30 فروردين 1403 09/10/1445 2024 Apr 18

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 605
بازدید کـل سایت : 2929024
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2746 تعداد مشاهده : 491 تاریخ اضافه : 2012-10-09

 

چگونه خداوند من را به سوی اسلام رهنمون ساخت... داستان یک مسیحی که اسلام آورد - 3

...

روزه در اسلام، آنگونه که در قرآن و سنت آمده است، خودداری از حلال (خودرن و نوشیدن و معاشرت با همسر) از سپیده دم تا مغرب و به نیت عبادت الهی است و نوعی تربیت روح و جسم بر طاعت الهی و تذهیب و پاکیزه داشتن نفس از دلبستگی به شهوات و تطهیر جسم از سموم خوراکی ها است.

پیامبر خدا الکو و سرمشق ما در هر کاری است.

قبل از اسلام علاقه ی زیادی به موسیقی و نوشیدن آبجو داشتم. از راهب ها شنیده بودم که این ها حرام هستند، ولی خود را از آن ها منع نمی کردم، چرا که کشیش نیز خود را از آن منع نمی کرد، به پیروی از انجیل که حتی زنا را حرام نمی دارد.

بعد از مسلمان شدن دریافتم که حرام هستند و شروع به حفظ قرآن کرده و همه ی آن ها را کنار گذاشته و کاملاً فراموش کردم.

 

ششم: ایمان به ملائکه

در مسیحیت عقیده ی من به ملائکه بر دو پایه استوار بود که هیچ اساس صحیحی نداشته و در کتاب ها نیز چیزی از آن نیامده بود: اولین آن ها این بود که هفت ملائکه ی مهم دارای حق شفاعت کبری برای مسیحیان هستند و دوم اینکه انسان قدیس بهتر از ملائکه و پیامبران هستند.

حتی می پندارند که خداوند به ملائکه نسبت حماقت داده و اینکه آسمان ها در مقابل چشم خداوند پاک نیستند (کتاب ایوب). گرچه مانند یهودیان باور دارند که ملائکه پسران خدا هستند (کتاب های: تکوین و ایوب و ارمیا).

با این حال چنان می پندارند که ملائکه ممکن است اشتباه کنند، بر خلاف گفته ی کتاب شان که (همانا خداوند مسیح را از ملائکه کم تر می داند)، با این وجود مسیح را می پرستند؟! بر این اساس جز هفت ملائکه در مسیحیت بقیه هیچ اعتباری ندارند!

اما در اسلام ملائکه از همه ی انسان ها برتر بوده و برای فرمانبردن از خداوند متعال آفریده شده اند و از آن سرباز نمی زنند. هرکس به یکی از آنان کفر ورزد، به همه ی دین کفر ورزیده است.

آنان منزلت والایی دارند و یک مؤمن حقیقی از آنان شرم می دارد. در قرآن کریم و سنت کارهای زیادی به آنان نسبت داده شده از جمله: حملة العرش، کسانی که تقدیر و قسمت ها را می نویسند، کسانی که مردمان را محافظت می کنند، اعمال را می نویسند، مسئول قبض ارواح هستند، مسئول ارحام و جنین ها هستند، مسئولین دوزخ و...

در مسیحیت مانند آنان باور داشتم که مسئول قبض ارواح و مرگ ابلس (عزرائیل) است، همچنان که در (عبرانیین 14:2) پولس مقدس بیان شده. حتی گمان داشتند که او خواست روح مسیح را که بر صلیب فوت می کرد بکشد، اما این مرگ نمایشی بود، و عیسی مسیح بر شیطان دست یافت و کلید دوزخ را از او گرفت و به دوزخ رفته و قدیسان و پیامبران محبوس در آن جا را که منتظر قربانی شدن مسیح برای آنان بودند رها ساخت و سپس شیطان را همانجا دربند کرد!؟

سؤال های زیادی در این مورد وجود دارند که کشیش ها و اسقف ها از دادن پاسخ قانع کنند به آن ها عاجز بودند:

چگونه خداوند می میرد و روح می دهد و جسدش در قبر می ماند، شیطان را فریب داده و کلید دوزخ را از او گرفته و او را محبوس می کند، حال آنکه به اعتراف کتاب مقدس همچنان آزاد می باشد؟!

در کتاب مقدس آمده که خداوند اخنوخ و ایلیا را صدها سال قبل از آن قربانی دادن کذایی زنده به آسمان فراکشید.

این ها همه کفر و خرافات هستند. الحمدلله برای نعمت اسلام!

 

هفتم: انبیاء و رسولان

در مسیحیت باورم این بود که رسول و نبی، مرتکب گناهان کبیره شده و هر انسانی می تواند بهتر از آن ها باشد. بر همین اساس مسیحیان قدیسان را گرامی داشته و یادمی کنند اما نام پیامبران را نمی برند و هر نوع گناه کبیره ای را به انبیاء نسبت می دهند و از طرف دیگر قائل به عصمت قدیسان، اسقف و راهب ها از همه نوع گناهی می باشند و به نبوت آدم، نوح، ابراهیم، اسحق، یعقوب، یوسف و محمد علیهم الصلاة و السلام، باور ندارند.

در اسلام ایمان آوردم که رسولان همان انبیاء مأمور با وحی و وظیفه ی تبلیغ شریعت و رسالت می باشند اما انبیاء تنها مأموران همراه وحی هستند که وظیفه دارند از شریعت رسولان پیشین پیروی نمایند و هر دوی آن ها از همه ی انسان ها برتر و از ارتکاب گناهان کبیره معصوم هستند تا بتوانند رسالت خویش را ابلاغ کنند و در بین آن ها درجاتی از برتر بودن وجود دارد و افضل ترین و برترین آنان رسولان اولوالعزم (نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد) علیهم افضل الصلاة و السلام هستند.

کسی که به هر یک از پیامبران کفر ورزد، کافر می شود و هر کس پیامبری را دشنام دهد قتلش واجب شود، حتی اگر توبه کند. چرا که اسلام بر اساس آن است که منزلت پیامبران را چنان بالا نبریم که به درجه ی صفات الهی برسد. در آن صورت مانند یهود و نصاری که عزیر و مسیح را بالاتر دانستند کافر می شویم و در عین حال از ارج و منزلت آنان نمی کاهیم، آنگونه که یهودیان و مسیحیان نبوت بیشتر انبیاء را انکار کرده و کفر ورزیده اند (ان الذين يكفرون بالله ورسله ويريدون أن يفرقوا بين الله ورسله ويقولون نؤمن ببعض ونكفر ببعض و يريدون أن يتخذوا بين ذلك سبيلا أولئك هم الكافرون حقا  )نساء:150) یعنی: ""

 

هشتم: کتاب های آسمانی

در مسیحیت باور داشتم که خداوند هیچ کتابی نازل نکرده و موسی علیه السلام کتاب تورات را خود، با توجه به آنچه از گفتگوی خداوند با خویش دریافته بود، نوشته و چیزهایی از خو به آن افزوده و داود علیه السلام شعر می سرود و با نی نوازندگی می کرد و وحی بر او آمده و آن ها را به صورت آهنگ می نوشت، همچنین سلیمان فرمان ها را خود می نوشت و... در نتیجه هیچ وحیی از جانب خداوند به عنوان رسالت بر پیامبران نازل نشده که آن را نوشته یا همانگونه که نازل شده حفظ نماید، ما این حقیقت را مسخره می کردیم.

من همانند آنان می گفتم که معنی نزول کتاب بر پیامبر این است که کتاب با صفحات و اوراق خود از جانب خداوند نازل گردد و این غیرممکن است!

من نیز باور داشتم که تمسک به حروف و واژه های کتاب مسخره است و باور داشتم که اشکالی در تغییر و اضافه کردن کلماتی در توضیح آن ها وجود ندارد.

باورم این بود که قرآن کتابی از جانب خداوند نیست بلکه دیکته شده ی یک راهب به نام بحیرا به منظور انتشار مسیحیت بوده است.

باور فاسد من این بود که بر مردان دین وحی نازل شده و از اشتباه و خطا معصوم می باشند و هر چه می گویند را باید باور داشت و هر که با آنان مجادله کند چنان است که با خداوند مجادله کند. چرا که اسقف و پاپ همان ذات الهی بر روی زمین می باشند، بنابراین همه ی مسیحیان احساس می کردند که تقابل با کلام اسقف یا پاپ بی اعتنایی به کتاب مقدس است.

در دین اسلام به این باور دست یافتم که تمام کتاب ها و متون مقدس پیامبران که از طرف خداوند نازل شده و حامل آن حضرت جبرئیل علیه السلام می باشد و آن را حفظ کرده و حرف به حرف و همانطور که نازل گشته نوشته اند و در همه ی کتاب های پیش از اسلام بخش های زیادی مخفی گشته یا تحریف شده و مطالبی از خود به آن ها اضافه کرده اند و گمان کرده اند که همه از جانب خداوند است.

به جز قرآن کریم که با نوشته شدن آن توسط تعداد زیادی از صحابه ی معروف پیامبر بزرگوار صلی الله علیه و سلم در همان آغاز نزول وحی در سینه ها حفظ شده و تا به امروز به شدت نگاه داشته شده است و هنوز همانگونه است که پیش تر بوده است.

بنابر حکمت الهی قرآن کریم ناسخ تمام کتاب های آسمانی پیشین می باشد و ما مسلمانان به تمام کتاب های سابق ایمان داشته باشیم که از جانب خداوند بوده و دارای قدر و منزلت می باشند و کتاب های آسمانی کنونی با بدعت ها، تحریف و پنهان کاری ها دستکاری شده اند. پس از آن رابطه ی من با کتاب خداوند رابطه ی عشق و احترام و ادب شد.

 

نهم: مرگ، برزخ، قیامت، مردگان، روز قیامت، بهشت و دوزخ

 

زمانی که مسیحی بودم به مرگ فکر نمی کردم، چون بر اساس گفته ی پولس (رومیا 1:8) مسیحیان حساب و کتاب نمی شوند و بنا به گفته ی پولس ( تسالونیکی17:4)ملائکه ی زندگی ما را بلافاصله به آسمان می برند.

با این وجود در خواب و رؤیاهایم می دیدم که با وجود آنکه به شدت متدین بودم، در آتش دوزخ عذاب می دیدم. به گفته ی پولس اعتقاد داشتم که مسیحیان به جای خداوند در روز قیامت جهانیان را محاکمه خواند نمود، (کورنثوس اول 2-3 : 6).

 

ادامه دارد...

 

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

عمرو بن عاص رضی الله عنه  می‌گوید: از رسول خدا صلی الله علیه و سلم  پرسیدم: چه کسی را بیشتر از همه دوست داری؟ فرمود: «عایشه را». گفتم: از میان مردان، چه کسی را؟ فرمود: «پدر عائشه را». گفتم: سپس چه کسی را؟ فرمود: «عمربن خطاب را» و آن‌گاه مردان دیگری را نیز نام برد.
الاحسان فی صحیح ابن حبان (15/309)

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010