6 مرداد 1403 20/01/1446 2024 Jul 27

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 605
بازدید کـل سایت : 3015229
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

3071 تعداد مشاهده : 2101 تاریخ اضافه : 2016-06-24

 

نهی از نوشتن حدیث در دوران رسول الله صلی الله علیه وسلم

بسم الله الرحمن الرحیم


نهی از نوشتن حدیث در دوران رسول الله صلی الله علیه وسلم


مقاله ی زیر برگرفته از کتاب "پاسداری راستین از سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم" است.

عدم تدوین احادیث در حیات رسول الله صلی الله علیه وسلم دو علت داشت:


1-  همه ی مردم بر حافظه ی قوی و ذهن روان خود اعتماد داشتند و وسائل نوشتن خیلی کم بود و در دسترس هر کسی قرار نمی‌ گرفت.


2-  از طرف رسول الله صلی الله علیه وسلم اجازه ی نوشتن قرآن صادر شد اما ایشان از نوشتن حدیث نهی فرموده بودند.


3-   امام مسلم از ابی سعید خدری رضی الله عنه روایت می‌ کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «لَا تَكْتُبُوا عَنِّي شَيْئًا، فَمَنْ كَتَبَ عَنِّي شَيْئًا فَلْيَمْحُهُ» یعنی: «غیر از قرآن چیزی از من ننویسید و هرکس چیزی غیر از قرآن نوشته آن را از بین ببرد».


بدین علت بعضی از بزرگان گذشته ی امت نوشتن حدیث و علم را مکروه می ‌دانستند.


ظاهراً حکمت نهی رسول الله صلی الله علیه وسلم از نوشتن احادیث این بود که بیم این را داشتند که مبادا مردم با روی آوردن به حدیث از قرآن غافل شوند، ويا كسي حديث را با قرآن اشتباه نگیرد، زیرا مردم سواد چندانی نداشتند.

همچنین ممکن است نهی تنها برای افرادیست که فقط به حافظه ی شان اطمینان می کردند اما برای افراد باسواد که نویسنده ی وحی بوده ‌اند جائز بود.


تمام این تأویلات با حدیث ثابت دیگری که روایت شده رسول الله صلی الله علیه وسلم به بعضی از صحابه ی کرام اجازه ی نوشتن را صادر نمودند آشکار می ‌‌شود.


ابو داود و حاکم و دیگران از عبدالله بن عمرو بن العاص رضی الله عنهما روایت کرده‌ اند که گفتند: «قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللهِ، إِنِّي أَسْمَعُ مِنْكَ أَشْيَاءَ، أَفَأَكْتُبُهَا؟ قَالَ: نَعَمْ، قُلْتُ: فِي الْغَضَبِ وَالرِّضَا؟ قَالَ: نَعَمْ، فَإِنِّي لَا أَقُولُ فِيهِمَا إِلَّا حَقًّا» یعنی: «به رسول الله صلی الله علیه وسلم عرض کردم، ای رسول الله! من از شما چیزهایی می‌شنوم، آنها را بنویسم؟ فرمودند: بله. گفتم: حتی در حالت عصبانیت و آرامش؟ فرمودند: بله، چون من در هر دو حالت فقط حق را می ‌گویم».


بخاری از ابوهریره رضی الله عنه روایت می‌ کند: «هیچ کدام از یاران رسول الله صلی الله علیه وسلم بیشتر از من حدیث روایت نکرده اند مگر عبدالله بن عمرو بن عاص، چون او می ‌نوشت و من نمی ‌نوشتم». پس امثال عبدالله رضی الله عنه از اینکه سنت را با قرآن اشتباه بگیرد مصون بودند .


ترمذی از ابوهریره رضی الله عنه روایت می‌ کند: «مردی از انصار نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم می ‌نشست و تحت تأثیر گفتار ایشان قرار می ‌گرفت اما نمی‌ توانست آن را به خاطر بسپارد پس نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم شکوه کرد. ایشان فرمودند: از دستت بهره‌ گیر...!  و با دستانشان به نوشتن اشاره کردند».


بخاری و مسلم در صحیح شان می ‌گویند: «ابو شاه یمنی از رسول الله صلی الله علیه وسلم خواست خطبه ی روز فتح مکه را برای او بنویسد». رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «برای ابو شاه بنویسید».


بخاری روایت می‌ کند: از علی رضی الله عنه سؤال شد، آیا شما تا به حال جز قرآن چیز دیگر از رسول الله صلی الله علیه وسلم دارید؟ گفت: سوگند به الله! نه. مگر فهمی که الله به بنده ای در کتابش عنایت کرده باشد و چیزی که در این صحیفه وجود دارد. گفتند: چه چیزی در آن صحیفه وجود دارد؟ گفت: قصاص، آزاد کردن اسیر و اینکه مؤمن در مقابل کافر کشته نمی ‌شود». ثابت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم برای عمرو بن حزم و دیگران، کتاب صدقات و دیات و فرائض را نوشته اند.


برخی از عالمان می‌ گویند: احادیثی که اجازه‌ ی نوشتن می ‌دهد، منسوخ کننده‌ ی حدیث نهی هستند، چون حدیث نهی در اوائل اسلام بوده، زمانی که ترس از این بود که مردم قرآن را فراموش کنند یا قرآن و حدیث را اشتباه بگیرند، سپس زمانی که مشکل برطرف شد این نهی نسخ گردید.


شاید یکی از چیزهایی که نظریه ی منسوخ شدن را تأیید می ‌کند این باشد که احادیث اذن بعد از حدیث نهی روایت شده‌ اند چون ابوهریره رضی الله عنه در سال هفت هجری مسلمان شد و داستان ابی شاه در سال هشت هجری اتفاق افتاد.


هر کدام از تأویلات گذشته را که بپذیریم، این موضوع ثابت است که در دوران نبوی نویسندگان حدیث خیلی کم بود و در همان حالت این دوران به پایان رسید.


 

 

برگرفته از کتاب "پاسداری راستین از سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم" تألیف: ابو محمد، محمد بن محمد ابوشهبه

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

رسول خدا صلی الله علیه و سلم فرموده است:

(أريت في المنام أني أنزع بدلو بكرة على قليب، فجاء أبو بكر فنزع ذنوباً أو ذنوبين نزعاً ضعيفاً والله يغفر له ثم جاء عمربن الخطاب فاستحالت غرباً فلم أر عبقريا يفري فريه حتى روى الناس وضربوا بعطن)
«در خواب دیدم که از چاهی آب می‌کشم؛ آن‌گاه ابوبکر آمد و یک دلو آب از چاه کشید و او، در کشیدن آب ضعیف بود و خداوند، او را می‌بخشد. سپس عمر آمد و دلو را به دست گرفت؛ هیچ پهلوانی سراغ ندارم که همانند او کاری را بدین قوت انجام دهد. عمر چنان آب کشید که همه‌ی مردم و شترانشان سیراب شدند و به استراحت پرداختند»
 مسلم ش 2393 .

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010