بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و اصحابه الی یوم الدین و اما بعد :
يكى از صفات پسنديده هر مسلمان كه بر گرفته از تعليمات دين و زيبايىهاى اسلام است، ايثار ترجيح دادن و مقدم داشتن ديگران بر خود است.
مسلمان هرگاه فرصتى براى ايثار بيابد، ديگران را بر خودش مقدم مىدارد و رفع نياز و رعايت مصالح ديگران را در برابر نياز و مصالح خود ترجيح مىدهد، خود را گرسنه نگه مىدارد تا ديگران سير شوند، خود را تشنه مىكند تا ديگران سيراب شوند، حتى بخاطر زنده نگاه داشتن ديگران به استقبال مرگ مىرود اين گونه ايثار و فدا كارى از ناحيه يك مسلمان كه روح و روانش آراسته از زيبايىهاى اخلاق و نهادش ممهور به مهر خير، فضيلت و خوبىها است، حيرتانگيز و شگفتآور نيست، اين صفت در واقع رنگ خدايى دارد، چه رنگى مىتواند بهتر از رنگ خدا و دين و ايمان باشد.
« صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً» (البقرة: 138).
هر مسلمان در ايثار، از نيكان تاسى مىكند و بر نقش قدم پيشينيان كه خداوند آنها را ستوده است، مىرود: خداوند در تعريف از ايثارگران مىفرمايد:
« وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ » (حشر: 9).
«ديگران را بر خود مقدم مىدارند، هر چند كه خود محتاج باشند و كسانى كه از بخل نفس نجات يافتهاند رستگارند».
تمام اخلاق ستوده و خوى نيكوى مسلمان، برگرفته از سرچشمه زلال حكمت محمدى و الهام گرفته از سرچشمه پرفيض رحمتهاى الهى مىباشد، در حديثى كه بخارى و مسلم آن را نقل كردهاند آمده است:
«لايُؤمِنُ أحَدُكُمْ حَتَّى يُحِبَّ لأخِيْهِ ما يُحِبُّ لِنَفْسِهِ» «هيچكدام از شما مؤمن واقعى نمىشود تا اينكه براى برادر مسلمانش آنچه را كه براى خود مىپسندد، بپسندد». اين حديث اخلاق مؤمن را جلاء بخشيده و آن را تقويت مىكند، و هم چنين آيه « وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ ...»شعور آگاه و وجدان بيدار، مسلمان، خير را نسبت به انجام كارهاى خير و ايثارگرى و ترجيح ديگران بر نفس خود و خانوادهى خويش، تقويت مىكند.
آرى! بنده مسلمان چنان زندگى مىكند كه پيوندش را با پروردگارش حفظ، و زبانش را باذكر و ياد پروردگار تازه مىكند و هرگز خسته نمىشود، قلبش را همواره متوجه محبت خدا مىكند، هرگاه به جايگاه بزرگ خداوند نگاه كند ميوه عبرت مىچيند و هرگاه مانند اين آيههاى مزمل و فاطر :
« وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (المزمل: 20)
«و كارهاى نيكى را كه براى خودتان پيش مىفرستيد، آن را نزد خداوند به اعتبار پاداش بهتر و بزرگتر مىيابيد. و از خداوند آمرزش بخواهيد. كه خداوند آمرزگار مهربان است»
« إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ (29) لِيُوَفِّيَهُمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَكُورٌ» (فاطر: 29- 30)
«به راستى آنان كه كتاب خدا را مىخوانند [و به آن عمل مىكنند] و نماز بر پا داشتهاند و از آنچه روزيشان كردهايم پنهان و پيدا مىبخشند، اميد به سودايى دارند كه [هرگز] كاستى نمىپذيرد. تا پاداشهاى آنان را به تمام [و كمال] بدهد و از فضل خود [پاداشى هم به آنان] افزون دهد. بى گمان او آمرزنده قدرشناس است» را بخاطر بسپارد، دنيا را با ديده حقارت مىنگرد و آخرت را برگزيده و بدان دل مىبندد.
آرى! كسى كه چنين وضعيتى داشته باشد، چگونه بذل مال نمىكند، چرا نيكى را دوست نداشته باشد و ديگران را ترجيح ندهد؟ هر كس يقين داشته باشد كه آنچه از خير و خوبى كه امروز انجام مىدهد، نتيجهاش را فردا بهتر و بيشتر خواهد ديد، چرا چنين نكند؟
نمونههايى از ايثار و همدردى:
1- سران قريش به اتفاق آراء در دارالندوة پيشنهاد قتل و ترور پيامبر كه از جانب ابومرة ملعون ارائه گرديده بود، امضاء كردند، خبر اين توطئه ستمگرانه به رسول اكرم صلی الله علیه وسلم رسيد، اجازه هجرت باو داده شد و آنحضرت تصميم به هجرت گرفت و در صدد بر آمد كسى را پيدا كند كه شب را در خانه آن حضرت سپرى كند و بدين ترتيب توانسته باشد، قريش را كه در كمين او بودند اغفال نموده و خانه را ترك گويد. پسر عموى جوان، متدين و شجاعش، علىبنابىطالب رضی الله عنه ، شايسته اين فدا كارى عظيم تشخيص دادهشد. جريان را برايش شرح داد، على رضی الله عنه در ترجيح دادن رسول اكرم صلی الله علیه وسلم در برابر خود اندك تأمل و ترديد نشان نداد. در رختخواب آن حضرت خوابيد، در حاليكه هر آن اين احتمال وجود داشت كه دستهاى چپاولگر او را ربوده بسوى كسانى پرتاب كنند كه تشنه خون او بودند تا بتوانند وسيله شمشيرهاى خود با او چنان بازى كنند كه فوتباليستها با توپ فوتبال. بهر حال على رضی الله عنه در رختخواب رسول اللّه صلی الله علیه وسلم خوابيد و حيات و نجات رسول اللّه صلی الله علیه وسلم را بر حيات و نجات خود ترجيح داد. اين ايثارگرى و فداكارى كه در سنين جوانى انجام گرفت، زبان زد خاص و عام شد و به عنوان بهترين ضربالمثل در قاموس ايثار و از خودگذشتگى ثبت گرديد.
آرى! مسلمان چنين ايثار و از خودگذشتگى را نشان مىدهد، حتى زندگىاش را فداى ديگران مىكند، بايد گفت ايثار به زندگى و جان دادن براى نجات جان ديگران، آخرين حدّ ايثار و از خود گذشتگى است.
2- حذيفه عدوى مىگويد: در جريان جنگ يرموك در حالى كه مقدار اندكى آب با خود همراه داشتم براى پيدا كردن پسر عمويم به اين سو و آنسوى مىرفتم و با خود مىانديشيدم كه اگر حياتى در او باقى باشد، اين آب را باو بدهم و صورتش را خيس كنم، ناگهان نزد او رسيدم، گفتم: تشنه هستى تا بتو آب دهم؟ با اشاره گفت: آرى، بلافاصله مجروحى در كنار او به آه و ناله در آمد، پسر عمويم اشاره كرد تا آب را نزد او ببرم. نزد او رفتم، ايشان هشام ابن العاص بود، گفتم: تشنه هستى تا بتو آب دهم؟ مجروحى ديگر كه در كنار او بود، صداى مرا شنيد و به آه و ناله در آمد، هشام به من اشاره كرد تا آب را نزد او ببرم به نزد ايشان رفتم، جان داده بود، بسوى هشام برگشتم او را نيز مرده يافتم بسوى پسرعمويم رفتم او نيز جان سپرده بود، رحمت خدا شامل حال همهى آنان شود.
آرى! اين سه نفر شهيد بزرگوار، در باب ايثار و فداكارى و تقديم ديگران بر خود، به عنوان ضرب المثل و الگو جاودان ماندهاند از آنها ياد كرده مىشود، مسلمان در اين دنيا بايد چنين باشد.
3- منقول است كه: تعدادى مهمان نزد ابى حسن الأنطاكى جمع شدند، آمارشان بيشتر از سى نفر بود، آنان، نان به مقدار كافى نداشتند. نانهاى را ريزه كرده و چراغ روشنائى را خاموش كردند و براى خوردن دور سفره گرد آمدند، وقتى سفره جمع شد، نانها بحالت اوليه بدون اينكه كم شده باشد، باقى ماند، زيرا هيچ يك از آنان دست به طعام نبرده بود. هر يك در اين فكر بود تا همراهش سير بخورد و خودش را گرسنه نگاه دارد، در نتيجه، هيچكدام دست به طعام نبرده بود، بدين ترتيب هر كس خود را گرسنه گذاشته بود تا ديگران سير بخورند.
4- در بخارى و مسلم، نقل شده است كه مهمانى وارد خانه رسول اكرم صلی الله علیه وسلم شد، رسول اكرم صلی الله علیه وسلم چيزى براى پذيرايى نداشت. يك مرد انصارى آمد و مهمان رسول خدا را به خانه خود برد، غذا را جلوى مهمان گذاشت و به همسرش امر كرد تا چراغ را خاموش كند و دستش را بسوى غذا دراز كرد تا وانمود كند كه غذا مىخورد ولى او غذا نخورد، چون غذا اندك بود و مىخواست مهمان از آن استفاده كند، مهمان را بر خود و خانوادهاش ترجيح داد، وقتى صبح ايشان نزد رسول خدا صلی الله علیه وسلم رفت، آن حضرت فرمودند: خدواند رفتار شما را با مهمان ديشبى بسيار پسنديده است و بدنبال آن اين آيه نازل شد.
« وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ...» (حشر: 9).
5- روايت است، شخصى نزد بشرابن الحارث آمد و نيازش را مطرح كرد، حضرت كه در بستر بيمارى و در حال مرگ بود پيراهن خود را از تن بيرون كرد و به ايشان داد و پيراهنى را بطور عاريت گرفت و تا لحظه مرگ از آن استفاده مىكرد.
اين پنج نمونه، نمونههاى زنده و روشنى هستند درباره اخلاق مسلمان و در باب ايثار و از خودگذشتگى و محبت با نيكىها، آرى، مسلمان نخست به وظيفه اسلامىاش عمل مىكند چون او قبل از هر چيز خود را مسلمان مىداند.
وصلی الله وسلم علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه أجمعین.
وآخر دعوانا أن الحمدلله رب العالیمن.
سایت مهتدین
www.Mohtadeen.Com |