10 تير 1404 05/01/1447 2025 Jul 01

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3325766
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2885 تعداد مشاهده : 673 تاریخ اضافه : 2013-01-08

 

ماجرای اسلام آوردن دختری در هندوستان

بسم الله الرحمن الرحیم

 

من در خانواده ای هندو در هندوستان به دنیا آمده ام. از سن چهارده سالگی نیرویی درونی مرا به سوی اسلام جذب نمود. در دبیرستان معلمم از موضوع خبر دار شد و والدینم را به مدرسه فرا خواندند تا دراین باره به آنها توضیح دهند. آنها فکر می کردند که دوست پسر مسلمان دارم و توسط او اغو شده ام.

به هر حال هر چه بود گذشت و خوشبختانه والدینم روشنفکر بودند حتی مادرم تصویری از کعبه را در اتاقش آویخته بود. پدرم همیشه سعی می کرد که به من بفهماند که تنها یک خدای واحد وجود دارد و دین چیزی است که مربوط به خودم است. چنین ایده ای که تنها یک خدا برای تمام انسان ها در دنیا وجود دارد مرا واداشت تا درمورد اسلام اطلاعاتی کسب نمایم.

در سال 2008، به آمریکا آمدم تا تحصیلاتم را به پایان برسانم و این باعث شد تا دوستان زیادی به دست بیاورم. بیشتر آنها مسلمان و اهل کشورهایی چون هندوستان، مصر و لبنان بودند. چون خیلی زود به هندوستان برگشتم آنها کمک چندانی به من نکردند. البته این شانس را داشتم که با مردی مسلمان آشنا شوم.

وی قصد داشت با من ازدواج نماید به همین دلیل وقت بیشتری را برای شناخت از همدیگر صرف صحبت کردن می نمودیم. چیزهای زیادی درمورد اسلام فراگرفتم. آگاهی پیدا کردن از شیوه ی زندگی وی باعث شد تا بفهمم که اسلام چقدر اهمیت دارد، چرا که وقتی بعضی ها به آمریکا می آیند به مصرف الکل و انجام خیلی از کارهای ناشایست روی می آورند.

اما او هیچ وقت نه الکل مصرف می کرد و نه مواد مخدر. از غذاهای حلال استفاده می نمود، نمازهایش را مرتب می خواند و درکل مسلمان خوبی بود. تا به حال کسی مانند او را ندیده بودم و همین باعث شد تا بیشتر شیفته ی اسلام شوم.

او ترجمه ای از قرآن را به من داد و شروع به خواندن آن نمودم. با مطالعه ی هر آیه ای از آن ایمانم قوی تر می شد. راجع به آن با والدینم صحبت کردم، اما آنها مرا تشویق به ادامه ی تحصیل نموده و از ازدواج منصرف کردند. با این حال دلم نمی خواست اسلام را از دست دهم. بنابراین سعی کردم مدتی این موضوع را از آنها مخفی نگه دارم.

می دانستم که در قرآن تأکید زیادی بر احترام به والدین شده است. بنابراین هر کاری می توانستم در این باره انجام دادم. احساس می کردم که اگر مسلمان نشوم هیچ گاه در مسیر الله  قرار نخواهم گرفت. حس می کنم که در زندگیم به اسلام نیاز دارم. این چیزی است که هرگز فراموش نخواهم کرد تا روزی که بتوانم آن را علنی نمایم.

پایان

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

در حدیث صحیح از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  روایت شده که فرمود: « أَنَّ النَّائِحَةَ إذَا لَمْ تَتُبْ قَبْلَ مَوْتِهَا فإنَّها تلبس يَوْمَ الْقِيَامَةِ  درعاً مِنْ جَرَبٍ و سِرْبَالاً مِنْ قَطِرَانٍ »

اگر نوحه‌خوان قبل از مرگ توبه نکند، در روز قیامت زرهی از گری [بیماری خارش پوست] و پیراهنی از قطران می‌پوشد.

مسلم، 2/644.

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010