10 تير 1404 05/01/1447 2025 Jul 01

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 607
بازدید کـل سایت : 3326022
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

2920 تعداد مشاهده : 682 تاریخ اضافه : 2013-01-10

 

مرگ نامزدم مرا به سوی اسلام سوق داد

بسم الله الرحمن الرحیم

 

نام من ماریا است و یک سال قبل به دین اسلام مشرف شدم. من اهل کلورادو هستم، همین جا بزرگ شده و به مدرسه رفته ام. پیش از اینکه مسلمان شوم نه به خدا معتقد بوده و نه مذهب مشخصی داشتم. وقتی از دین صحبتی به میان می آمد اغلب منفی بافی می کردم. فکر نمی کردم که دین چیز خوبی باشد زیرا آن را علت بسیاری از مشکلات می پنداشتم، مانند جنگ و از این جور چیزها.

کشف اسلام

فکر می کنم حدود دو یا سه سال پیش شروع به آموختن دین اسلام نمودم. با یک پسر مسلمان پاکستانی آشنا شدم، این اولین باری بود که درهای بسته شده ی ذهنم را به سوی مذهبی به نام اسلام باز می کردم. تا جایی که نه با دیدگاهی منفی بلکه به میل خودم مصمم به یادگیری آن شدم. در کل چیزی راجع به آن نمی دانستم.

از طریق بحث و گفتگو با وی و چندین مسلمان دیگر، شروع به جمع آوری حقایق بیشتری نمودم. همچنین ترجمه ی قرآنی به زبان انگلیسی تهیه نموده و به مطالعه ی آن پرداختم. وقتی با نامزدم آشنا شدم، اوایل اصلاً درمورد دین صحبتی نمی کردیم. فکر نمی کردم که او مسلمان و یا خیلی مذهبی باشد. پیش خودم او را فردی با ویژگی های خاص و قلبی پاک تصور می نمودم. او بهترین فردی بود که تا به حال می دیدم.

وقتی به او فکر می کردم اصلاً چنین تصوری نداشتم که شخصیت عالی او به خاطر اسلام باشد بلکه او را به خاطر خودش می پسندیدم. ولی هر چه بیشتر با او ارتباط پیدا می کردم بیشتر به این نتیجه می رسیدم که اخلاق خوب وی به خاطر اسلام است. دلیلی که برای مسلمان شدن داشتم این بود که با پسر مسلمانی برای همیشه نامزد کرده ام.

آن موقع در آریزونا به کالج می رفتم و یک روز که قصد داشت به دیدنم بیاید در مسیر جاده آریزونا در یک تصادف اتومبیل کشته شد. مرگ وی الهام بخش من برای توجه بیشتر به دین اسلام بود.

تماس با قرآن

همچنان که قرآن می خواندم کتاب های دیگری را نیز مطالعه می کردم. به این نتیجه رسیدم که تمام حقایق قرآن واقعیت دارد. ابتدا در درون خودم شهادتین را خواندم. وقتی با دوستان مسلمانم صحبت کردم آنها مرا متقاعد نمودند تا به "دنور" بروم زیرا در آنجا شیخی با معلومات اقامت داشت که می توانستم با وی گفتگو کنم.

می خواستم مطمئن شوم که این کار را به خاطر نامزدم انجام نمی دهم و پس از کمی صحبت کردن به این نتیجه رسیدم که نه، فقط به خاطر خودم می خواهم آن را بپذیرم.

خانواده و دوستانم

بعد از اینکه مسلمان شدم، باعث تغییر و تحول افراد زیادی از جمله دوستانم شدم که هم اکنون مسلمان هستند. مرتب با هم در ارتباط هستیم و شب های جمعه دور هم جمع می شویم. گاهی به ازدواج فکر می کنم و اینکه با مرد مسلمانی ازدواج نمایم ولی در حال حاظر فرد خاصی را در نظر ندارم.

خانواده ام از رفتار و گرایش من بعد از مسلمان شدن خوششان آمده و اصلاً نگران من نیستند که به سلامت به خانه برگردم. اوایل حجاب برایم کمی سخت بود چون فکر می کردم همه مرا زیر نظر دارند. بعداً از اینکه به عنوان یک دختر آمریکایی دارم حجاب می گیرم به خود می بالیدم. الان فکر می کنم که حجاب جزئی از وجود من است.

پایان

ترجمه: مسعود

مهتدین

Mohtadeen.Com

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

در حدیث صحیح از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم  روایت شده که فرمود: « أَنَّ النَّائِحَةَ إذَا لَمْ تَتُبْ قَبْلَ مَوْتِهَا فإنَّها تلبس يَوْمَ الْقِيَامَةِ  درعاً مِنْ جَرَبٍ و سِرْبَالاً مِنْ قَطِرَانٍ »

اگر نوحه‌خوان قبل از مرگ توبه نکند، در روز قیامت زرهی از گری [بیماری خارش پوست] و پیراهنی از قطران می‌پوشد.

مسلم، 2/644.

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010