شماره مقاله :

بسم الله الرحمن الرحیم

 

من در یک خانواده ی کاتولیک رومی به دنیا آمده ام. مادرم از بچگی بسیار مذهبی بود. پدرم نیز بعدها به آیین مسیحیت روی آورد. البته به مسیحیت اعتقاد داشتم و در کلیسای کاتولیک ها تعلیم می دیدم. اما وقتی بزرگتر شدم چیزهایی در آن یافتم که بحث برانگیز و گیج کننده بودند.

گاهی عقیده و ایمان بعضی از مسیحیان دین دار را مورد مقایسه قرار می دادم. به هر حال عقیده ام نسبت به حضرت موسی علیه سلام به عنوان یک پیامبر تغییر نکرد و همچنان بر آیین کاتولیک پا برجا ماندم.

بیست و چهار سالم بود که در بیمارستانی به عنوان پرستار کار می کردم و آنجا بود که با یکی از همکارانم که خودش را مسلمان معرفی نمود آشنا شدم. او روحیه ی قوی داشت و به دین اسلام بسیار پایبند بود طوریکه تحت تأثیر نماز خواندن وی قرار گرفتم. تصمیم گرفتم تا راجع به اسلام تحقیق کنم و به مسیحیان ثابت کنم که کجای آن به نظر نادرست است!

در حقیقت هر چه بیشتر درمورد اسلام یاد می گرفتم بیشتر به این نتیجه می رسیدم که چقدر دین حیرت آور و جالبی است. اسلام درمورد خیلی از جنبه های زندگی حرف می زند، برای هر مشکلی راه حلی دارد و با منطق و منابع معتبر هر جدل و مباحثه ای را پاسخ می دهد. به عنوان یک مسیحی سؤال من این بود:

1-    آیا قرآن از جانب پروردگار نازل شده یا نه؟

2-    اگر حضرت محمد صلی الله علیه وسلم پیامبر خدا نیست پس چه کسی است؟

این سؤالات را از مسیحیان زیادی از جمله کشیش ها پرسیدم. پاسخ های گوناگونی از آنها که درواقع اطلاعات محدودی راجع به اسلام داشتند دریافت کردم. اما آشکار بود که هیچ یک از آنها قادر نیستند جواب قانع کننده ای به من بدهند.

اشتیاق من برای رسیدن به حقیقت همچنان در حال افزایش بود، از یک طرف عقیده و ایمانم به شدت متزلزل شده بود. سردرگم مانده بودم که آیا مسیح خدا است یا پیامبر! بعد از گذشت ده ماه، دوباره همکار مسلمانم را دیدم. آن موقع داشتم ادبیات اسلامی را می خواندم که خیلی از آن خوشم آمده بود.

پس از مطالعات زیاد مشخص شد که مسلمان شدن یعنی بسیار تغییر کردن. اما خداوند مرا برای این کار آماده ساخت، و بالاخره چشمانم را به روی حقیقت گشود. این مسیر برایم خیلی روشن و واضح بود. سؤال اضافی برای پرسیدن باقی نمانده بود و به خاطر چنین حقایقی شهادتین را اعلام نمودم.

پایان

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com