بسم الله الرحمن الرحیم
من یک ایرلندی آمریکایی بیست و یک ساله هستم که تازگی به دین اسلام روی آورده ام، به عبارت دیگر خودم را نجات دادم. گرچه هیچ وقت با پیامبر بودن مسیح به عنوان الگویی برای ادامه ی مسیر زندگی مشکلی نداشتم، ولی روز به روز به راهنمایی های ویژه در رابطه با رفتار و اخلاقم که خارج از کنترل بودند نیاز داشتم.
پس از جستجو و مطالعه ی ادیانی چون بودیسم، یهودیت و آیین هندو، به این نتیجه رسیدم که اسوه ای چون حضرت محمد صلی الله علیه وسلم به عنوان دستور العملی کامل برای داشتن یک زندگی معنوی کافی است.
هنگامی که چهارده سالم بود، به دلیل رفتارهای غیر قابل کنترل تحت مراقبت روانپزشک قرار گرفتم. افکاری بلند پروازانه و بدور از ذهن در سر می پروراندم. از هیچ چیزی لذت نمی بردم. دلم می خواست تمام مدت فقط بخوابم و به خاطر کارهای بد و ناشایست در نهایت شرمندگی قرار می گرفتم. ابتدا بیماری پارانوئید شیزوفرنی تشخیص داده شد، سپس فهمیدم که من دوشخصیتی هستم.
تلاش برای داشتن ارتباطی درست با دیگران، شغلی مناسب و زندگی متعارف، بزرگترین چالش در زندگیم بود. تعدادی از کسانی که مرا می شناختند با من مانند نوجوانی بی انضباط رفتار می کردند و به جای اینکه بیماری مرا سبب وقوع چنین رفتارهایی بدانند مرا سرزنش می نمودند. به یاد دارم شغلی را در یک پیتزا فروشی به من دادند تا بتوانم کمی بر رفتارهای ناهنجار خود کنترل داشته باشم.
شاید جالب و حتی رمانتیک به نظر برسد اما درواقع آنطور هم نبود. زندگی برایم معنی نداشت. گرچه علم پزشکی غربی کمکم می کرد ولی بهبودی حاصل نمی شد و مصرف داروها اجباری بود. سرانجام در خارج از مؤسسه روانپزشکی چیزهایی یافتم که واقعاً کمکم کرد و باعث شد تا مسلمان شوم.
همیشه عمیقاً احساس می کردم که این بیماری بی دلیل نیست و با روح من ارتباطی دارد. به عبارت دیگر اسلام به من آموخت که چگونه روح خودم را از بیماری که علم نام های مختلفی را روی آن نهاده پالایش دهم. اسلام حس مسئولیت پذیری به من داد که هیچ وقت داروهای شیمیایی غربی ها چنین تأثیری نمی توانست داشته باشد.
متوجه اهمیت دعا و نیایش به درگاه خداوند شدم که خیلی مفید بود. درواقع خودمان را از شر شیطان که می تواند آزار دهنده باشد به دور ساخته و به شیوه و رسوم اسلامی نماز خواند و دعا کرد. نماز خواندن به عنوان یکی از اصول اولیه ی دین اسلام کمک کرد تا بتوانم مستقیماً با بیماریم در ارتباط باشم.
گرچه نماز خواندن فقط به منظور تأمین خواسته هایمان نیست، و من توصیه نمی کنم کسانی که بیماری روحی دارند دارو مصرف نکنند. آنها پیش نیازی برای مؤثر واقع شدن عبادت هستند مانند باور داشتن به چیزی که در نماز می خوانیم. منع خوردن گوشت خوک و مصرف الکل، نیز به نوبه ی خود از آن پشتیبانی می کند.
روز را با بیماری روحی به سر بردن تلاش بسیار سختی است ولی هم اکنون احساس می کنم که بالاخره توانسته ام رفتارم را تحت کنترل در بیاورم. اسلام به من آموخت که چگونه خودم را پاک و خالص نمایم.
ترجمه: مسعود
مهتدین
Mohtadeen.Com
|