کشیش و راهب، بیرون آمده و پشت سر او صف بسته و در باغ نماز ظهر خوانده اند!

بعد از اندکی کلیسا به مسجد تبدیل شد و در نماز عصر همه ی ساکنان منطقه و پیروان سابق کلیسا، به همراه زنان و کودکان، شرکت کردند! این رؤیا به همراه خوابی که در آن پیامبر صلی الله علیه و سلم را دیده بود، برای او به مانند یک معجزه بودند.

میکائیل دستور پیامبر بزرگوار صلی الله علیه و سلم را که بر افزودن بر شناخت اسلامی کافی و تحصیل علوم شرعی و به عمل آوردن درست آن ها و بعد دعوت کردن خانواده، نزدیکان، دوستان، آشنایان، همسایگان و هر کسی که در هر جا ببیند با حکمت و موعظه ی حسنه به دین اسلام بود را فهمید!

از آن هنگام داعی آمریکایی خود و همه ی دارایی هایش را برای ارشاد و راهنمایی گمراهان و افراد سرگردان در کشور عمو سام به سوی خداوند نذر کرد.

در پایان میکائیل می گوید: "برادری ایمانی از من پرسید: "دیگر بیش از دیدن پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم در خواب چه می خواهی؟! این خیر و لذت بزرگی است که میلیون ها مسلمان زاده تمنای آن را داشته و به دست نمی آورند!"

او پاسخ داد: "این بزرگ ترین نعمت از جانب خداوند بعد از نعمت اسلام می باشد و از خداوند متعال می خواهم ما را بر ملت اسلام استوار نگاه دارد و ما را هدایت یافتگان و هدایت دهندگان میلیون ها یا میلیاردها انسان به سوی حقیقت و صلح و اسلام گرداند.

به همه ی مسلمانان در هر جای جهان مژده می دهم که ما بدون شک شاهد گشایش جدیدی می باشیم. چرا که دین اسلام این جا در غرب به سرعت رعد و برق و به سرعت نور که کل کائنات را در عرض چند ثانیه درمی نوردد در حال  گسترش است. کسی نمی تواند حد و مرزی برای گسترش آن ایجاد کند.

حتی مشکلات و مسائلی که گریبانگیر مسلمانان در این جا می باشد به قدرت و لطف الهی به خیر عظیمی مبدل خواهد گشت.

مثالی می زنم تا همه بدانند که کسی در برابر خداوند توان و قدرتی ندارد و خداوند مکر و حیله ی دشمنان را به خودشان بازمی گرداند و بهترین یاری گر و پشتیبان مؤمنان می باشد.

همگی ناراحت و اندهگین بودیم از خبر دستگیری امام مسجد منطقه ای که در آن ساکن بودم، با آنکه تحقیقات بی گناهی او را ثابت کرده بود! اما خداوند عزوجل برای او و سایرین خیر و برکت اراده کرده بود و او را سبب مسلمان شدن سی تن در داخل زندان آن هم تنها در طول چند هفته گردانید!

چنانچه امام عالم مسجد داخل زندان نشده بود، چه کسی آن زندانیان را به اسلام دعوت می کرد؟! چه کسی قواعد اسلام را به آنان می آموخت؟

از خداوند متعال می خواهم که من را تا آخرین لحظه ی عمر در راه مبارک دعوت به کار گیرد و آخرین کلام من در لحظه ی خروج روح از بدنم این باشد: لا اله إلا الله وحده لا شريك له محمد رسول الله ، صلى الله عليه وعلى اّله وأصحابه وسلم تسليما كثيرا!

 

پایان

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم  فرموده است: 
(لقد کان فیمن کان قبلکم من الأمم المحدثون؛ فان یک فی امتی احد فانه عمر)
«
در میان امتهای گذشته، افرادی وجود داشتند که به آن‌ها الهام می‌شد و اگر در امت من، چنین کسی وجود می داشت، قطعاً عمر بود».
بخاری ش (3689)؛ مسلم، ش (2398)

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010