بسم الله الرحمن الرحیم
برای "جمیله النوی" سن بیست و یک سالگی تجربه ای جدید بود. جمیله وقتی در سن پانزده سالگی از مدرسه اخراج شد شایستگی و صلاحیت هیچ چیزی را نداشت. طولی نکشید که در مهمانی ها دچار اعتیاد به الکل و مواد مخدر شد.
وی تصمیم می گیرد در عقاید خود تغییراتی به وجود بیاورد، بنابراین به جستجوی دین می پردازد. پس از نگاهی گذرا به بودیسم و مسیحیت، وی سرانجام مانند زنان غربی اسلام را پذیرفت. اخیراً او به عنوان منشی بخش زنان تازه مسلمان در مرکز اسلامی مائوری شروع به کار نمود.
تشابهاتی که میان فرهنگ سنتی مائوری و اسلام وجود دارد باعث شد تا وی و دیگر مائوری ها به دین اسلام روی بیاورند. او می گوید جامعه ی مسلمانان مائوری در حال توسعه است. تنها در منطقه ی "هاوکی بای" شصت نفر شهادتین را اعلام کرده اند. بیشترین تعداد تازه مسلمان را در دوازدهم ماه مارچ داشتیم، طی کنفرانسی بین المللی که در آن راجع به اسلام صحبت شده بود.
طبق آماری که در سال 2006، گرفته شده است، تعداد مسلمانان مائوری تا امسال از نود و دو نفر به هفتصد و هشت نفر رسیده است. "من شخصاً معتقدم که اسلام هیچ تضاد و مقابله ای با فرهنگ سنتی ما ندارد، اما در مقابل سطح آگاهی و درک ما از آموخته هایمان را بالا برده است".
چهارده سال پیش، قبل از اینکه خانم جمیله مسلمان شود همراه والدینش به معبد می رفتند. "از دین سابقم مورمون هیچ حس معنوی و روحانی به من دست نداد و همیشه احساس می کردم که به آن تعلق خاطر ندارم". همسر وی در دانشگاه درس می خواند، وی هر روز هنگام نهار متوجه غیبت یکی از هم اتاقی هایش می شد. این باعث کنجکاوی او بود تا اینکه متوجه شد که او برای ادای نماز به گوشه ای پناه می برد تا با خدایش راز و نیاز کند.
آن دانشجو همسرش را به انجمن اسلامی هامیلتون معرفی می نماید، در آنجا با اسلام آشنا می شود و تمام سؤالاتی که داشت واضح و روشن شد. رفت و آمدهای همسرش به مرکز اسلامی همچنان ادامه یافت تا اینکه تصمیم می گیرد بدون اطلاع وی مسلمان شود. این موضوع برای او غم انگیز بود زیرا می خواست تا در این تشریفات مذهبی شرکت داشته باشد. "همچنین یادآوری کنم که آن موقع دلم نمی خواست مسلمان شوم و با تکه ای پارچه خودم را بپوشانم. روز بعد که جمعه بود، همسرم خودش را برای نماز جمعه آماده نمود. ناگهان احساسی از درون بر من غلبه نمود که من نیز بخواهم مسلمان شوم. درست پنج دقیقه مانده به نماز آماده شدم و خودم را کاملاً تسلیم دین اسلام نمودم".
هم اکنون جمیله مادر شش فرزند است که همگی مسلمان هستند و از این بابت به خود می بالد. وی می گوید بر خلاف پیش فرض هایی که زنان غربی دارند، زنان در اسلام از بالاترین جایگاه و احترام برخوردار هستند. نقش وی در جامعه ی اسلامی حیاتی است، جایگاهی که زنان سازنده ی نیمی از جامعه اسلامی می باشند.
حضرت محمد صلی الله علیه وسلم نیز به مردان درمورد رعایت نکردن حقوق زنان و اینکه آنها امانتی هستند در دست مردان تذکر داده اند. زنان مسلمان حق ادامه ی تحصیلات، شغل، ارث و حق انتخاب همسر را دارند.
"تی راتارانگی هیکارو"، معلم مائوری مسلمان هفده سال پیش مسلمان شد. آقای هیکارو می گوید که وی طبق آیین و سنت های مسیحیت بزرگ شده بود و از سن ده سالگی به مطالعات دینی روی آورد. چیزی که رسانه ها راجع به افغانستان، عراق و فلسطین به تصویر کشیده بودند باعث شد تا او نسبت به مسلمانان دید منفی داشته باشد.
وقتی او شانزده سالش بود، در کتبخانه ی مدرسه اش در وانگاری، چشمش به قرآنی افتاد، سپس شروع به خواندن آن نمود و حقیقت را درمورد مسلمانان دریافت. "اولین آیه ای که در قرآن به آن برخورد نمودم، به نام خداوند بخشنده ی مهربان بود، که از این بابت بسیار شگفت زده شدم". چطور ممکن است چنین مردمی که خداوند مهربان و بخشنده را می پرستند، تروریست باشند؟
وی تا جایی که توانست کتاب هایی درمورد اسلام که به امانت گرفته بود مطالعه نمود و وقتی چیزی راجع به طلم و ستم مردان مسلمان نسبت به زنان و تروریست بودنشان پیدا نکرد، تصمیم گرفت مسلمان شود اما نمی دانست چطور. پس از مدتی توجهش به چیزهای دیگر جلب شده و هر چیزی که راجع به اسلام خوانده بود را فراموش کرد، تا اینکه او به هامیلتون نقل مکان نمود. در آنجا وی به دیدن مسجدی رفت، نماز خواندن مسلمانان را مشاهده کرد و درباره ی موضوعات مختلف دینی با آنها صحبت نمود. "نه من چیزی درباره ی تحمیل کردن دین خودم به آنها صحبتی کردم و نه آنها دین خودشان را به من تحمیل نمودند. آنها کتابی به من دادند و شماره تلفنم را در اختیارشان قرار داده و رفتم".
درواقع اسلام با سنت های مائوری تفاوت چندانی ندارد، به همین دلیل زندگی روزانه ی وی تغییر زیادی نکرد. "قبل از اینکه مسلمان شوم، آموخته بودم که الکل مصرف نکنم و کارهای ناشایست انجام ندهم، بنابراین مورد مهمی برای کنار گذاشتن و تسلیم شدن نداشتم. زمانیکه او مسلمان شد، با وجود اینکه خانواده اش غیر مذهبی بودند اما برای وی غذای حلال درست می کردند و روزهای عید را همراه وی جشن می گرفتند.
او می گوید؛ اسلام دین آرامش و دوستی است، عشق و محبت به پروردگار، همچنین به مخلوقاتش". با اینکه او هنوز همان شخصی است که بود ولی با مسلمان شدن در بعضی از موارد خیلی تأثیر گذار بود، طوریکه ارتباط وی با دوستان و خانواده اش بهتر شده است.
ترجمه: مسعود
مهتدین
Mohtadeen.Com
|