بسم الله الرحمن الرحیم
ردی بر اتهام محدثین به اینکه زیاد به نقد متن احادیث توجه نکرده اند
نویسنده ی کتاب [ضحی الاسلام: ج2، ص131،130] به هنگام بحث از موضوع نقد و بررسی حدیث از سوی محدثین می گوید: ولی ایشان نقد داخلی – یعنی نقد متن حدیث - را زیاد مورد توجه قرار نداده و دامنه اش را گسترش ندادند. به متن حدیث نپرداختند که آیا فلان متن با واقعیت خارجی انطباق دارد یا نه؟ برای مثال: آنچه ترمذی از ابو هریره روایت کرده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «الْكَمْأَةُ مِنَ الْمَنِّ، وَمَاؤُهَا شِفَاءٌ لِلْعَيْنِ، وَالْعَجْوَةُ مِنَ الْجَنَّةِ، وَهِيَ شِفَاءٌ مِنَ السَّمِّ». «قارچ از جنس منّ (گزنگبین یا عسلک) است[1] و آب آن باعث شفای بیماری های چشم است. و خرمای عجوه از بهشت و شفای زهر می باشد»
.
آیا آنان در نقد حدیث، قارچ را امتحان کرده و آیا پادزهر در آن وجود دارد؟ آری ایشان روایت کرده اند که ابوهریره گفته است: سه یا پنج یا هفت عدد قارچ را آورده ام و عصاره ی آنها را در یک ظرف شیشه ای ریختم، کنیزکی داشتم که چشمانش کم سو بود، چشمانش را با آن سرمه کشید و بهبود یافت [2]. ولی این گفته ی ابوهریره برای اثبات صحت حدیث کافی نیست، زیرا نمی توان برای تشخیص و اثبات خاصیت دارویی به یک آزمایش جزئی اکتفا کرد. بلکه بایستی بارها در حیطه ی آزمایش قرار داده شود، از این بهتر هم این است که تجزیه گردد تا عناصر تشکیل دهنده اش شناخته شود. اگر تجزیه نمودن در آن زمان ممکن نبوده می بایست آزمایش و جست و جوی کامل جای آن را می گرفت، پس این است روش شناخت صحت یا جعلی بودن حدیث.
پاسخ آن بدین گونه است که:
1- این حدیث صحیح و در صحیح ترین و معتبرترین کتاب های حدیث یعنی صحیح بخاری و مسلم آمده و دیگران نیز همچون ترمذی در «جامع» و ابن ماجه در «سنن» روایتش کرده اند. در سند آن چیزی وجود ندارد که نشانه ی جعلی بودنش باشد و در متنش هم چیزی وجود ندارد که مخالف عقل، یا نقل و یا یافته های موجود در جهان خارج باشد. تا دانشمندان اهل حدیث در آن به شک افتند. هر حدیثی که صادر شدنش از رسول الله صلی الله علیه وسلم به اثبات رسیده باشد نمی توان در آن شک کرد، زیرا از طریق وحی وارد شده پس نباید راجع به این حدیث در پذیرش و اعتقاد به وجود شفا در آن اختلافی وجود داشته باشد. و اگر این حدیث از روی اجتهاد بوده و وحی از آن سکوت کرده به عنوان تأیید الله برای رسولش و به منزله ی وحی تلقی می شود. چون هم از لحاظ شرع و هم از لحاظ عقل محال است الله، پیامبرش را درباره ی چیزی باطل و نادرست تأیید نماید. آن کار هرچه باشد، عاملی برای شک کردن در آن وجود ندارد. از این رو آنچه حدیث مذکور بر آن دلالت می کند، وجود شفای بیماری های چشم در قارچ است و نباید در آن شک نمود و آنچه از حدیث سریعاً به ذهن می رسد این است که مراد از قارچ، آب آن است که برای چشم دارو به حساب می آید. و این همان چیزی است که صحابی بزرگوار ابوهریره از آن برداشت نمود و قارچ را فشرد و آبش را در چشم کنیزش که کم سو بود چکاند و به اذن الله مهربان شفا یافت.
2- مسلمانان از زمان صحابه رضی الله عنهم تا کنون در تجربه و آزمایش کردن کوتاهی نکرده اند. مثلاً ابوهریره آن به آزمایش می پردازد. ابن القیم در کتاب: «زاد الـمعاد في هدی خیر العباد»، به اعتراف پزشکانی بزرگوار از جمله: مسیحی، ابن سینا و دیگران اشاره می کند که آب قارچ، بینایی چشم را روشن تر می کند و حاوی جوهر لطیف و نازکی است که دال بر احاطه ی آن است، و سرمه کشیدن بدان برای کم بینایی و چشم دردِ شدید، مفید است[3].
همچنین در کتاب تذکره اثر داود انطاکی نیز آمده که سرمه کشیدن با آب آن، سفیدی چشم را صیقل می دهد. امام نووی در کتاب: شرح صحیح مسلم[4] نقل می کند که یکی از دانشمندان معاصر او کور شده و بینایی خود را از دست داده بود، تنها با آب قارچ چشمش را سرمه کشید و بهبود یافت. نووی می گوید: آن عالم، استادی اهل صلاح و نیکوکار و راوی حدیث بود.
عدهای معتقد بودند باید آن را به صورت ترکیب با دیگر ادویه بکار برد. گفته ی خویش را با برخی آزمایش های انجام شده تأیید کرده اند، و آن اینکه قارچی را آورده، عصاره اش گرفته و چشمی را با آن سرمه کشیده اند که در نتیجه چشم آشفته و بی قرار گشته است.
غافقی در کتاب: «الـمفردات» می گوید: آب قارچ وقتی با سنگ سرمه خمیر شود و چشم بدان سرمه کشیده گردد بهترین دارو برای چشم است، چون پلک را تقویت و نیروی بینایی را افزایش میدهد.
پس می بینیم برخی مسلمانان به ویژه دانشمندان در اجرای آزمایشات بر حسب قدرت و امکانات موجود در آن دوران کوتاهی نکرده اند. برخی از پزشکان معتقد بوده اند آب قارچ به تنهایی و بدون ترکیب با چیز دیگری داروی چشم است و برخی هم بر این باورند با مخلوط کردن با دیگر دواها باید بکار گرفته شود.
3- در این دوران که علم پیشرفت کرده و دانش پزشکی گام های بلندی برداشته تا جایی که پزشکان در درمان برخی بیماری های علاج ناپذیر به موفقیت دست یافته و توانسته اند به امر مهم پیوند اعضاء بپردازند، اگر گروهی از پزشکان متخصص در رشته های مختلف پزشکی با همکاری عده ای از داشنمندان متخصص علم حدیث (با هر دو شاخهی روایت و درایت) به تحقیق و بررسی نظرات پزشکی رسول الله صلی الله علیه وسلم (طب نبوی) بپردازند فواید بسیاری در بر دارد و برایشان روشن می شود بسیاری از احادیثی که خاور شناسان و دنباله روان مسلمانانشان در آنها به تردید افتاده اند از نظر معنا و درایت صحیح است همچنان که از لحاظ سند و روایت نیز صحیح می باشد، و به این نتیجه می رسند که این گونه احادیث از جمله معجزات رسول الله صلی الله علیه وسلم محسوب می گردد. چون رسول الله صلی الله علیه وسلم نه پزشک بوده و نه به کار پزشکی پرداخته است. و در دوران نبوت و بعد از آن هم پزشکی جود نداشته که این حقایق را بداند تا رسول الله صلی الله علیه وسلم از آنها یاد گرفته باشد.
پس راه چاره ای باقی نمی ماند جز اینکه بگوییم این احادیث از طریق وحی وارد شده اند، الله تعالی می فرماید:
﴿وَمَا يَنطِقُ عَنِ ٱلۡهَوَىٰٓ إِنۡ هُوَ إِلَّا وَحۡيٞ يُوحَىٰ ﴾[النجم : ٣-٤].«و از روی هوا و هوس سخن نمی گوید. آن، چیزی نیست مگر وحی و پیامی که نازل می شود».
4- نمی توان از طریق آزمایش، به صحت یا سقیم این حدیث و امثال آن پی برد، زیرا مقصود حدیث به صورت یقینی مشخص نیست، چون بر آن نص نگذاشته که هر گونه قارچی دارو است، چون ممکن است رسول الله صلی الله علیه وسلم آن را درباره ی قارچی مخصوص یا نوعی از آن گفته باشد و همچنین اشاره ای به این امر نکرده اند که برای همه ی بیماری های چشم مفید است یا برای تمام دوران ها و یا نسبت به همه ی انسان ها یکسان باشد.
این مسأله از جمله قوانین دینی به شمار نمی آید که تا روز آخرت ثابت و تغییر ناپذیر باشند، چه امکان دارد قارچ مخصوصی در زمان رسول الله صلی الله علیه وسلم ، در منطقه ای و برای بیماری معینی دارو بوده باشد، پس اگر آزمایش موفق از آب در نیامد دال بر عدم صحت حدیث و مطابقت نکردن با واقعیت نمی باشد. چون ممکن است آن بیماری که آزمایش روی آن انجام شده از بیماری هایی نباشد که قارچ در درمان آن مفید است و یا نوع قارچی که مورد استفاده قرار گرفته، همان قارچی نباشد که مورد نظر حدیث بوده است. و نیز جایز است موفقیت آمیز نبودن آزمایش بخاطر علتی خارج از طبیعت قارچ باشد.
خود ما در عصر پیشرفت لجام گسیخته علوم پزشکی می بینیم یک نوع عمل پزشکی که جزو حقایق علمی ثابت قرار گرفته شده، گاهی موفقیت آمیز نمی باشد. و گاهی نیز بخاطر شرایط بیرونی یا طبیعت دارو، یا وجود پاره ای از آلودگی های جوی یا نقص خود دستگاه ها یا اشتباهات پزشک در تشخیص دارو و یا به دلیل قرار نگرفتن دارو در نقطه ی بیماری، موفقیت نخواهد داشت. برادران پزشکِ کار آزموده و ورزیده بیشتر از من در این راستا اطلاع و آگاهی دارند، پس چطور می توان گفت: آزمایش تنها راه تشخیص صحت یا سقم حدیث است؟
علاوه بر آن، گیاهان دارویی گاهی خاصیت شان از بین می رود، قارچ و دیگر مخلوقات در اصل بدون مضرات آفریده شده اند، پس از آن آفات و مضرات به سبب عوامل دیگری از قبیل مجاورت با محیط پیرامون، ترکیب شدن با دیگر گیاهان و یا اسبابی دیگر، عارض می شوند، از این رو اگر امروز قارچی را به زیر آزمایش ببریم، موفقیت آمیز نبودنش برای حکم بر دروغ بودن حدیث کافی نیست، چون ممکن است خواصش را ازدست داده باشد، و بیشتر گیاهان خواص دارویی شان را به مرور زمان یا تغییر محیط از دست می دهند:
مقاله ای که در روزنامه ی «الاهرام» قاهره روز جمعه 6/10/1961 ص 14 تحت عنوان: «حدیقة النباتات الطبیة» «باغ گیاهان دارویی»، به چاپ رسید، گفته های مرا تأیید می کند که می گوید: نظریه های پزشکی اعتراف می کنند که گیاهان پزشکی بسیار حساس هستند و خواص خود را با تغییر خاک، یا حرارت و گرما، یا رطوبت و یا اندازه ی ارتفاع از سطح آب از دست می دهند. و گاهی گیاهان عناصر دیگری را به بار می آورند که به علت انتقال از محیطی به محیطی دیگر دارای ویژگی ها و خواص تازه ای هستند. برخی مناطق کشاورزی ایتالیا کوشیدند شاهدانه را برای تهیه داروی مسکن بکارند، ولی گیاه مورد نظر خاصیت تسکین دهندگی نداشت و رشته ها و الیافی ضخیم برای ساخت بادبان کشتی های بادبانی به بارآورده در حالی که این الیاف به هیچ وجه در پرورشگاه اصلی گیاه وجود نداشت.
برگرفته از کتاب "پاسداری راستین از سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم" تألیف: ابو محمد، محمد بن محمد ابوشهبه
- من و سلوی که خداوند بر بنی اسرائیل نازل نمود.
|