اسم قبل از اسلام : عمر باليتى باديجا
اسم بعد از اسلام : عمر باليتى باديجا
شغل: بازاریاب
وضعیت تأهل: مجرد
ملیت: هندي
عمر باديجا
عمر باليتى باديجا جوان هندی بیست و پنج ساله ای است که با خانواده ای شامل پدر و مادر، برادر بزرگ تر و چهار خواهر در منطقه ی اری جوتی در حیدرآباد هندوستان زندگی می کند.
عمر پیشتر هندو بوده و مسلمان شده و اکنون داستان مسلمان شدنش را برای ما تعریف می کند:
تحصیلاتم را تا مقطع متوسطه ادامه داده و سپس وارد بازار کار شدم. در بخش فروش یکی از محلات مخصوص فروش شیرینی جات مشغول کار شدم.
بعد از چند سال کار در بخش فروش رانندگی را هم آموختم.
من در عقاید بدون اندیشه و تفکر از پدر و مادرم تبعیت می کردم. به معابد هندو رفته و بت هایی که به عنوان سمبل رام، سیتا و غیره در آن جا می گذاشتند را می پرستیدم و گاهی خورشید را می پرستیدم و گمان داشتم او خداست، ماه، مار و دیگر چیزهایی که پرستش آن ها در آئین هندو رایج بودند را عبادت می نمودم.
دوست مسلمان من
چیزی درباره ی اسلام نمی دانستم. اما دوست مسلمانی داشتم که با من کار می کرد. رابطه ی خوب و گرمی با هم داشتیم. ولی عبادت ها و باورهای هر کدام از ما تنها محدود به خود او می شد. من او را به آئین هندو دعوت نکرده و او هم من را به اسلام دعوت نمی کرد. اما چیزی که توجه من را در دوستی این برادر مسلمان به خود جلب کرد، این بود که وقتی پیش او می رفتم بدون واهمه هرچه داشت با او می خوردم ولی او چیزی از غذای من را نمی خورد مگر آنکه اطمینان حاصل کند که مطابق دین اسلام ذبح گردیده است.
برادرم سبب هدایت من گردید
در سال 2006 میلادی به کویت آمدم. برادر بزرگ ترم، محمد هم قبل از من به کویت آمده و مسلمان شده بود. وقتی برای کار به این جا رسیدم او من را به دین اسلام دعوت کرد. من را با خود به انجمن آشنایی با اسلام برد. کتاب هایی را که در رابطه با شناخت دین اسلام، روز قیامت،پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم و داستان ابراهیم علیه السلام بود از آن ها گرفتم.
وقتی این کتاب ها را مطالعه کرد و تعالیم اسلام را برای من شرح دادند، قانع شده و دین اسلام را از سر میل و رغبت و از صمیم قلب پذیرفتم.
تحصیلاتم را ادامه می دهم
من در حال حاضر علاقه ی زیادی دارم که مسائل دینی را بیاموزم. برای همین سعی دارم همه ی روزهای جمعه در کلاس های انجمن آشنایی با اسلام شرکت کنم. به طوریکه پانزده سوره ی قرآن کریم را حفظ نموده و به همراه انجمن در سال 2007 میلادی به حج عمره مشرف شده ام. در آن جا یک هفته را به طواف کعبه مشغول گردیده از مدینه دیدار نمودم، این مدت در اوج خوشحالی و مسرت بودم.
سخنم را با تاکید بر این موضوع که من بواسطه ی کتاب هایی که ما را با این دین عظیم آشنا م ساخت به دین اسلام گرویدم و در کشور هند به شدت نیازمند چاپ و نشر چنین کتاب هایی هستیم. چرا که بسیاری از ما در پرستش و باورهایمان قانع نبوده و نیازمند کسی هستیم که ما را به دین اسلام دعوت کرده و با این دین بزرگ آشنا سازد.
پایان
