نزول خداوند عزوجل چیزی است که اهل سنت قایل به آن هستند و امت اسلامی و اهل علم و حدیث آنرا قبول کردهاند و آنرا تصدیق میکنند، و هر چیزی که مناسب عظمت خداوند باشد برای او ثابت کردهاند.([1])
روایاتی از اثنی عشریه نقل شده است که با استناد آن روایات به اهل بیت، منکر این اصل هستند.([2])
اما روایات دیگری دارند که نزول الهی را اثبات میکنند و با اهل سنت موافق هستند، در کتب شیعه روایت شده که از ابیعبدالله پرسیدند: آیا خداوند به آسمان دنیا نزول میکند؟
ابی عبدالله گفت: بله ما هم چنین میگویم، چون روایات و احادیثی آنرا قبول کردهاند و به اثبات رساندهاند.([3])
و نمونه همین روایت در تفسیر قمی که یکی از مهمترین تفاسیر است نقل شده و همچنین در «بحار الانوار» اینگونه روایت شده ولی ناشران و محققین معانی آنرا تغییر میدهند اما فراموش کردهاند که بقیه نصوص، آنرا ثابت میکنند و تغییرات را بر ملا می سازند؛ مثلا ً در روایات آنها آمده که خداوند هر شب به آسمان دنیا میآید و چون خورشید طلوع کرد به عرش خود بازمیگردد.([4])
اختلاف روایات دال بر این است که حتما ً یکی از طرفین قضیه باطل است، و بدون شک روایاتی که موافق قرآن و سنت رسول اکرم و اجماع امت اسلامی هستند عین حقیقت می باشند، هر چند شیوخ شیعه بدون اطلاع پیرو اهل اعتزال هستند.
پس اختلاف متقدمین شیعه با متأخرین آنها در این مورد بیانگر این است که باید یکی از دو طرفین بر گمراهی باشند، یعنی یا متقدمین شیعه بر گمراهی باشند یا متأخرین آنها.([5])
بنا به اعتراف کتابهای شیعه روایات دیگری آمدهاند که دال بر این هستند ائمه منهجی معتدل میان افراطگری متقدمین در اثبات و تفریطگری متأخرین در تعطیل را اتخاذ کردهاند.
صاحب کافی بابی تحت عنوان «النهی عن الصفة بغیر ما وصف به نفسه تعالی»[6] گشوده و در آن باب دوازده حدیث را از ائمه نقل کرده و باب را با روایتی از عبدالرحیم بن عتیک قصیر شروع کرده است که گفته: با حضور عبد الملک بن اعین نامهای به این مضمون به ابی عبدالله نوشتم: در عراق گروهی هستند که خداوند عزوجل را با صورت و خط توصیف میکنند، در این مورد چه میگویید؟
در جواب نوشت: رحمت خدا بر تو باد از توحید سؤال کردید، هیچ کدام از آنها به توحید دست پیدا نکردهاند، خداوند مثیل و شبیهی ندارد او بینا و شنوا است، خیلی بزرگتر است از صفات متشبهینی که خداوند را با موجودات دیگر تشبیه میکنند و بر زبان خدا دروغ میرانند، خداوند بر تو رحمت بفرستد، بدان که مذهب صحیح در مورد توحید، همان چیزی است که خدا در قرآن بیان کرده است، پس از بطلان و تشبیه و غیره دوری کن، نه نفی درست است نه تشبیه و از توصیفات قرآن تجاوز نکن چون گمراه میشوید.([7])
در روایت دیگری از مفضل آمده که در مورد صفات خداوند از ابا حسین پرسیده شد؟ در جواب گفت: در این مورد از مفاهیم قرآنی تجاوز نکن.([8])
می بینیم نصی که در کتب چهارگانه آنها وجود دارد پیروی از قرآن است و هر کس از اهل اعتزال پیروی کند یا عقل خودش را حاکم قرار بدهد یا به قرآن پشت کند، از قرآن پیروی نکرده و به سفارشات امام گوش نکرده است.
رضا میگوید: مردم در توحید سه گروه هستند: نفی کنندگان صفات و تشبیه کنندگان و اثباتگران بدون تشبیه، مذهب اول و دوم باطل هستند چون خداوند مشابهی ندارد و و تنها راه سوم باقی میماند که صحیح میباشد.([9])
متقدمان شیعه تشبیه را پذیرفتهاند و متأخرین آنها دامنگیر نفی یا تعطیل شدهاند، در هر دو حالت از وسطیت اسلام گریز نمودهاند که مذهب ائمه کرام بود، همانطور که روایات آنها بر آن دلالت میکند، پس روشن میشود که منهج قرآن و سنت را رها کردهاند و راه ائمهای را نپیمودند که گمان میکنند پیرو آنها هستند، بلکه در اوائل با اهل تمثیل هماهنگ بودند و با آیه {لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ} به مخالفت پرداختند، سپس منهج اهل تعطیل را پیش گرفتند و از تمام نصوص قرآن و سنتی اعراض جستند که دال بر صفات خداوند هستند.
سایت مهتدین
Mohtadeen.Com
-----------------------------------------------
([1])ـ ابن تیمیه/ شرح حدیث نزول، ص6، الرد علی الجهمیه/ اما ابی سعید دارمی، ص284، السنة/ ابن ابی عاصم، ج1، ص216، شرح اصول اهل السنة/ لالکائی، ج3، ص343.
([2])ـ اصول کافی، ج1، ص125و127، بحار الانوار، ج3، ص311و314.
([3])ـ بحار الانوار، ج3، ص331. نویسنده بحار آنرا به التوحید ابن بابویه نسبت دادهاند، من هم به آن مراجعه کردم ولی در آنجا لفظی که دال بر نزول است حذف شده بود، اما محققین کتاب در حاشیه اشاره کردهاند که در اصل کتاب این نص وجود داشته، ولی در متن کتاب نوشته نشده چون موافق کیش خودش روایات را نقل میکند.(التوحید/ابن بابویه، ص248.)
([4])ـ بحار الانوار، ج3، ص315، تفسیر قمی، ج2، ص204.
([5])ـ منهاج السنة/ابن تیمیه، ج1، ص275.
[6] نهی از توصیف خداوند به غیر از صفاتی که خودش بیان کرده است
([7])ـ اصول کافی، ج1، ص100. مذهب سلف بر این اصل بنا شده که اثبات صفات و نفیی تشبیه است چون خداوند در پاسخ کسانی که قایل به تشبیه هستند میفرماید:
{لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ}
و در پاسخ به کسانی که صفات را نفی میکنند و اهل تعطیل هستند میفرماید:
{وَهُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ}.(مجموع فتاوای ابن تیمیه، ج5، ص196.)
اما متأسفانه لفظ تشبیه بین مردم معنی گنگی دارد و آنرا صحیح میدانند در حالی که قرآن آنرا نفی میکند و عقل دال بر این است که با صفات خداوند میتوان بعضی از مخلوقات را توصیف نمود، اما هیچ کدام از مخلوقات در هیچ صفتی مشابه خداوند نیستند، ولی از این هم معنی خطرناکی به دست می آورند که هیچ کدام از صفات خداوند ثابت نمیشود.(شرح الطحاویه، ص40.)
([8])ـ اصول کافی، ج1، ص102.
([9])ـ بحارالانوار، ج3، ص263.
|