بسم الله و الحمد لله و الصلاة و السلام على رسول الله وبعد
دکتر دانیال، با داروهای گیاهی و بوهای مخصوص به طبابت می پردازد و همچنین در زمینه ی آرامش و درمان بواسطه ی ماساژ تخصص دارد. رو یکشنبه، 26/4/1998، با او آشنا شده و گفتگوی پرهیجانی درباره ی دین اسلام و دیگر ادیان با هم داشتیم.
او به من گفت: چگونه می توان به دینی (دین کاتولیک) باور داشت، که گناه را از همان کودکی در درون پیروانش می کارد؟ به من می گویند که من گناهکارم و باید کفاره ی گناهان را بدهم، اما آیا من از سن کودکی باید گناه دیگری را به دوش بکشم؟!.. یهودیت، بودایی و دیگر فلسفه ها را مورد بحث قرار داده و به حقیقت نرسیدم.
اتفاقاً یک سال پیش یک داعی سعودی به نام خمیس احمد به دیدار ما آمده و با من و همسرم نشست و دین اسلام را برای ما توضیح داد، اما تا کنون قانع نشده ام. به او گفتیم که همسایه ی ما قطعه زمین بزرگی در ایالت کلورادو دارد که آن را به همه ی ادیان بخشیده است. او پاسخ داد:
اگر اسلام بیاورید تلاش می کنم مسجدی را برای شما در آن زمین بنا نمایم. حرف های خمیس دلگرم کننده بود. او داعی بسیار فعال و سرزنده است که یک جلد ترجمه ی قرآن را نیز به ما هدیه کرده که به این هدیه افتخار می کنیم.
به او گفتم: آیا قرآن را شنیده اید؟ قرآن تأثیر خوبی بر قلب همه ی انسان ها و نه تنها مسلمانان دارد. این قرآن با کلمات و عبارات خاصی نازل شده که تاثیر زیادی بر روح و روان انسان ها دارد.
نقش شما، دکتر دانیال، آرامش دادن به بدن های انسان بواسطه ی ماساژ و دیگر عواملی که در آن ها تخصص داری می باشد، اما تاثیر و نقش قرآن بسیار بزرگ تر است...
این کتاب انسان را آرام می کند، قلب و عقل انسان را می آساید، قرار و آرامش درون روان بشریت است... نظر شما درباره ی آزمایش شنیدن قرآن کریم چیست؟
گفت: خوب است من روزانه و شب ها قبل از خواب به نوارهایی که ترانه های دینی بر آن ها ضبط شده گوش می دهم، بگذار قرآن هم یکی از آن ها باشد.
او نواری که روی آن سوره ی فاتحه و بقره با صدای امام الحرم، شیخ سدیس، ضبط شده بود را گرفت. وقتی دستش به نوار رسید با خوشحالی که در چهره اش پیدا بود گفت: جالب است... همین حالا که این نوار را لمس می کنم احساس آرامش عظیمی می نمایم... تجربه ای است که بی قرارم امشب آن را بیازمایم.
صبح روز دوشنبه با هم ملاقات کردیم و آثار خرسندی بر چهره اش بود و عین این کلمات را گفت: "قلب من با کلام قرآن احساس آرامش می کند. با آنکه زبان قرآن عربی است، اما آشنا است و این تلاوت به آسانی در قلبم رخنه کرد و حس می کردم انسانی هستم که از دو جهان کنده شده و هر دو جهان را می فهمم. صریحاً بگویم، آنچه من آزمودم و قرآنی که به آن گوش سپردم انگار با آن لایه های پوستم برچیده شده و گوشت تنم نیز دور شده و به عالم دیگر راه می یافت. چنین حسی را هرگز در این جهان تجربه نکرده ام.
آن جا دانیال با گوشت و پوست و این جا در این جهان، دانیالی تنها با استخوان هایش... یک مجسمه ی استخوانی!... من انسانی پاک و بدون پوست و گوشت شدم... کاملاً پاکیزه! در این لحظه شروع به شیندن قرآن با چنین شفافیتی از جهان دانیال مجسمه ی استخوانی نمودم که به عمق آن گوش می دادم... در ژرفای درون روان بشریت و با آن نتیجه ای که در آغاز به تو گفتم از آن بیرون آمدم (جملات قرآن با قلبم آشنایند و بدان انس دارند با آنکه با این زبان سخن نمی گویم)...
از این پس این تجربه ی خود را در جلسات درمانی و تربیتی که برای مردم برگزار می نمایم نیز تکرار خواهم نمود... کاری می کنم که آن ها از گوش سپردن به قرآن لذت ببرند.
حال ای خواننده ی گرامی... خداوند متعال می فرماید:
{لو أنزلنا هذا القرأن على جبل لرأيته خاشعا متصدعا من خشية الله
وتلك الأمثال نضربها للناس لعلهم يتفكرون} (سوره ی حشر) یعنی: ()
این آیه در تفسیر ظلال سیدقطب چنین توضیح می یابد: (زمان هایی که وجود انسان برای دریافت چیزی از حقیقت قرآن گشوده باشد، به جنبش و لرزش می افتد و تغییرات و تحولاتی در آن رخ می دهند که در جهان ماده مانند رفتار آهن ربا و مغناطیس با اجسام می باشد)
پایان