10 تير 1404 05/01/1447 2025 Jul 01

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3326253
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2782 تعداد مشاهده : 719 تاریخ اضافه : 2012-10-17

 

مصاحبه با تازه مسلمانی به نام اویتا

اولین موضوع درباره ی اویتا که توجه مرا به خود جلب نمود، صورت نورانی و حجاب زیبای وی بود. در حالیکه داشت کتابش را به دقت مطالعه می کرد، سعی می نمود تا معنی قرآن را در کلاس تفسیر بفهمد. تصمیم گرفتم بعد از کلاس با وی صحبت کنم. اویتا داستان زیبایی برای گفتن داشت، از طریق ایمیل با وی مصاحبه نمودم. وی درمورد سفر معنوی خود که طی آن شهادتین را اعلام کرده بود صحبت نمود.

-         لطفاً کمی از خود و خانواده تان برایم بگویید، و اینکه اهل کجایید؟

اویتا: من اهل استرالیا هستم و همان جا به دنیا آمده و بزرگ شده ام. والدینم هر دو اهل هندوستان هستند و من و برادرم طبق آیین هندو تربیت شدیم. والدینم مذهبی بودند و ما نیز در طول سال تمام مراسم مربوط به آیین هندو را برگزار می کردیم.

-         چه چیزی شما را به سوی اسلام کشاند؟

اویتا: همیشه در قلبم احساس می کردم که تنها یک خدا وجود دارد. من هندو بودم و عادت داشتم که هر روز دعا بخوانم، بدون اینکه بدانم که چه می کنم و چرا. این روند تا سن بیست سالگیم ادامه داشت.عقاید کورکورانه ی خود را مورد سؤال قرار داده و به دنبال حقیقت رفتم. بعد از شش ماه جستجو درمورد تمام ادیان جهان، فهمیدم که اسلام آسان ترین دین می باشد. بنابراین مسلمان شدم.

-         چگونه از عهده ی فشار خانواده برآمدید؟

اویتا: این موضوع واقعاً برایم سخت بود. خانواده ام برای یک ترم مرا از دانشگاه محروم کردند و به هندوستان فرستادند. وقتی برگشتم هنوز هم به اسلام ایمان داشتم. آنها فکر می کردند که شستشوی مغزی شده ام، تمام امکانات را از من گرفتند و نگذاشتند با دوستان مسلمانم ارتباط داشته باشم. خیلی با هم جر و بحث کردیم، اما خدا را شکر ایمان من روز به روز قوی تر می شد.

-         آیا بالاخره خانواده تان به خود آمدند؟

اویتا: متأسفانه در این مدت پدرم را از دست دادم، اما تقریباً یک ماه قبل از اینکه او فوت نماید، آن را قبول کرده بود. ولی خیلی طول کشید تا مادرم را قانع کنم. بالاخره ازدواج کردم و به عنوان یک مسلمان وارد خانواده دیگری شدم. وقتی مادرم دید که با همسرم خوشبخت هستم خوشحال شد. خانواده ام به امر دعوت و تبلیغ اسلام احترام گذاشتند و مرتب راجع به نماز خواندن و دیگر احکام اسلامی سؤال می پرسیدند و من نیز تا جاییکه می توانستم درمورد این مسیر زیبای الهی برایشان توضیح می دادم.

-    پس از اینکه قدم هایتان را به سوی اسلام برداشتید، با چه مشکلاتی روبرو شدید؟ و مهمتر از همه چه احساسی داشتید؟

اویتا: هر روز از نو شهادتین را می خواندم، احساس می کردم در بالاترین نقطه ی دنیا قرار دارم. قلبم پر از نور ایمان بود و حس می کردم دارم پرواز می کنم. مهمترین مشکل من خانواده ام بودند. آنها مرا درک نمی کردند، همه اش می گفتند: "مردم چه فکر می کنند و چه می گویند؟" اما خدا را شکر این سختی ها باعث شدند تا ایمانم قوی تر شود.

-         نظرتان درمورد حجاب چیست؟

اویتا: اوایل گاهی با حجاب بودم و گاهی نه، ولی تقریباً از چهار سال پیش به طور جدی آن را رعایت نمودم. عالی بود، از اینکه رسماً خود را به عنوان عضوی از جامعه ی مسلمین قلمداد می کردم. حجاب از من حمایت می کند و اجازه می دهد تا خودم باشم.

پایان

 

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com

 

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

در حدیث صحیح از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  روایت شده که فرمود: « أَنَّ النَّائِحَةَ إذَا لَمْ تَتُبْ قَبْلَ مَوْتِهَا فإنَّها تلبس يَوْمَ الْقِيَامَةِ  درعاً مِنْ جَرَبٍ و سِرْبَالاً مِنْ قَطِرَانٍ »

اگر نوحه‌خوان قبل از مرگ توبه نکند، در روز قیامت زرهی از گری [بیماری خارش پوست] و پیراهنی از قطران می‌پوشد.

مسلم، 2/644.

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010