19 آبان 1403 07/05/1446 2024 Nov 09

 
  صفحه اصلی
  كليپهاي صوتي
  کليپهاي تصويري
  کـتـابـخـانـه
  ارسـال زندگینامه
  عضویت در خـبرنامه
  در مـورد سایت
  تماس با ما
  ارتبـاط با ما
 
تعداد کليپهاى صوتى: 377

تعداد كليپهاى تصويرى: 9

تعداد کل مقالات: 2148
تـعداد اعضاء سایت : 606
بازدید کـل سایت : 3091336
 

سایت نوار اسلام

سایت جامع فتاوی اهل سنت و جماعت

 

مشاهده مقاله   
 

شماره مقاله :

3073 تعداد مشاهده : 2299 تاریخ اضافه : 2016-08-15

 

طرق صوفیه و حکم پیوستن به آنان

بسم الله الرحمن الرحیم

 

طرق صوفیه و حکم پیوستن به آنان


این را باید بدانیم که صوفیه نام خود را از "صوف" یعنی پشم گرفته، نه چیز دیگر.

شیخ الاسلام ابن تیمیه ـ رحمه الله ـ می ‌فرماید: "نام صوفیه منسوب به لباس صوف – پشمی –است و این رأی، رأی صحیح است. برخی گفته‌ اند: صوفیه، مسوب به صفوة الفقهاء است. عده ای گفته ‌اند: منسوب به (صوفة بن أد بن طانجه) است، که قبیله‌ ای از عرب بودند که به عبادت، معروف بودند. برخی نیز گفته‌ اند: منسوب به اهل صُفه است، و برخی گفته ‌اند: منسوب به صفا، یا صفوه است.

 

همچنین گفته شده نام خود را از صف اولی که در برابر الله قرار می ‌گیرند برگرفته‌ اند. اما تمام این اقوال ضعیف است. زیرا اگر چنین بود باید صُفی یا صفایی یا صفوی یا صَفی نامیده می‌ شدند، نه صوفی"[1].

 

تصوف پس از سه قرن نخست ظهور یافت. یعنی بعد از سه نسلی که رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ آنان را این چنین توصیف نموده اند: "بهترین نسل‌ ها، نسل من است؛ سپس کسانی که پس از آن‌ ها می‌آیند، سپس کسانی که پس از آن ‌ها می ‌آیند"[2].

 

شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله می‌ فرماید: "اما لفظ (صوفیه) در سه نسل نخست شناخته شده نبود، بلکه پس از آن درباره‌ اش سخن گفتند"[3].

 

این طریقه و دیگر طرق همانند آن، از طریقه‌ های نوساخته‌ ی مخالف با کتاب و سنت و روش قرن های نیک گذشته هستند. هر شیخی برای طریقه‌ اش ورد، حزب و روشی خاصی را در عبادت ساخته تا خود را از دیگران متمایز سازد، این کار خلاف شرع بوده و باعث تفرقه‌ ی میان مسلمانان می شود.

 

این در حالی است که الله متعال با کامل ساختن دین اسلام و به اتمام رساندن نعمتش بر این امت منت نهاده است، بنابراین هرکس عبادت و طریقتی بیاورد که در شرع نیامده، سخن پروردگار را تکذیب نموده و رسول الله صلی الله علیه وسلم را به خیانت در امر ابلاغ، متهم کرده است.

همچنین ممکن است بدعت آنان با دروغ نیز همراه باشد. همان طور که برخی از آنان ادعا می ‌کنند طریقه‌ ی خود را از رسول الله صلی الله علیه وسلم گرفته‌ اند، یا روش آنان بر اساس راه و روش خلفای راشدین است.

 

از علمای کمیسیون دائمی فتوا پرسیده شد:

آیا در اسلام طرق مختلفی همانند طریقه‌ ی شاذلیه و طریقه‌ ی خلوتیه و دیگر طرق وجود دارد؟ و اگر چنین چیزی وجود دارد، دلیلِ آن چیست؟ و معنی سخن حق تبارک و تعالی چیست، که می‌ فرماید: {و این است راه راست من، پس از آن پیروی کنید و از راه‌ های دیگر که شما را از راه وی پراکنده می ‌سازد، پیروی مکنید. اینها اموری است که شما را به آن سفارش کرده است، باشد که تقوا پیشه کنید}[4].

 

و همچنین، معنای این سخن الله متعال:

{و نشان دادن راه راست بر عهده‌ ی الله است؛ برخی از آن ها بیراهه و کج اند و اگر او می‌ خواست، مسلماً همه ‌ی شما را هدایت می‌ کرد}[5].

راه‌ های گوناگون چه هستند، و راه الله کدام است؟ در ضمن معنای این سخن رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ که ابن مسعود ـ رضی الله عنه ـ روایت کرده چیست؟ آنجا که خطی کشیدند، و فرمودند: "این راه هدایت است. آنگاه از سمت راست و چپ آن، خطوطی دیگر کشیدند و فرمودند: این‌ ها، راه‌ هایی هستند که بر هر یک شیطانی قرار دارد و به سوی آن فرا می‌ خواند"[6]؟

 

اعضای کمیسیون دائم چنین پاسخ دادند:

"هیچ‌ یک از این طریقه‌ ها و همانند آن در اسلام جایی ندارد. آنچه در اسلام هست همان چیزی ست که این دو آیه و حدیثی که ذکر کردید به آن اشاره دارد. همچنین این سخن رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ که فرمودند: «یهودیان به هفتاد و یک فرقه متفرق شدند و نصرانیان به هفتاد و دو فرقه پراکنده گردیدند و امت من نیز به هفتاد و سه فرقه پراکنده می ‌شوند؛ همه در آتش اند جز یکی از آن ها» گفتند: آن کدام است؟ فرمودند: «هرکس بر راهی باشد، مانند آنچه که امروز من و یارانم بر آن هستیم»[7].

 

همچنین این سخن رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ که می‌ فرمایند: «همچنان گروهی از امت من، بر راه حق پیروز و سربلند می ‌مانند و ترکِ یاری آنان توسط دیگران و مخالفتشان زیانی به آنان نمی‌ رساند، تا آنکه امر پروردگار – قیامت – سر رسد، درحالی که آنان، بر همان راه باشند»[8]، حق یعنی: پیروی از قرآن کریم و سنت صحیح صریح نبوی، که همان راه الله و صراط مستقیم، و مسیر درست است. همان خط راستی است که در حدیث ابن مسعود به آن اشاره شده. یعنی راه اصحاب رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ که الله از آنان و از پیروانشان که سلف امت هستند و کسانی که روش آنان را در پیش گیرند، راضی و خشنود است.

اما دیگر راه‌ ها و فرقه ‌ها آنهایی هستند که الله سبحانه و تعالی چنین به آن اشاره نموده است:

{و از راه‌ های دیگر پیروی نکنید که شما را از راه وی، پراکنده می‌ سازد}[9]"[10].

 

برگرفته از:  https://islamqa.info

ام احمد

 

 



[1] "مجموع الفتاوی": 11/195

[2] "خير الناس قرني ثم الذين يلونهم ثم الذين يلونهم..." روایت بخاری (2652) و مسلم (2533).

[3] "مجموع الفتاوی": 11/5

[4] {وَ أَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَلاتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ} انعام:153

[5] {وَ عَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِيلِ وَ مِنْهَا جَائِرٌ وَ لَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ} نحل:9

[6] خَطَّ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ خَطًّا، ثُمَّ قَالَ: "هَذَا سَبِيلُ اللَّهِ"، ثُمَّ خَطَّ خُطُوطًا عَنْ يَمِينِهِ وَشِمَالِهِ، وَقَالَ: "هَذِهِ سُبُلٌ عَلَى كُلِّ سَبِيلٍ مِنْهَا شَيْطَانٌ يَدْعُو إِلَيْهِ". روایت مروزی در"السنة" و احمد و ابن حبان.

[7] "افترقت اليهود على إحدى وسبعين فِرقة، وافترقت النصارى على ثنتين وسبعين فِرقة، وستفترق أمتي على ثلاث وسبعين فِرقة، كلها في النار إلا واحدة "، قيل: من هي يا رسول الله؟ قال: "من كان على مثل ما أنا عليه اليوم وأصحابي" روایت ابوداود، ترمذی، ابن ماجه و حاکم. حاکم گفته است: بر اساس شرط مسلم صحیح است. ابن تیمیه گفته است: این حدیث صحیح و مشهور است. آلبانی نیز آن را در "السلسلة الصحیحة" ذکر کرده است.

[8] "لا تزال طائفة من أمتي على الحق منصورة، لا يضرُّهم من خذلهم ولا من خالفهم حتى يأتي أمر الله وهم على ذلك" روایت بیهقی در "السنن الکبری"، مسلم، ابن ماجه، ترمذی و ابوداود.

[9] {وَلاتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ} انعام:153

[10] فتاوی اللجنة الدائمة:2/283-284

بازگشت به ابتدا

بازگشت به نتایج قبل

ارسال به دوستان

چاپ  
     

اخبار جهان اسلام

سايت عصر اسلام

 

 

سايت اسلام تيوب

سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی

 

عمرو بن عاص رضی الله عنه  می‌گوید: از رسول خدا صلی الله علیه و سلم  پرسیدم: چه کسی را بیشتر از همه دوست داری؟ فرمود: «عایشه را». گفتم: از میان مردان، چه کسی را؟ فرمود: «پدر عائشه را». گفتم: سپس چه کسی را؟ فرمود: «عمربن خطاب را» و آن‌گاه مردان دیگری را نیز نام برد.
الاحسان فی صحیح ابن حبان (15/309)

 

شما از كجا با اين سايت آشنا شديد؟


1- لينك از سايتهاى ديگر
2- توسط دوستان
3- جستجو در انترنت

 

 

----------------------------------------------------------------------------------------------------

کلیه حقوق سایت متعلق به سایت مهتدین می باشد.

All Rights Reserved For Mohtadeen.com © 2009-2010